دریافت لینک صفحه با کد QR
معرفی و تقویم جشنهای ایران باستان
29 اسفند 1396 ساعت 8:00
گروه فرهنگی: جشنهای ایرانی به جشنهایی ملی و مردمی گفته میشود که دارای ریشه تاریخی ایرانی هستند و از دوران باستان تا به امروز رسیدهاند. برخی از این جشنها کموبیش زنده هستند. جشنهای زنده به جشنهایی اطلاق میشود که بنا به سنت تاریخی در میان مردم رایج است (مانند جشن نوروز). جشنهای فراموششده به جشنهایی اطلاق میشود که بنا به سنت تاریخی برگزار نمیشوند (مانند جشن بهاربد)، اما ممکن است کوششهایی برای احیای آنها برخی از آنها رواج داشته باشد (مانند جشن اسفندگان). در این مطلب به معرفی جشنهای ایران باستان بر اساس هر فصل پرداختهایم.
فصل بهار
نوروز باستانی
هفت سین به معنای هفت قلم شیئی که نام آنها با حرف «س» (سین) آغاز میشود، یکی از اجزای اصلی آیینهای سال نو است که بیشینهی ایرانیان آن را برگزار میکنند. این اقلام سنتاً در سفرهی هفت سین چیده و به نمایش گذاشته میشوند. این سفرهای است که هر خانوادهای بر روی زمین (یا بر روی میز) در اتاقی که معمولاً به میهمانان گرامی اختصاص داده شده میگسترد و این اقلام بر روی آن قرار داده میشود: در بالای سفره (در دورترین فاصله از در) آینهای گذاشته میشود، که در دو طرف آن شمعدانهایی دارای شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در پایین آن نسخهای از قرآن (از شاهنامه یا دیوان حافظ نیز استفاده میشود)، تُنگی که معمولاً حاوی یک ماهی لایی (بسیاری از خانوادهها یک کوزه آب باران را که قبلاً جمع آوری شده و/ یا کاسه آبی که حاوی برگ سبز انار، نارنج، یا شمشاد است نیز میافزایند)، ظرفهای حاوی شیر، گلاب، عسل، شکر، و (1، 3، 5 یا 7 عدد) تخم مرغ رنگآمیزی شده گذاشته میشود. مرکز سفره عموماً با گلدانی از انواع گلها، معمولاً سنبل و شاخههای بیدمشک فروگرفته میشود. کنار آن، سبزه و دستکم شش قلم دیگر که با حرف سین آغاز میشوند (تشریح شده در زیر)، ظرفی حاوی میوه (سنتاً سیب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شیرین)، ماست و پنیر تازه، شیرینیهای گوناگون، آجیل (مخلوط خشک و بو داده شدهی تخمهای نخودچی، خربزه، گندم برشته، برنجک، و فندق و گردو، که همگی با کشمش آمیخته شدهاند) قرار داده میشود.
جشن زایش اشو زردشت
ششمین روز فروردین که بنا به نظر بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زردشت اسپنتمان است، به نوروز بزرگ معروف است. دراین روز زردشیان در آتشکدههای هر شهر گردهم میآیند، به سخنرانیهای مذهبی گوش میدهند، اوستا میخوانند و تولد پیامبرشان را جشن میگیرند. آب پاشیدن به همدیگر، دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسمهای این جشن است.
گاتاخوانی، دف زنی و سخنرانی در مورد تاریخچه نوروز و جشن زایش زردشت از جمله برنامههای این مراسم میباشد. حضور در نیایشگاه شاور اهرام ایزد و سایر نیایشگاهها و مکانهای مقدس دینی در صبح روز ششم فروردین از دیگر آیینهای بزرگداشت زایش زردشت است، که در همه شهرهای زردشتی نشین برگزار میشود.
سیزده به در
جشن سیزده فروردین ماه روز بسیار مبارک و فرخنده است. ایرانیان چون در مورد این روز آگاهی کمتری دارند آن روز را نحس میدانند و برای بیرون کردن نحسی از خانه و کاشانهً خود کنار جویبارها و سبزه ها میروند و به شادی میپردازند. تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است. بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقیه جدولی برای سعد و نحس آورده شده که در آن سیزده نوروز که تیر روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معنی فرخنده آمده و به هیچ وجه نحوست و کراهت ندارد. بعد از اسلام چون سیزدهً تمام ماه ها را نحس میدانند به اشتباه سیزده عید نوروز را نیز نحس شمرده اند. وقتی دربارهً نیکویی و فرخنده بودن روز سیزدهم نوروز بیشتر دقت و بررسی کنیم مشاهده میشود موضوع بسیار معقول و مستند به سوابق تاریخی است. سیزدهم هر ماه شمسی که تیر روز نامیده میشود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندی است که ” تیر ” نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر میگویند. فرشتهً مقدس تیر در کیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد. ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا میرفتند و شادی میکردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند.
سبزه گره زدن
افسانهً آفرینش در ایران باستان و مسئلهً نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهً کیومرث حائز اهمیت زیادی است. در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفتههای حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و انبیاء و گفتههای مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بیرونی در کتاب آثار الباقیه بر پایهً همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهً ازدواج خود را بنا نهادند. این مراسم را بویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت میکنند و علف گره میزنند. این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است. در کتاب مجمل التواریخ چنین آمده ” اول مردی که به زمین ظاهر شد پارسیان او را کل شاه گویند. پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند ” . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهای ایران و عراق که زرتشت را از خود میدانند روز سیزدهم فروردین را جزو جشن نوروز به حساب میآورند.
جشن اردیبهشتگان
جشن اردیبهشتگان که یکی از جشنهای بزرگ دینی زرتشتیان است ، با برابری روز و ماه اردیبهشت، یعنی دوم اریبهشت ماه تقویم فصلی هماهنگ است.این روز بزرگ یادآور فروزهء اهورایی اردیبهشت یا اشه وهیشته و ویژگیهای آن یعنی بهترین راستی و پاکی میباشد.اردیبهشت، دومین امشاسپند، دارای انگاره ای مادی است به نام آتش یا آذر، فروغی خدا داده که گرمی بخش و فروزان و پاک کننده و در یک کلام زندگی بخش است و پرتوهای نورانی آن هستی را از نیستی جدا میگرداند وراست را از دروغ باز میشناساند. پس بجاست که آتش را نموداری از آن داده بزرگ بدانیم.
بهترین راستی برترین نعمتی است که دست یابی به آن یعنی پیروزی بزرگ و این پیروزی شایسته جشنی است بس بزرگتر با نام جشن اردیبهشتگان یا جشن اخلاق.
فصل تابستان
جشن تیرگان
این جشن میان زرتشتیان دوره ای ده روزه داشت و از تیر روز از تیرماه ، روز سیزدهم شروع و به باد ایزد یعنی روز بیست و دوم پایان میگرفت. زرتشتیان تیرگان را “ تیر و جشن Tiru-Jashn ” مینامند و برایش اهمیت فراوانی قایل اند. لباس و پوشاک نو میپوشند و نقل و شیرینی و میوه و خوراکهای سنتی و ویژه میپزند. پیش از این روز خانه را خوب پاکیزه نموده و بامدادان شست و شو میکنند و خواندن دو نیایش “ خورشید نیایش ” و “ مهرنیایش” از اوستا را بسیار نیکو میدانند. شاید “ تیر و جشن” یکی از شادترین جشنهای کهن ایرانی بوده باشد. در این جشن بیش از همه بچه ها بهره میبردند با تارهای نخی و رنگینی که به مچ دست میبستند در کوچه ها و خانه ها و بامها میدویدند ، ترانه میخواندند و کنار نهرها و جویها و تالاب ها به هم آب میپاشیدند و یا به آب میپریدند .
جشن امردادگان
3 امرداد:
واژه اوستایی امرداد،(امرتاته- Amertata) است که به معنی بی مرگی است و اگر الف آن را که پیشوند نفی است از قلم بیندازیم معنی آن عوض شده و فرشته بی مرگی و جاودانگی به دیو نیستی و مرگ تغییر شکل میدهد. زیرا همانطور که امرداد به معنای بی مرگی است مرداد معنی مرگ میدهد.بنابراین شایسته است که این کلمه را امرداد بخوانیم، و چون امرداد فرشته جاودانگی و بی مرگی میباشد، در عالم جسمانی نگهبانی گیاهان و روییدنی ها و آبادانی و افزایش دار و درخت با اوست. نیاکان ما در این روز به باغ ها و مزارع خرم و دلنشین میرفتند و پس از نیایش به درگاه اهورامزدا طی مراسمی این جشن را با شادی و سرور در هوای پاک و در دامن طبیعت برگزار میکردند.
جشن شهریورگان
شهریورروز از شهریورماه یا چهارمین روز این ماه، برابر است با جشن شهریورگان که از آیینها و مراسم وابسته به آن هیچگونه آگاهی در دست نیست. برگزار نشدن آیینهای جشن شهریورگان توسط ایرانیان در زمانی طولانی، موجب شده است تا همه جزئیات آن به فراموشی سپرده شود و حتی در متون کهن نیز آگاهیهای چندانی در باره آن فرا دست نیاید. نام شهریور در متون اوستایی به گونه «خْـشَـتْـرَه وَئیریَـه» آمده که به معنای تقریبی «شهر و شهریاری (شهرداری) آرمانی و شایسته» است. چنین مینماید که این اندیشه و آرمان، خاستگاه نظریههای افلاطون و فارابی در زمینه «آرمانشهر» یا «مدینه فاضله» بوده باشد. نام شهریور چند بار به همین معنا در «گاتها»ی زرتشت نیز آمده است و بعدها در اوستای نو، او را به گونهای تشخصیافته به پیکر یکی از امشاسپندان در میآورند.
فصل پاییز
مهرگان: عید جوانان و آینده سازان
روزهای ماه در ایران باستان نامهای خاص داشتند و ازجمله روز شانزدهم هر ماه «مهر» بود. بنابراین «روز مهر» در ماه مهر (شانزدهم)، مهمترین روز آیینهای مهرگان بود. آیینهای مهر (جشنهای مهرگان) پس از نوروز، مهمترین عید ملی ایرانیان بوده است. نوروز با بهار و شکوفه و نوید برکت آغاز میشد و مهرگان به خاطر پایان رسیدن کار جمع آوری محصول و آغاز شش ماهه شبهای طولانی تر و سرما.
«مهرگان» ویژه آیینهای سپاسگزاری به درگاه خداوند [اهورامزدا] است که این همه نعمت را به انسان ارزانی داشته و نیز استفاده از این فرصت برای تحکیم دوستی ها، محبت ها و عواطف انسانی بوده است. به نظر بسیاری از مورخان، «مهرگان» آیین الزام ایرانیان به دوستی کردن و مهر ورزیدن به یکدیگر هم به شمار میآید. در گذشته، در روزهای مهرگان (4 تا 6 روز) مردم مهمانیهای بزرگ برپا میکردند و پذیرایی با میوه تازه در مهرگان و میوه خشک (آجیل و خشکبار) در نوروز؛ رسم تغییرناپذیر ایرانیان از عهد باستان بوده است.
جشن آبانگان
4 آبان ماه: آبان به معنای آب و هنگام آب است و یکی از عناصر پاک کننده نزد زردشتیان است. درباره پیدایش جشن آبانگان روایت است که در پی جنگهای طولانی بین ایران و توران، افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر تهماسب که زو نام داشت دستور داد تا کاریزها و نهرها را لایروبی کنند و پس از لایروبی آب در کاریزها روان گردید. ایرانیان جاری شدن آب را جشن گرفتند. در روایت دیگری آمده است که پس از هشت سال خشکسالی در ماه آبان باران آغاز به باریدن نمود و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد. زردشتیان در این روز همانند سایر جشن ها به آدریان ها میروند و پس از آن به کنار جوی ها و نهرها رفته با خواندن اوستای آب زور (بخشی از اوستا) که توسط موبد خوانده میشود، اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانی آب و نگهداری آن را مینمایند و پس از آن به شادی میپردازند.
جشن آذرگان
3 آذر ماه: آذر به چم(معنی) آتش است. و یکی دیگر از چهار آخشیج(عنصر پاک کننده) نزد زردشتیان میباشد. از آنجا که آتش بهترین و سریع ترین عنصر پاک کننده و گرما است از زمانهای قدیم مورد احترام بوده است. زردشتیان در جشن آذرگان مانند سایر جشن ها با لباس آراسته و تمیز به آدریان ها میروند و با خواندن آتش نیایش(بخشی از اوستا) اهورامزدا را سپاس گفته و پس از نیایش به شادی میپردازند.
فصل زمستان
جشن دیگان
دی یا دتوشو Daatoshu به معنی دادار و آفریدگار است و در نامههای اوستایی اغلب به جای واژه اهورامزدا به کار رفته است. اگر به نام سی روز ماه توجه کنید، مشاهده مینمایید که روزهای هشتم و پانزدهم و بیست و سوم هر ماه به نام دی نامگذاری شده و برای تمیز آنها از یکدیگر هر یک به نام روز بعدش خوانده شده است و اورمزد که آن هم نام خداوند میباشد. بدین گونه : اورمزد، دی بآذر، دی بمهر و دی بدین. بنابراین در ماه دی چهار روز به نام خدا نامیده شده و در ماه دی چهار بار جشن دیگان برگزار میشود.
اورمزد و دیماه : نخستین روز دی ماه باستانی/ 25 آذر ماه خورشیدی
دی به آذر و دیماه : هشتمین روز دی ماه باستانی/ 2 دی ماه خورشیدی
دی به مهر و دیماه: پانزدهمین روز دی ماه باستانی/ 9 دی ماه خورشیدی
دی بدین و دیماه : بیست و سومین روز دی ماه باستانی/17 دی ماه خورشیدی
در ایران باستان نخستین جشن دیگان در ماه دی یعنی روز اورمزد و دی ماه ، خرم روز نام داشته است و در این روز که شب پیش، بزرگترین شب سال بوده است، پادشاه و حاکم دیدار عمومی با مردم داشته است.
جشن شب یلدا
جشن شب یلدا جشنی ست که از 7000 سال پیش تا کنون در میان ایرانیان برگزار میشود. 7000 سال پیش نیاکان ما به دانش گاهشماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است. در این جستار از سخنرانی دکتر جنیدی و دکتر کزاری برداشت هایی شده:
جشن شب یلدا، همانند جشنهایی همچون نوروز و مهرگان، پس از تازش اسکندر، تازیان، و مغولها پابرجا مانده است و در تک تک خانههای ایرانیان راستین با گردآمدن خانواده ها به دور هم برگزار میشود.
فردوسی بزرگ در شاهنامه میگوید:
نباشد بهار و زمستان پدید
نیارند هنگام رامش نوید
از این بیت میتوان پی برد که در سرزمینهایی بجز ایران آغاز فصل ها را نمیدانستند اما ایرانیان در آن زمان به این دانش دست پیدا کرده بودند.
در زمان تاختن تازیان به ایران گاهشماری ایرانیان که بر پایه ی خورشید بود، به گاهشماری بر پایه ی ماه دیگرگون شد، اما پس از چندی خیام بروی کار آمد و این گاشماری خورشیدی را دوباره بنیان نهاد تا باز جشنهای ما زنده باشند و ما آنها را برگزار کنیم.
جشن سده
واژه سده: بیشتر دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد میدانند. ابوریحان بیرونی مینویسد: “سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته اند که هرگاه روزها و شب ها را جداگانه بشمارند، میان آن و پایان سال عدد صد بدست میآید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث، پدر نخستین، درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند” و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده : “شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید .”
نظر دیگر اینکه سده معروف، صدمین روز زمستان از تقویم کهن است، زمستان در تقویم کهن 150 روزه و تابستان 210 روزه بوده است و برخی گفته اند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.
جشن بهمنگان
دومین روز از بهمن ماه یاستانی (26 دی خورشیدی)
بهمن از واژه اوستایی وهومن(Vohuman) به معنی اندیشه نیک میباشد، وهومن یکی از امشاسپندان نزدیک به درگاه اهورامزدا میباشد. اشوزرتشت برای دریافت پیامهای اهورایی از وهومن یاری میگیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در عالم جسمانی به این امشاسپند واگذار میشود. از این رو زرتشتیان در جشن بهمنگان یا بهمنجه که در روز بهمن از ماه بهمن واقع میشود از کشتار حیوانات سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری مینمایند و برخی از زرتشتیان پرهیز از خوردن و کشتار را در تمام روزهای بهمن ادامه میدهند. این جشن حامی مردان درستکار میباشد.
چهارشنبه سوری؛ آیینها و ریشهها
چهارشنبه سوری نام واپسین چهارشنبهی تقویم خورشیدی ایرانی است، که شب آن با رسوم و آیینهایی ویژه، خصوصاً پرش از روی آتش مشخص میشود. نامهای محلی گوناگون این روز عبارت است از: گول چارشمبه (اردبیل)، گوله گوله چارشمبه (گیلان)، کوله چووارشمبه (کردستان)، چووارشمبه کولی (قروه، نزدیک سنندج)، و چارشمبه سرخی (اصفهان). برخی دانشمندان واژهی «سوری» را با «سور» (میهمانی، جشن) ارتباط داده و آن را به معنای «وابسته به سور، جشنآمیز» گرفتهاند، برخی دیگر، به طور موجهتری، سور را گونهای دیگر از واژهی سرخ میپندارند (مانند گل سوری ”گل سرخ“) و آن را اشارهای به خود آتش یا به «سرخی»، به مفهوم تندرستی یا بلوغ، که به طور فرضی با پرش از روی آتش به دست میآید، میانگارند. کاربرد عنوان متفاوت چارشمبه سرخی در اصفهان و قرار داشتن گونهی گویشی رایج سور در برابر سرخ، تأیید دیگری است بر این دیدگاه.
سپندارمذگان
در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است!
این روز “سپندار مذگان” یا “اسفندار مذگان” نام داشته، که در تاریخ فعلی روز 29 بهمن ماه میباشد. فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب میکردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند.سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق میپنداشتند.
کد مطلب: 142845
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir