صدای دهُل کره شمالی!
زندگی در كشور ایدهآل دلواپسان وطنی!
26 شهريور 1396 ساعت 17:02
رضا صادقیان
آنچه این روزها در رسانههای خارجی و داخلی درباره کره شمالی میشنویم و میخوانیم، قبل از آنکه براساس یک ارزیابی کارشناسی، بیواسطه و میدانی از چنین کشوری باشد، بیش از هر چیزی براساس صدای طبل و شیپورهای مسئولان این کشور در ذهن برخی تحلیلگران شکل گرفته است. در واقع ما کارشناس کره شمالی داریم، مانند برخی از کارشناسان و تحلیل نویسان درباره سیاست خارجی کشورهای دیگر، ولی همین کارشناس یکبار هم به آن کشور سفر نکرده است، وضعیت مردم کره شمالی و توانایی اقتصادی، توسعه و میزان مصرف تکنولوژی را در همین کشور از نزدیک لمس نکرده، از نحوه ارتباط با شبکه اینترنت و تعداد کانالهای خبری و تلویزیونی نیز اطلاع ندارد، با این حال با دیدن چند تصویر از پرتاپ موشک به هوا و دیدن تصاویر رهبر کره شمالی به این نتیجه میرسند که چنین سیاستی در عرصه جهانی و خروج از دنیای تک قطبی بسیار درست و به جا است.
مسئله را از زاویهای دیگر بنگریم. سالیانه بیش از پنجاه شمارگان پایاننامه در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری درباره سیاست خارجی کشورهای خارجی توسط دانشجویان و با راهنمایی استاد راهنما و مشاور در دانشگاههای کشور به نگارش در میآید و موفق به کسب نمرات خوبی هم میشوند، ولی کمتر اتفاق میافتد که استاد راهنما و یا مشاور و یا شخص دانشجو موفق به دیدار کشور چین، عربستان، کره جنوبی، ژاپن و یا کشورهای دیگر شده باشند، آمریکا که جای خود دارد. معمولا از روی نوشتههای دیگر و یا موضعگیری رهبران همان کشور دادههای نوشتاری خود را جمعآوری و نتیجه لازم را اخذ میکنند. نتیجه روشن است، ما با صدها و هزاران نوشتار به اصطلاح کارشناسی روبروییم که تصویر ناراست و به دور از درک واقعی رویدادهای خبری تهیه شده و اساسا فاقد تبدیل شدن به یک راهبرد اجرایی هستند، به اینترتیب در حال روبرو شدن با حوادثی هستیم که بسیاری از تحلیلگران به وقوع پیوستن آن را از اساس رد میکردند و تصویری دیگر ارایه میدادند.
ارزیابی اکثر کارشناسان درباره کره شمالی نه تنها ریشه در واقعیت ندارد، بلکه بیش از آنکه آمیخته به نگرشی جامعهشناختی، شناخت ساختار نظام سیاسی براساس شاخصهای قابلاندازهگیری در اقتصاد باشد، براساس عکسهای به دقت پردازش شده توسط رسانههای رسمی کره شمالی از جونگ اون است. در اکثر تصاویر و فیلمهای پخش شده شخصیت جوان و فربه «اون» را نظارهگر هستیم که در میان تشویقهای مکرر نظامیها و مسئولان رسمی در حال فشردن دکمه پرتاپ موشک، راه رفتن، ایستادن، از دوربین نگاه کردن، قدم زدن در کنار تجهیزات نظامی و گاه در میان گریههای بیوقفه مردم است!
حال برخی از ناظران رویدادهای بینالمللی با چشم بستن بر دیگر روایتهایی که از درون همین کشور به گوش میرسد و حتی نادیده گرفتن گزارشهای خبرنگاران کشورمان به ارایه تحلیلهای همت میگمارند که گویی همین فردا کره شمالی با موشک تولید شده به قلب کشور آمریکا و اروپاییان حمله میکند! ارایه چنین تصویری فقط با شنیده صدای طبل مسئولان رسمی کره شمالی انجام شدنی است، کشوری که چهره نحیف و لاغر شهروندانش در تصویرهای رسمی نشان دهنده اوج رفاه و زیست مردمانش را فریاد میزند. شاید لازم باشد علاقمندان به رفتارهای کره شمالی در عرصه بینالمللی اندکی با دقت به تصویر مخابره شده از کره شمالی بنگرند و صرفا گرمای موشکها را در نظر نیاورند.
................................................................................
زندگی در كشور ایدهآل دلواپسهای وطنی!
محمد مهاجری از روزنامه نگاران اصولگرا و یکی از سردبیران خبرآنلاین گزارش سفرش به کره شمالی را در کانال تلگرامی خود منتشر کرده که در ادامه میخوانید:
4سال پیش تقریبا در همین ایام، کره شمالی بودم.همین کشوری که این روزها تیتر اول رسانه های دنیاست و دلواپس های وطنی قند توی دلشان آب می شود که همین الان "اون" (پسرشجاع )یک موشک می زند به قلب امریکا و به همه دنیا نشان می دهد که "برجام" یعنی کشک! کره شمالی را نه من، که خیلی ها اینجوری دیده اند:
- از دم گیت ورودی فرودگاه،یک مامور امنیتی دنبالت می آید که اسمش "راهنما"ست. همه جا همراهت است حتی - ببخشید- تا پشت در دستشویی.
-مردم صبح زود که می روند سر کار،کسل تر و خموده تر و افسرده تر از دیشبی هستند که از کار به خانه برگشتهاند.
-مردم ماشین شخصی ندارند، و آنطور که راهنمایم می گفت:"رهبرانمان بخاطر اینکه سلامت بمانیم ماشین بهمان نمی دهند تا پیاده برویم و چاق نشویم"
-کنکور و دانشگاه حتی در پایتخت مال فرزندان مقامات امنیتی و نظامی و حزب حاکم است. در بقیه شهرها،حد تحصیلات مشخص شده. عده ای می توانند دیپلم بگیرند،تعداد بیشتری سیکل و عده بیشتر تری،تا پایان ابتدایی درس می خوانند.
- هیچکس ایمیل شخصی ندارد و اگر آدرس پست الکترونیک کسی را بخواهی یک ایمیل دولتی تحویلت می دهد و می گوید مامور مربوطه که بداند برای من فرستاده ای، پرینتش را به من می دهد.
- اگر هوس روزنامه خواندن کنی باید امروز سفارش بدهی، تا شب برایت چاپ کنند و فردا بروی بگیری.
- محکومی به دیدن2شبکه تلویزیونی . یکی از عصر تا سر شب . و دیگری از عصر تا یکی دوساعت بعد از غروب آفتاب. نصف بیشتر برنامه ها هم به نشان دادن"اون" و رقص و آواز و طبیعت اختصاص دارد.
- حتی اگر بخواهی به سفارت کشورت بروی، مامور امنیتی لازم می داند همراهت بیاید.
- گاه و بیگاه مجبوری بروی جلوی مجسمه بابا و بابابزرگ"اون"تعظیم کنی.
- بر اساس جایگاه اجتماعیات، درآمدی داری که فقط می توانی از فروشگاههایی که مربوط به طبقه خودت است خرید کنی. اگر بخواهی گوشت بخوری و مثلا هوس گوشت گوسفند کنی باید 2تا3برابر گوشت سگ هزینه کنی.
- غیر از پایتخت که به زور بزک دوزک قیافه اش را - آن هم در معابر اصلی- تزیین کرده اند، بقیه کشور را نکبت فراگرفته و فقر از در و دیوارش بالا می رود.
-...
کاش دلواپس هایی که قبله شان"اون" است و قطعا با ویزای سریع و تور مجانی می توانند به کره شمالی بروند یک هفته را در کعبه آمالشان بگذرانند و بعدا نظر بدهند. شاید آنها زودتر از امثال من به این نتیجه برسند که حتی اگر در آن کشور روزی صدتا بمب هسته ای هم تولید کنند،هیچ شرفی برای مردم و کشورشان ندارد. و یقین دارم این مهمانان دلواپس موقع برگشتن از خاک کره زیر لب خواهند گفت:"مرده شورتان ببرد با بمب هسته ای تان". (البته اگر وجدانشان را پیش"اون" جا نگذارند.)
کد مطلب: 136917