روزی در کشور عنوان میشود برنجهای هندی وارداتی، آلوده و سرطانزاست. بعد از آن بحث وجود سم خاصی در برنجهای ایرانی مطرح میشود یا اینکه آبیاری سبزیهای کشتشده در مزارع جنوبی تهران با آب فاضلاب و آبهای آلوده است و در کنار این موارد، آلودگی بالای سوسیس و کالباس، مسمومیت گوشتهای وارداتی از هند، شیرخشکهای چینی و آلوده، ضدعفونی برخی شیرهای مصرفی با وایتکس، تقلبیبودن 99درصد آبلیموهای موجود در بازار، آلودگی برخی کنسروهای تنماهی موجود در بازار و استفاده از روغن پالم در شیر و ماست مصرفی مردم، همگی به ترتیب به فهرست جریانسازیهای رسانهای طی چندسال اخیر در حوزه آلودگی مواد غذایی اضافه میشود.
بهتازگی نیز، اخبار تاییدشدهای حکایت از آن دارد، برخی شرکتهای داخلی با همکاری برخی صنعتگران چینی اقدام به واردات دستگاهی به کشور کردهاند که با خمیرکردن دانه برنج، به فرآوری دانههایی در قالبهای مخصوص مبادرت میکنند و به قطر و طول برنج میافزایند. علاوهبر بحثهای مربوط به آلودگیهای اینچنینی در مواد غذایی، استقبال مردم از فضای مجازی و نرمافزارهای پیامرسان تلفنهای هوشمند مانند «وایبر»، «واتسآپ» و...نیز باعث شده سرعت اطلاعات تاییدنشده یا تاییدشده میان افکار عمومی بالا رود و این فرآیند بیشازپیش به کمک شایعات نیز بیاید، بهطوریکه در جدیدترین آنها بحثهای مربوط به آلودگی یک برند تولیدکننده نوشیدنی ماءالشعیر و تاثیر آن بر سیستم بینایی افراد، بهسرعت در فضای مجازی و نرمافزارهای پیامرسان تلفنهای هوشمند دستبهدست شد و دست آخر مسوولان وزارت بهداشت را مجبور به واکنش کرد.
اما آنچه در کنار این فرآیند بهطور فزایندهای در حال رشد است، تاثیرات منفی بر امنیت روانی جامعه در سایه ناامنی غذایی است. یکی از نمونههای این تاثیر روانی بر جامعه، رویآوردن مردم به خرید لبنیات سنتی پس از مطرحشدن مسایل مربوط به استفاده از روغن پالم در لبنیات است. علاوهبر این، هرکدام از مصادیق اشارهشده بالا میتواند به تنهایی این ذهنیت را برای مردم ایجاد کند که آنها با موادغذاییای در زندگی روزمره خود مواجهند که بهجای اثرات مفید در گروههای غذایی مانند گوشت و پروتئین، لبنیات و سبزیجات، زمینهساز بیماریها و مسمومیتهایی برای آنها شود. در حال حاضر به گواه آمارهای رسمی بررسی سبد غذایی و عملکرد مردم ایران سهم پروتئین، لبنیات و سبزیجات کم است و بهجای آن سهم کربوهیدراتها، موادقندی، نشاستهای و چربیها در سبد غذایی بیشتر شده است. در شرایطی که قیمت گوشت و لبنیات افزایش یافته، سهم لبنیات و مواد پروتئینی کاهش بیشتری پیدا کرده و این کاهش درواقع الگوی تغذیهای مردم را بهسمت نامطلوببودن بیشتر پیشبرده است.
همچنین با توجه به اینکه بخش مهمی از کلسیمها، ویتامینها و موادغذایی موردنیاز مردم باید از طریق لبنیات، سبزیجات و پروتئینها تامین شود، افزایش قیمت این اقلام و اعلام هرروزه اخباری مربوط به آلودگی این مواد، علاوه بر ناامنی روانی برای مردم احتمالا میتواند در سبد تغذیه آثار چاقیهای مفرط و آثار تغذیهای نامناسبی را بهجای بگذارد. با این حال نکته حایزاهمیت در این روند، موضع منفعل وزارت بهداشت بهعنوان دستگاه مسوول در حوزه امنیت غذایی در قبال این گزارش از آلودگی مواد غذایی است. وزارت بهداشت طی سالهای اخیر در تمامی این موارد همواره آخرین دستگاه اجرایی بوده که نسبت به آلودگیهای این موادغذایی واکنش نشان داده است. این درحالی است که به نظر میرسد، این وزارتخانه باید در ابتدا نسبت به معرفی مواد غذایی آلوده بهعنوان دستگاه مورداعتماد مردم، اطلاعرسانی کند و پس از آن متخلفان و معرفی صاحبان صنایع تولیدکننده محصولات غذایی سالم و مورد تایید را میکند.
اقدامی که میتواند تا حد زیادی در افزایش امنیت روانی مردم و بدبینی آنان نسبت به فرآوردههای غذایی کمک کند و این آشفتهبازار تایید یا عدمتایید سلامت مواد غذایی را سامان دهد. حالا چندروزی از مطرحشدن دوباره بحث آلودگی برنجهای وارداتی از چین و افزایش عرض و طول این برنجها در رسانهها مطرح شده و به نظر میرسد، وزارت بهداشت باید با حساسیت بیشتر، اخبار اینچنینی را دنبال کند و صادقانه سلامت یا عدمسلامت آنان را اطلاعرسانی کند تا اعتماد ازدسترفته مردم به مواد غذایی روزمره خود، اندکی ترمیم شود و امنیت روانی جامعه در سایه اخبار مربوط به ناامنی غذایی اندکی افزایش پیدا کند.