گروه سیاسی: خبرگزاری ایرنا در گزارشی نوشت: این دومین بهمن است که علی لاریجانی و سخنرانیاش به تیتراصلی رسانهها تبدیل میشود. او اینبار نشان داد سیاستمداری است که از تجربهاش استفاده میکند. نخستین بار بهمنماه 91 بود که در صحن مطهر حضرت معصومه مورد حمله فیزیکی مخالفان قرار گرفت اما این بار او وقتی صدای مخالفتها را برای انجام سخنرانیاش در کرج شنید، راه را نرفته بازگشت تا چهره مهم روز باشد. در این اتفاق هر دو طرف احساس پیروزی کردند. هم مخالفان که جلوی برگزاری سخنرانی او را گرفتند و هم علی لاریجانی که با عقبنشینی و ارائه توضیحات، توپ را در زمین شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی انداخت.
* ردپای موسسه نزدیک به آیتالله مصباح
دو اتفاق در ممانعت از سخنرانی علی لاریجانی اگرچه شباهتهایی دارند، اما تفاوتهای اساسی دارند و همین تفاوتها چرایی ماجرا را نشان میدهد. در سال 91 او تنها چند روز بعد از یکشنبه سیاه قم رفت تا سخنرانی کند. یکشنبه سیاهی که در آن لاریجانی و احمدینژاد دچار اختلافات در صحن علنی شدند و رییس مجلس او را با جمله: «بفرمایید، بفرمایید... اینکه در کشور بگم ... بگم راه انداختید. خوب شد که ماهیت شما روشن شد... » بدرقه کرد. چند روز بعد برای سخنرانی سالگرد انقلاب به قم و شهر محل انتخابیهاش رفته بود که با حملات فیزیکی روبهرو شد. کسانی که با کفش و مهر به او حمله کردند و سخنرانیش نیمه کار ماند. در واقع آن حمله واکنشی بود به آن واقعه. لاریجانی بر سر آن ماجرا هیات تحقیق و تفحص ایجاد کرد و به دنبال ریشههای آن رفت. هیات در نهایت به نقش موسسه «پرتو حق» (وابسته به موسسه پژوهش امام خمینی (ره) آیتالله مصباح) رسید. شاگردان آیتالله مصباح و هواداران پایداری در مجلس تلاش زیادی کردند تا نام افراد و این موسسه از گزارش حذف شود. در نهایت نام برخی افراد حذف شد، اما با وجود آنکه آنها در نامهای به دفتر رهبری خواستار حذف نام «حلقه پرتو» بودند، این نام در گزارش علنی قرائت شد. عجیبتر اینکه بدانیم آن زمان اوج اختلافات میان تیم احمدینژاد و آیتالله مصباح یزدی هم بود. به این معنا که آنها بر سر ماجرای جریان انحرافی کارشان به جدال لفظی در رسانهها رسیده بود. آیتالله مصباح این جریان را «خطرناکتر از فراماسونری و بابیت جدید» خوانده بود. اما هر دو بر سر حمله به لاریجانی به اشتراک نظر رسیده بودند. نقطه اشتراک نیز پایداریهای مجلس نهم بودند که ریشه اختلافات امروز هم به همانجا باز میگردد. پایداریها که از همان روزها خواستار بیرون راندن جریان سنتی جناح راست از میان اصولگرایان و قبضه کردن قدرت بودند اما ناکام ماندند. برجام و نقش لاریجانی در آن نیز توانست اتحاد بزرگتری را برای «نه به لاریجانی» میان اصولگرایان ایجاد کند.
** رئیس مجلس غیرخودی
به محض آنکه از درون ستاد تبلیغاتی اسلامی و ستاد نماز جمعه کرج عدهای متوجه شدند، سخنران مراسم 22 بهمن کرج علی لاریجانی است، فعالیتها آغاز شد. طوماری به امضاء 11 تشکیل دانشجویی در سایت خبرگزاری دانشجو (وابسته به بسیج دانشجویی) منتشر شد. آنها از حجت الاسلام روحی یزدی، مسئول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان البرز میپرسیدند: «بر اساس کدام نگاه و تحلیل شخصیتی بهتر از رییس محترم مجلس را برای سخنرانی سالروز 'یوم الله' 22 بهمن نیافتید؟!» در این طومار که روز بعد در مراسم نماز جمعه قرار گرفت تا مردم نیز علیه سخنرانی علی لاریجانی آن را امضا کنند، به اختلاف اصلی (یعنی برجام و لوایح جدید) اشاره شده و آمده بود: «در حالی که امروز کشور درگیر خسارتهای محض برجام است و نقش لاریجانی در حمایت و تصویب آن بر کسی پوشیده نیست! در حالی که امروز نظام به لطف حضراتی که از درسهای برجام هم عبرت نگرفته اند درگیر چالش لوایح استعماری cft و پالرمو است، باز هم نقش آقای لاریجانی بر کسی پوشیده نیست! حال چگونه است که جنابتان و شورای متبوع کسی را برای سخنرانی راه پیمایی 22 بهمن کرج برگزیده اید که حتی در حوزه انتخابیه خود قم هم رتبهای بهتر از نفر دوم کسب نکرده است و به سبب مواضع اخیرشان در حمایت از نماینده هتاک به مردم، پرده از روحیه اشرافی و بیگانه از مردم برداشت!»
** وصله ناجور برای اصولگرایان تندرو
بسیج دانشجویی سخنرانی لاریجانی را برای راهپیمایی «مردم بصیر و انقلابی کرج مصداق تمام 'وصله ناجور'» دانسته و خواستار حضور چهرهای «شایسته مردم حزباللهی» در کرج شدند. لاریجانی اما از زمانی «وصله ناجور» شد که احمدینژاد دوگانه جدید را به راه انداخت. بعد از آنکه احمدینژاد توانست با حمله به هاشمی رفسنجانی در سال 84 دوگانهای را شکل داده و در 88 دنبال کند، در سال 90 تصمیم گرفت این دوگانه را به دوگانه «احمدینژاد – لاریجانی» تبدیل کند، تا همچنان با این دوگانهسازیها به عنوان چهرهای مخالف جریانهای حاکم در نظام باقی در منظر مردم باقی بماند. اما موفق نشد. با این حال پایداری و احمدینژادیها برسر مخالفت با برجام به اشتراک نظر رسیدند که دشمن مشترکشان علی لاریجانی باشد.
** سکوی پرش برای لاریجانی
در میان ائمه جمعه این روزها «حجتالاسلام سیدمحمدمهدی حسینی همدانی» از امامان جمعهای است که مواضع تندی علیه دولت دارد. جالب آنکه امروز روزنامه جمهوری اسلامی به نکتهای پنهان در مورد او اشاره کرد و نوشت: «حجتالاسلام سیدمحمد مهدی حسینی همدانی که از مهر 1392 امام جمعه کرج شده دارای مواضع تندی است که نارضایتی زیادی را پدید آورده است. وی در امتحان انتخابات خبرگان 94 شرکت نکرد و احراز صلاحیت نشد.»
امام جمعه کرج همزمان با برپایی مراسم جمعآوری امضا و طومار علیه سخنرانی لاریجانی در منبر نمازجمعه این شهر اولتیماتوم یک هفتهای داده بود. لاریجانی اما تلاش کرد از «تهدید» ممانعت از سخنرانیاش «فرصت» بسازد. برای همین توپ را به زمین امام جمعه کرج انداخت و در بیانیهاش به او اشاره کرد و نوشت: «مساله در حدی نیست که ایشان به شورای هماهنگی مرکز اولتیماتوم یکهفتهای بدهند. امروز کشور به وحدت نیاز دارد و مخصوصا راهپیمایی 22 بهمن باید مظهر وفاق در کشور باشد و آقای امامجمعه خودشان سخنرانی کنند یا هر کسی که مطلوبشان هست، دعوت کنند.»
در واکنش به این بیانیه رسانههای اصلاحطلب به آن بسیار پرداختند. شرق گزارش اصلی خود را به آن اختصاص داد و همشهری در صفحه اصلی به آن پرداخت. اما جالب اینکه هیچ کدام از رسانههای اصولگرا به این موضوع واکنش نشان ندادند. آنها حتی نتوانستند از مخالفان لاریجانی هم حمایت کنند، چراکه آن را به ضرر کل جریان ارزیابی میکنند.
** چشمانداز آینده لاریجانی
واقعیت این است که با رفتن آیت الله آملیلاریجانی به مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان وزن خانواده لاریجانی در آینده دچار تغییر خواهد شد. اصولگرایان تندرو او را «وصله ناجور» در جریان خود میدانند. در طرف مقابل نیز او به عنوان عضوی از جامعه اصلاحطلبی به حساب نمیآید. در آخرین انتخابات ریاست مجلس، علی لاریجانی متوجه شد که پایههای ریاستش در مجلس از سوی جریان اصولگرایی کاملا سست شده و در حال ریزش است. از همین رو ناچار است این روزها دست به عصاتر حرکت کند. او اگر سودای بزرگتری در سر دارد ناچار است در دو سال آینده از حالت فعلی خارج و به یک «جریان» تبدیل شود. در غیر این صورت هیچ بعید نیست با صندلی سبز بهارستان هم خداحافظی کرده و سیاست را در قالب نهادهای «انتصابی» دنبال کند.