...دوم خرداد تابوی قدرت یکدست را در هم شکست و توانست پس از سالها، مردم را در مدار توجه حکومت قرار دهد و نشان دهد که رای مردم نه برای تزیین که واقعیتی است برای برگزیدن و برکشیدن دولتمردان و حاکمیت...
علیرضا کفایی
گروه سياسي: اصلاحات در ایران فرآیندی دامنه دار و پر فراز و نشیب را طی کرده است، تاریخ یکصد سال اخیر حکایت از تلاشهای آزادیخواهان و اصلاح طلبانی دارد که برای رسیدن به حقوق انسانی و بر پا نمودن مدینه فاضله ایی که در آن، مردم، برابری، آزادی و امنیت و رفاه را تجربه کنند، مبارزه نموده و سختیها و مرارت بسیار کشیده اند، به زندان افتاده و حتی جان خود را از دست داده اند.
جنبشهایی مانند مشروطه، ملی کردن نفت، انقلاب اسلامی در دورانی اتفاق افتاده است که آزادیخواهان و اندیشمندان و نخبگان و دلسوزان جامعه پس از تحمل مرارتها و بند و زنجیر و شهادت در مقاطعی توانستند صدای خود را به جامعه و مردم برسانند و آنان را همراه و یاور خود دیدند فلذا طعم آزادی و استقلال و مدنیت را هر چند کوتاه به مردم چشاندند. انقلاب اسلامی اوج مبارزات ملت بر رهایی از استبداد و خودکامگی و ادامه راه یکصد سال پیش از خود بود که با مجاهدات آحاد جامعه بساط زور گویی و دیکتاتوری و خطرناکترین نوع استبداد در هم پیچیده شد و حاصل مبارزات مشروطه و مبارزان راه آزادی به ثمر نشست.
از ابتدای انقلاب اسلامی سهم خواهی میان گروهها و احزاب سیاسی بروز یافت و هر گروه، حزب و سازمانی سهمی از قدرت را مطالبه میکرد و در همین گیرو دار جنگ هم به کشور و انقلاب تحمیل شد. عده ای در این دوران غبار آلود و پر تنش سعی بر آن داشتند تا بدون درک موقعیت، جایگاهی برای خود یافته و با سوءاستفاده از شرایط تحمیل شده جنگ در صدد بودند تا انقلاب را از پشتوانه اصلی خود یعنی مردم جدا کنند و بعضی از گروهها، خود را در دامن بزرگترین دشمنان انقلاب رها نمودند و با دستور گرفتن از آنها به تروریسم روی آوردند و مبارزه مسلحانه علیه انقلاب را آغاز نمودند.
انتخابات دوم خرداد 76 اثبات نمود که جمهوری اسلامی به مردمسالاری و رای مردم پایبند است. در واقع در عرصه افکار عمومی دوم خرداد راهی برای نجات جامعه بود که مورد استقبال اکثریت قرار ميگرفت و به همین دلیل در تحلیل منافقین در آن دوران آمده بود که " نظام سیاسی ایران به بن بست رسیده و به هر شکل ممکن باید تغییر اساسی و زیر بنایی داشته باشد و آمدن خاتمی در حقیقت نجات نظام فعلی است" زیرا نظام جمهوری اسلامی را دارای پشتوانه ایی بسیار قوی و مردمی ميدیدند که حاصل سیاستهای دولت اصلاحات به رهبری سید محمد خاتمی بود.
دوم خرداد گرچه سر آغاز جنبش اصلاحی مردم ایران نبود ولی در ادمه راه طی شده و تکمیل کننده آن بود. اصلاحات در دوم خرداد عمیق تر و دقیق تر و با تجربه تر از گذشته و با ضریب خطای کمتری و با اقبال بیشتری از سوی مردم و با بینش و نگرش واقعی تری، آرمانها و اهداف خود را پیگیری کرده و ميکند و مسلم است که در این راه با کارشکنی و چالشهایی جدی تری هم روبرو خواهد شد اما نکته اساسی این است که اصلاحات برگشت پذیر نیست، ممکن است در حرکت خود فراز و فرودی داشته باشد ولی متوقف نخواهد شد.
مهم این است که نخبگان و اندیشمندان اصلاحات توجه داشته باشند که مناسبات اجتماعی و آگاهی بخشی به جامعه را گسترش دهند و در اندیشه اصلاحی فقط به وجه سیاسی آن نپردازند و با رویکردی واقع بینانه و امروزی، به اصول و اساس اصلاح طلبی در همه زمینه ها توجه علمی و عملی و منطقی داشته باشند. دوم خرداد بعنوان یک واقعیت اجتماعی خود را تثبیت و اصلاحات و اصلاح طلبی را یکبار دیگر معرفی نموده است و این مکتب اهدافی را در جامعه دنبال ميکند که در راس آن توسعه پایدار و همه جانبه است.
شکی نیست که در مقابل اندیشه اصلاح طلبی با تعریف خاستگاه و اهدافی چون توسعه سیاسی، مردم سالاری، جامعه مدنی، پاسخگو کردن حاکمیت، تقویت نهادهای مدنی مستقل، تشنج زدایی در روابط دیپلماتیک، دفاع از رسانه های مستقل، حقوق شهروندی، تقویت احزاب و تشکلها، امنیت حریم خصوصی، جدی گرفتن رای و انتخاب مردم، نقد وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب، گفتگو و گفتمان و.... دیگر شالوده های اصلاحات عده ایی موضعگیری خواهند کرد. افراد و گروههایی که تفکری محافظه کارانه دارند و از هر تغییری هراسان ميشوند با ترفندهای گوناگون تلاش خواهند کرد تا مانع از رسیدن اصلاح طلبان به اهداف خود شوند.
محافظه کاران که باز هم تاکید چند باره بر این واقعیت لازم است که وصل به قدرت هستند و به همین دلیل علاوه بر تفکر و بینش حزبی خود، به سمت و سوی اقتدارگرایی میل دارند بطوری که گاهی حتی حزب و یا تشکل هم نیستند بلکه عاملان حاکمیت برای تثبیت قدرت هستند حاضر نیستند به هیچ وجه قدرت را از دست دهند. اقتدارگرایان تا سالها پس از دوم خرداد نامی و راهی به جز اقتدار طلبی و انحصارگرایی نداشتند و به تدریج به این نتیجه رسیدند که در برایر اصلاحات نامی را برگزینند و خود را اصولگرا نامیدند در حالی که کمتر به اصول و ارزشهای حتی حزبی خود پای بندند و صرفاً نامی را یدک ميکشند و همان اقتدارگرایان هستند.
دوم خرداد تابوی قدرت یکدست را در هم شکست و توانست پس از سالها، مردم را در مدار توجه حکومت قرار دهد و نشان دهد که رای مردم نه برای تزیین که واقعیتی است برای برگزیدن و برکشیدن دولتمردان و حاکمیت. دوم خرداد با تغییر نگرشها، ظرفیتی را در مردم و سیاسیون ایجاد کرد که امیدوار باشند ميتوانند جامعه مدنی و مردم سالاری واقعی را تجربه کنند و به دور از خشونت و ارعاب و وحشت، به امنیت و رفاه و آسایش دست یابند.
از همان ابتدای مکتب دوم خرداد معلوم بود که مکتب اقتدارگرایی و تفکر فسیلی انحصارطلبی نمی تواند به رای مردم تمکین نماید و به هر شکل ممکن وارد میدان خواهد شد تا از رسیدن اصلاحات به اهداف خود جلوگیری نماید و متاسفانه رذیلانه ترین راه را انتخاب و پیمود و آنهم دست یازیدن به خشونت در انواع مختلف آن حتی ترور بود ولی دوم خرداد راه اصلاح طلبانه خود را در فضایی پر از بحران و تنش و چالش پیمود و در این مسیر همیشه از حمایتهای مردمی برخوردار بود.
اصلاح طلبان امروز پخته تر و آگاه تر همان مسیر دوم خرداد را ادامه ميدهند و با آنکه با سد و موانعی روبرو هستند و هزینه های بسیاری را متحمل شده اند اما هیچگاه نا امید نشده اند و به راه و اندیشه اصلاح طلبانه خود امیدوارند. توجه به این نکته لازم است که محافظه کاران اقتدارگرا و انحصار طلبان فرصت طلب بدلیل ناکامی های مکرر در جلب رای و نظر مردم، زور و خشونت، زر و تطمیع و تزویر و دروغ را در دستور کار دارند و به موازات این بد اخلاقی های سیاسی و اجتماعی و ایجاد رعب و وحشت در جامعه سعی وافر دارند تا نیروهای آموزش دیده و ذخیره خود را با نام و نشان اصلاح طلبی در میان اصلاح طلبان جا بیندازند.
دوم خرداد خط بطلانی بود بر ناراستی و کژی و برملا کننده انحراف و مقدسسازی و هشداری بود بر استفاده ابزاری از دین که در طی مسیر خود با همه محدودیتها و ممنوعیتها در 24 خرداد 92 یکبار دیگر قدرت و مقبولیت خود را نشان داد و با مدیریت و همراهی اصلاحطلبان، توانست روحانی را به ریاست جمهوری رسانده و افشاگر اختلاسهای کلان و دروغ پردازیهای ویران کننده و خرافه پرستی و انحراف شود. آموزه های دوم خرداد و کلاس اصلاحطلبی فراتر از آن است که اقتدارگرايان توان هماوردی با آن را داشته باشند.
امروز دوم خرداد و اصلاح طلبان در جهان سخن نو و اندیشه نوینی مبتنی بر دموکراسی با تاسی از دین مداری ارائه ميدهند در حالی که اقتدارگرایان با توسل به خشونت و تزویر چهره ایی منفور یافته اند و با بدترین گروههای تروریستی مانند داعش معرفی ميشوند. نحن الجبال القواصف لا تز عز عنا العواصف "امام حسین علیه السلام" ما کوههای سخت و استواریم که بادهای تند ما را نمیلرزاند.