گروه اقتصادی: درخت تناور و شوم فساد در ایران ریشه های سترگی دارد که شاید عمر این ریشهها به هزار سال هم برسد. شاخ و برگهای این درخت چنان در عرصه های زندگی ایرانیان رسوخ و گسترش پیدا کرده است که دیگر جز لاینفک گذران زندگی اکثریت مردم شده است.
لیلا واحدی
در سالهای اخیر مردم ایران برای انجام ساده ترین کارهای خود باید دست به دامان ریشههاي پربار! درخت فساد شوند؛ تا بلکه گرهی از مشکلشان حل شود. سالیان درازی است که برنامه و دستورها و همایشهاي بزرگ و کوچکی برای خشکاندن ریشه این درخت نوشته و داده و برگزار ميشود؛ اما عمق این ریشهها فراتر از این نشستها و همایش هاست.
یکی از این همایشها در سطح ملی قرار است در یکی از روزهای آذر ماه امسال برگزار شود نشستی که قوه مجریه مجری آن و وزیر دادگستری رئیس شورای سیاستگذاری آن است. از اعلام فرمان هشت ماده ای رهبری در سال 1380، سیزده سال ميگذرد و همزمان با برگزاری نشستها و جلسات منظم و پر هزینه؛ فساد هم منظم و تصاعدی در لایههاي مختلف و حوزههاي مختلف پیشرفت داشته است.
نگاهی به آمارهای جهانی و شاخصهاي فساد واقعیتهاي تلخی را در مورد ایران عیان ميسازد. سازمان شفافیت بینالملل یکی از نهادهای مدنی بینالمللی است که هرساله گزارشی را در مورد میزان فساد اداری در کشورهای مختلف ارائه میکند که متاسفانه نمره ایران در یکی ازشاخصهاي مهم میزان فساد از 100 نمره 25 و در رتبه ۱۳۶ «شاخص فساد» جهانی قرار گرفته است
«اينجا». سازمانهاي بین المللی فساد را سو استفاده از اختیارات تعریف کرده اند و بر اساس چنین تعریفی و شاخصهاي تخصصی دیگر رتبه بندی ایران اصلا آبرومندانه نیست. طبق اعلام مسئولین ستاد مبارزه با مفاسد بهترین رتبه ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی 10 سال پیش بوده است. که از 100 نمره 30 را به خود اختصاص داده بود. برای بررسی فساد در ایران ميتوان به چند موضوع اشاره کرد:
ریشه فساد در ایران چیست؟سوالی که در عین سختی، پاسخی آسان اما قابل تامل دارد، بسترهای فساد در جامعه ایران را باید در دو عامل طمع و نیاز جست. علل فسادهای بزرگ و دامنه دار که میتوان آن را به میوههاي شوم درخت فساد تعبیر کرد باید در طمع افراد برای کسب ثروت و یا قدرت بیشتر جستجو کرد. بسیاری از مفسدان بزرگ اقتصادی در ایران اوضاع مالی خوبی داشتند؛ اما دهها دلیل که یکی از آنها ميتواند طمع قدرت و ثروت باشد موجب ميشد آنها برای به دست آوردن ثروت دست به هر نوع سو استفاده ای از اختیاراتشان بزنند.
معمولا چنین فسادهایی بالاخره شناسایی و افشا ميشوند؛ ممکن است هشت سال مفسدی توسط مسئولی مورد حمایت قرار بگیرد؛ ممکن است برای مدتی بزرگترین بنگاه کارگری یک کشور دست مایه سو استفاده مفسدین باشد؛ ممکن است صدها نفر به صرف آقازاده بودن؛ یا ارتباط با آقازادهای؛ یا کوتاه آمدن در برابر آقازادهای، یا ایجاد چالش برای آقازادهای بتوانند بورسیههای معتبری به دست آوردند و جوانان لایق و با سواد ایرانی را از تحصیل در مدارج بالاتر باز گذارند اما بالاخره روی ماه چنین مفسدانی زیر ابر حمایتها نميماند و عیان ميشود.
هرچند این عیان شدن گاهی در حد حروف الفبایی چون "م.ر" یا " ب.ز" است اما ميتوان به همین هم قانع بود؛ زیرا به گفته وزیر دادگستری امکان شفافسازیهاي بیشتر از این حروف الفبا را به لحاظ قانونی در اختیار نداریم و قانون آبروی افراد در این حوزه را ملاک قرار میدهد؛ هرچند پورمحمدی خود این نقصان را قبول دارد و معتقد است «قوانین باید اصلاح شوند، اما اصلاح چنین قوانینی زمان خواهد برد.» اما درد بزرگ جوامعی چون ایران؛ درد مفاسد کوچکی است که مانند ریشه برای درخت فساد هستند؛ مفاسدی که هریک از ما روزانه و به وضوح و از نزدیک لمس ميکنیم. مفاسدی که دیگر در پیدایش آنها طمع نقش اول را ندارد؛ بلکه این نیاز است که آنها را به وجود ميآورد.
سیستم اداری و خدماتی و حتی اجتماعی در ایران دچار چنان هرج و مرج و بروکراسی زجرآوری است که بی اختیار برای زنده ماندن و زندگی کردن در این هرج و مرج باید فاسد بود. ممکن است این فساد در حد یک 50 هزار تومانی برای منشی مطب پزشکی برای جلو انداختن نوبت ویزیت باشد یا زیر میزی 10 میلیونی به همان پزشک برای بهبودی درست و کامل.
همین مفاسد کوچک قبح فساد را ریخته است و «تخم مرغ دزدان را در شتر دزدی » جری تر و حرفه ای تر کرده است. این مفاسد با همایش ارتقاء سلامت و داستانهایی از این دست حل شدنی و از بینرفتنی نیستند و به گفته یکی از اساتید رسانه، تا زمانی که رابطه کار با معاش در ایران قطع باشد فساد روز به روز گسترده تر هم خواهد شد. کارگر و کارمندی که دریافتی ماهانه اش 10 روز تورم و رکود را کفاف میدهد برای 20 روز بعدی زندگی مستعد فساد است.
ابزارهای جلوگیری از فساددر جوامع مختلف برای مبارزه با فساد ابزارهای مختلفی را به کار ميگیرند اما مهمترین ابزار همان قانونهاي شفاف است. در یک جامعه یا باید ابزارهایی چون وجدان و اخلاق از چنان قدرتی برخوردار باشند که خود به خود به عنوان یک عامل بازدارنده عمل کنند؛ یا اگر چنین نیست؛ ابزار قدرتمند دیگری به نام قانون بتواند از فساد جلوگیری کند. متاسفانه در جامعه ایران علیرغم تمام ادعاهای موجود مبنی بر اخلاق گرایی و علیرغم تمام تاکیدات آموزههاي اسلامی؛ چندان نميتوان روی گزینههاي وجدان و اخلاق برای مقابله با فساد حساب باز کرد.
شاید علت این نکته را هم بتوان در همان مفهوم نیاز جستجو کرد؛ مفهومی که آنقدر ارزشمند و درخور توجه است که حضرت امیر (ع) ميفرمایند از هر دری که فقر وارد شود ایمان از در دیگر خارج ميشود. از طرفی دیگر نیز قانون که در چنین بحرانی باید به داد رسد؛ یا آنقدر درز دارد که عملا همه دور زدن آن را کار راحتی ميبینند یا به گفته وزیر دادگستری آنقدر دستگاه و قانون زیاد است که عملا حکایت شور شدن آشی را دارد که آشپزش دوتا شده است.
بنابراین دارو یا پادزهر، زهر کشنده فساد در ایران اصلاح قانون و وضع قوانینی است که کسی نتواند به هر عنوان آن را دور بزند و از درزهای آن عبور کند. گویا دولتمردان ایران هم پس از سی و پنج سال به این مطلب پی برده اند و از همین رو است که وزارت دادگستری و وزیرش به عنوان متولیان مبارزه با فساد تاکید اکید دارند که باید سیستم در ادارات؛ در بانکها و شرکتها و موسسات؛ در بیمارستانها و کلا در هرجایی امکان رشد فساد هست؛ اصلاح شود. برای این اصلاح سیستم هم برنامه ریزی کرده اند و به گفته پورمحمدی، کار را با بودجه ریزی عملیاتی و به سرانجام رساندن دولت الکترونیک آغاز کرده اند. دولت الکترونیکی که مردم هنگام مراجعه به آن درگیر کاغذ و انسان نباشند؛ تا مفسده ای هم بر آن مترتب نباشد اما دولت الکترونیک و اصلاح سیستم اداری تنها یک روی سکه مبارزه با فساد است؛ روی دیگر آن استفاده از رسانه به عنوان عامل بازدارنده و عامل افشا کننده است.
نقش رسانهها در مبارزه با فساددر همه کشورهای پیشرفته و سالم به لحاظ مالی؛ یکی از بزرگترین بازوهای اجرایی دولت برای مبارزه با فساد؛ رسانههاي ارتباط جمعی است و بسیاری از ما فعالیتهاي اصحاب رسانه در جوامع متمدن برای مقابله با فساد را دیده و شنیده ایم. متولیان همایش مبارزه با فساد و ارتقای سلامت اداری هم رسانهها و به ویژه روزنامهها و سایتها را برای کمک به یاری طلبیده اند؛ اما افسوس و دریغا که در ایران اصحاب رسانه برای بسياري از مسئولان، حکم بمب متحرک و خطرناکی را دارند که باید به هر نحو ممکن آن را خنثی کرده و یا حتی در صورت لزوم به بیابانی برده و منفجرش کنند!
نقش رسانههاي ایران در افشای مفاسد و بازدارندگی از آن؛ در حد تعریف و تمجید از دستگاههايي اجرايي و نهايتا تشکر از زحمتهاي بی دریغ آنان در کشف مفاسد دولت قبل! کاهش یافته است. زمانی که هزینه سوال و مطالبه گری در حوزههاي اجتماعی برابر با تعطیلی و حتی زندانی شدن اصحاب رسانه است؛ دیگر در حوزه اقتصادی چه انتظاری از رسانه ميتوان داشت که مفسدان اقتصادی یا خود "دانه درشت" هستند یا به "دانه درشتی" وصل هستند و جسم نحیف رسانه در ایران را یارای مقابله با چنین درشتی هایی نیست. پس عملا انتظار از رسانه برای افشای جرم و مفسده، آن هم با مدرک و دلایل حقوقی و متقن! انتظار چندان درستی نیست؛ زیرا هیچ مفسد و مجرمی؛ مدارک فساد و جرم خود را در اختیار اصحاب رسانه قرار نخواهد داد؛ تا رسانه بتواند متقن افشاگری کند. رسانه در خوشبینانه ترین حالت در ایران ميتواند سرنخی از یک جرم را در اختیار دستگاه قضا قرار دهد و این وظیفه دستگاه قضاست که پیگیر دلایل متقن باشد.
برخورد سیاسی با فساددر جلسه نشست پرسش و پاسخ با وزیر دادگستری نمایندگانی از رسانههاي حامی دولت سابق از وزیر خواستند که مسئله فساد را از زیر بار سیاسی و جناحی آن خارج کند؛ هرچند هم خواسته و هم پاسخ پور محمدی قابل قبول بود و سیاسی شدن فساد به گفته او دارای اشکال است؛ اما باید در نظر داشت که فراموش کردن برخی از فسادهای چند سال گذشته؛ زمان بر است؛ طول ميکشد که مردم فراموش کنند چندین هزار میلیارد تومان از بیت المال این کشور در یک دوره هشت ساله به ثمن بخس رفت. حتی اگر مردم هم فراموش کنند؛ از آنجایی که هردم از این باغ بری ميرسد و هر روز یکی از پروندههاي پاک دستی! رو ميشود؛ مردم نميتوانند به این زودی خدمات خادم ملت را فراموش کنند. رسانهها هم باید قدری حوصله و سکوت کنند!