تروریستهای طالبان چگونه بر افغانستان حاکم شدند؟
23 آذر 1400 ساعت 18:12
نویسندگان: استیو کول و آدام انتوس - نیویورک تایمز
در اواخر فبروری، خلیلزاد در دوحه به «دهکده و آبگرم شرق»، هتل مجلل دِ ریتز کارلتون در خلیج فارس وارد شد. ملا عبدالغنی برادر، یکی از بنیانگذاران طالبان، هنگام نان چاشت با وی ملاقات کرد. برادر پیش از سقوط حکومت طالبان، معاون وزیر دفاع بود. به گفته مقامات افغان و امریکایی، پس از انتخاب حامد کرزی بهعنوان رییسجمهور، برادر که مخفی شده بود، وارد گفتوگوهای پشت پرده در مورد آشتی سیاسی بین طالبان و جمهوری اسلامی جدید شد. در سال ۲۰۱۰، یک تیم مشترک سازمان سیا و پاکستان برادر را در کراچی دستگیر کردند و پاکستان او را ابتدا زندانی و بعدا به حبس خانگی منتقل کرد. پس از اینکه خلیلزاد فرستاده ترامپ شد، قمر جاوید باجوا، فرمانده ارتش پاکستان را متقاعد کرد که برادر را بهعنوان نشانهی حسننیت آزاد کند.
به گفته لیزا کرتیس، یکی از متخصصین امور افغانستان در میان کارمندان امنیت ملی ترامپ که در جلسه حضور داشت، خلیلزاد به برادر گفت: «من دربارهی شما تحقیق کردهام. میدانم که شما مرد صلحطلبی هستید.»
برادر پاسخ داد: «میدانم که اگر شما نبودید سر این میز نمینشستم».
خلیلزاد و پمپئو نقش برادر در دوحه را نشانهی جدیبودن طالبان در مذاکرات میدانستند. (تا حدیکه پمپئو یکبار به غنی گفت، برادر «سیاستمدار بسیار خبرهای است.») روز بعد، خلیلزاد برادر را در اتاق هتل، مشرف به استخری که زنان با بیکینی در آن استراحت میکردند، ملاقات کرد. خلیلزاد با استناد به این باور رایج اسلامی مبنی بر اینکه زندگی پس از مرگ بهشتی پر از شراب و زنان باکره در انتظار اوست، به شوخی گفت: «شما باید الان احساس کنید در بهشت هستید.» برادر به سمت پنجره رفت و پرده را کشید.
مذاکرات بین امریکاییها و طالبان تا بهار ادامه یافت، ابتدا در شرق و سپس در دفتر دیپلماتیک دوحه. برادر مرتبا شرکت نمیکرد، اما خلیلزاد گهگاه بهطور خصوصی در اتاق هتلش به ملاقات او میرفت. خلیلزاد همچنین با اعضای هیأت طالبان و چند تن از دستیاران غنی ارتباطات جداگانه از طریق واتساپ داشت و گهگاه با استفاده از سیگنال به غنی پیام میداد. تدابیر سریع دیپلماتیک او باعث شد تا دیگر مقامات پنتاگون و کاخ سفید نتوانند اقدامات او را دنبال کنند. یکی از مقامات پنتاگون گفت که اعضای تیم مذاکرهکننده به شوخی میگفتند که «جالبترین و پراطلاعاتترین سختافزار در جهان موبایل زل است.» زیرا او دائما بحثهایی را مطرح میکرد که هیچ کس دیگری از آن مطلع نبود. این مقام گفت: «او آن را بداهه مینامید. برای باقی ما بیشتر شبیه هرجومرج بود.» در ۱۹ اپریل، غنی نامهای شکایتآمیز به پمپئو فرستاد و در آن از مذاکرات خلیلزاد با طالبان قطع امید کرده و گفته بود خلیلزاد در طول مذاکرات شانزده روزه در مجموع تنها شش دقیقه با او صحبت کرده است.
در جلسات رسمی استانکزی و دیگر مذاکرهکنندگان طالبان، از جمله زندانیان سابق گوانتانامو که در زمان مذاکرات دوره اوباما آزاد شده بودند، حضور داشتند. قرار بود جلسات صبح ساعت ده و نیم آغاز شود. امریکاییها زود به آنجا میرسیدند و طالبان معمولا دیر میآمدند. با این حال، در آغاز تابستان، دو طرف در حال تبادل پیشنویس توافق نهایی بودند. خلیلزاد ۱۴ جولای را بهعنوان تاریخ اعلام امضا تعیین کرد و برنامهریزی برای مذاکرات فوری بعدی در اسلو بین طالبان و نمایندگان جمهوری اسلامی برای تصمیمگیری در مورد آینده سیاسی افغانستان را آغاز کرد.
امریکاییها هنوز مشخص نکرده بودند که آیا طالبان در جنگ علیه جمهوری اسلامی آتشبس را میپذیرد یا خیر. در اوایل جولای، مولی فی، معاون خلیلزاد، استانکزی را در مورد این موضوع تحت فشار قرار داد، که او آن را موضوعی «بسیار مهم» برای «بلندپایهترین مقام رهبری امریکا» توصیف کرد. استانکزی تسلیم نشد و خواست جدیدی را مطرح کرد: او خواستار آزادی هزاران زندانی طالبان بود که در زندانهای غنی به سر میبردند.
فرستادگان طالبان اصرار داشتند که برای متقاعدکردن تندروترین جناحهای خود در مورد مزایای گفتوگوهای صلح، به این امتیاز نیاز دارند. خلیلزاد گفت که ایالات متحده تلاش خواهد کرد تا غنی را متقاعد به موافقت کند، و آندرو وال، یکی از فرماندهان نیروی دریایی «حمایت قاطع» به یاد میآورد هنگامی که افسران نظامی ایالات متحده در جلسه متوجه شدند که طالبان ممکن است بدون دستیابی امریکاییها به آتشبس، اسیران خود را آزاد کنند، خواستند از آنجا خارج شوند. وال گفت، خلیلزاد «آشکارا خواهان دستیابی به یک توافق بود و بهنظر میرسید مایل است تقریبا هر امتیازی به طالبان بدهد. معلوم نبود که اصلا ما خط قرمزی واقعی داریم یا خیر.» در ۳ جولای، پیشنویس توافقنامه بهروزرسانی و آزادی «حداکثر» پنج هزار زندانی طالبان در آن گنجانده شد. (در عوض، طالبان هزار زندانی دولت افغانستان را آزاد میکردند.)
یک هفته بعد، ژنرال آستین اسکات میلر، فرمانده نیروهای ناتو در افغانستان، به دوحه پرواز کرد و خلیلزاد برای صرف صبحانه با او ملاقات کرد. نادر نادری و عبدالمتین بیک، دو مشاور جوان غنی که با فرستادگان طالبان صحبت کرده بودند، نیز به آنها پیوستند. نادری و بیک گزارش دادند که چند تن از طالبان با کلامی تحقیرآمیز به شکست امریکا افتخار کردهاند. یکی از مذاکرهکنندگان طالبان فریاد زده بود: «آنها دم خود را روی کولشان گذاشته و فرار کردند». بیک بعدا به خلیلزاد گفت: «بیدار شو». وی گفت: «خواهش میکنم، به خاطر خدا، طالبان برای مذاکرات ارزشی قائل نیستند، حلوفصل سیاسی برایشان بیمعناست. آنها واقعا هدفشان پیروزی در نبرد است.»
خلیلزاد به او گفت نگران نباش. او گفت: «من آنها را در گوشهای گیر انداختهام. راهحل سیاسی پیدا خواهد شد.» (خلیلزاد انجام این مکالمه را رد کرد.)
در ۱۴ جولای توافقی صورت نگرفت. در ۷ آگوست، در دفتر دیپلماتیک، تیمهای مذاکرهکننده دو «ضمیمه» محرمانه به پیشنویس اصلی توافق را مورد بحث قرار دادند تا اختلافات باقیمانده را حلوفصل کنند. یکی از جزئیات تعهدات طالبان برای سرکوب القاعده و دولت اسلامی بود. دیگری تلاش برای برقراری ارتباط میان خروج ایالات متحده و کاهش خشونت در جنگ بود. خلیلزاد با اذعان به اینکه طالبان به کارزار نظامی خود علیه جمهوری اسلامی پایان نخواهد داد، پیشنهاد کرد که همه طرفها به طور موقت نبرد را در پنج ولایت از ۳۴ ولایت کشور متوقف کنند تا ایالات متحده بتواند با خیال راحت خروج خود را آغاز کند. در بقیه مناطق افغانستان، جنگ ادامه مییافت و در صورت حمله طالبان به واحدهای افغان، نیروهای امریکایی میتوانستند مداخله کنند. طالبان در هر منطقهای حمله به واحدهای افغان را متوقف میکردند، ایالات متحده متقابلا حملات را متوقف میکرد و آتشبس محلی برقرار میشد. فی، معاون خلیلزاد، توضیح داد از آنجایی که ایالات متحده «وظیفه» دارد از متحدان افغان خود دفاع کند، تعیینکنندهی دامنه این کاهش خشونت طالبان خواهد بود. او گفت: «اختیار با شماست. اگر شما حمله نکنید، ما هم حمله نمیکنیم.» او تصدیق کرد که این پیشنهاد پیچیده بود. او گفت: «ما آتشبس را در همه جا ترجیح میدهیم.»
این پیشنهاد نسخهای برای سردرگمی و درگیری بیشتر بود. هر دو طرف پذیرفتند که ایالات متحده دیگر در عملیات «تهاجمی» علیه طالبان شرکت نخواهد کرد. اما ایالات متحده و طالبان در مورد شرایطی که در آن ایالات متحده میتواند از متحدان خود دفاع کند، اختلاف نظر داشتند. استدلال طالبان این بود که نیروهای میلر فقط میتوانند به شورشیانی که مستقیما در حملات به نیروهای افغان نقش داشته باشند، حمله کنند، در حالی که میلر این تفسیر را بسیار محدود میدانست و میگفت که او میتواند به روشهای دیگر، از جمله حمله پیشگیرانه به جنگجویان طالبان که در حال برنامهریزی یک حمله بودند، اقدام کند.
در هر صورت، امتیازات ایالات متحده به طالبان به وضوح ضربهای به ارتش غنی بود. برای سالها، نیروهای افغان برای پشتیبانی از حملات زمینی و حمله به اردوگاهها و خطوط تدارکاتی طالبان، به بمبافکنها و توپخانههای امریکایی متکی بودند. اکنون نیروهای افغان در طول کارزارهای تهاجمی تنها خواهند بود و اگر به آنها حمله شود، در مورد اینکه آیا نیروهای امریکایی وارد عمل خواهند شد یا نه، ابهام وجود داشت.
اما خلیلزاد بر این باور بود که برای بستن قرارداد زمینه مشترک کافی را به وجود آورده است. او متن پیشنویس را با غنی به اشتراک گذاشت، اگرچه در ابتدا از ترس لو رفتن ضمیمههای پیشنهادی، آن بخشها شامل نبودند. غنی، همانطور که پیشبینی میشد، با این پیشنویس مخالفت کرد و تغییراتی در سند پیشنهاد داد. پمپئو و خلیلزاد بیشتر ویرایشهای او را نادیده گرفتند و قرار گذاشتند که در ۱۶ آگست در مورد توافق به ترامپ در استراحتگاه گلفاش در بدمینستر نیوجرسی، گزارش دهند.
خلیلزاد به همراه مایک پنس (معاون رییسجمهور) بولتون و دیگر مقامات امنیت ملی به یک اتاق کنفرانس به ترامپ پیوست. وی وعده طالبان را مبنی بر اینکه اجازه نمیدهند القاعده به ایالات متحده حمله کند، شرح داد. هنگامی که گفت غنی با توافقنامه موافق نیست، ترامپ گفت: «چرا وقت خود را برای صحبت با غنی تلف میکنید؟ او یک کلاهبردار است.»
ترامپ سپس از خلیلزاد پرسید که آیا میتواند به طالبان «چیزی در ازای همکاریشان بدهد.»
-آقای رییسجمهور منظورتان چیست؟
- مثلا پول.
خلیلزاد پاسخ داد: «نه. آنها در فهرست تروریسم قرار دارند. ما نمیتوانیم به آنها پول بدهیم.»
ترامپ قبل از اینکه خلیلزاد توضیح دهد که جنگ طالبان علیه کابل احتمالا ادامه خواهد داشت، به سراغ موضوعات دیگری رفت.
در ۲۵ آگست در دوحه، طالبان پیشنویس نهایی پیوست را در مورد مبارزه با تروریسم و محدودیتهای جنگ پذیرفتند. این پیوست طالبان را از حمله به نیروهای ایالات متحده و ناتو در هنگام عقبنشینی منع میکرد. به گفته یکی از مقامات حاضر، میلر به نمایندگان طالبان گفت: «اگر یک امریکایی پس از امضای توافق بمیرد، آنوقت توافق منتفی است.» در مورد جنگ مداوم طالبان علیه جمهوری اسلامی، میلر «اقدامات لازم و متناسب» را برای دفاع از نیروهای کابل در صورتی که مورد حمله قرار میگرفتند، اتخاذ میکرد، بدون آنکه در عملیات «تهاجمی» شرکت کند.
نمایندگان طالبان همچنین تعهدات شفاهی را ارائه کردند که مقامات امریکایی آن را برای سوابق خود ثبت کردند. در مورد مبارزه با تروریسم، نمایندگان طالبان گفتند که از ادامه عملیات ایالات متحده علیه دولت اسلامی و القاعده استقبال میکنند. آنها گفتند اگر ایالات متحده داعش را بمباران کرد «به گردنت گل خواهیم آویخت». در مورد القاعده، آنها به امریکاییها گفتند: «هر چقدر میخواهید بکشید.» در امتیازی به میلر، طالبان همچنین موافقت کردند که به شهرهای بزرگ افغانستان یا تأسیسات دیپلماتیک حمله نکنند.
در پایان، شرایط توافقنامه خروج امن امریکا را در اولویت قرار داد. این در شرایطی بود که تعداد تلفات ایالات متحده در افغانستان مدتها به حداقل رسیده بود. نیروهای ایالات متحده و ناتو به ندرت در نبردهای زمینی شرکت میکردند. کار اصلی آنها محافظت از دولت، آموزش ارتش افغانستان و پشتیبانی هوایی بود. این نقشها برای تلاشهای جنگی حیاتی بودند، اما نسبتا کمخطر نیز بودند. از سال ۲۰۱۵، سالانه کمتر از ۱۲ سرباز امریکایی در جنگ در افغانستان کشته شدهاند. تلفات سالانه سربازان و پولیس جمهوری اسلامی بیش از هشت هزار نفر برآورد شده است. به گفته سازمان ملل، این جنگ سالانه جان چند هزار غیرنظامی را نیز میگرفت.
در پایان ماه آگست، ترامپ طرحی را برای دعوت از طالبان به کمپ دیوید برای امضای توافق ارائه کرد. سپس، در ۵ سپتامبر، یک خودروی بمبگذاری شده در کابل منفجر شد و حدود ۱۲ نفر از جمله الیس آنجل بارتو اورتیز، گروهبان ۳۴ ساله ارتش ایالات متحده را کشت. در آخر هفته، ترامپ مذاکرات صلح را با توییتی به پایان رساند و طالبان را مقصر مرگها دانست: «اگر آنها نتوانند در جریان این مذاکرات صلح بسیار مهم با آتشبس موافقت کنند و حتا ۱۲ انسان بیگناه را بکشند، احتمالا به هیچ وجه قدرت این را ندارند که برای توافقی معنادار مذاکره کنند.»
پمپئو به خلیلزاد گفت: «تو باید به خانه برگردی.»
ملا عبدالغنی برادر از رهبران گروه تروریستی طالبان
یکی از مقامات ارشد کاخ سفید یادآور شد: زمانی که ترامپ از توافق خارج شد، «به معنای واقعی کلمه از خوشحالی از جا پریدم. وقتی آن توییت منتشر شد، هیجانزده شدم.» بسیاری از مقامات در سراسر دولت، از جمله بولتون و دیگر دستیاران امنیت ملی، فکر میکردند که مفاد توافق به نفع طالبان است و برخی نیز مخالف مصالحه بودند. چارلز کوپرمن که معاون بولتون شده بود، گفت: «این ایده که ما میتوانیم خودمان با طالبان، با کنار گذاشتن دولت افغانستان، مذاکره کنیم، دیوانگی بود.» اما این احساس پیروزی آنها کوتاهمدت بود. دو ماه بعد، تیم خلیلزاد آزادی دو استاد دانشگاه امریکایی افغانستان، یک امریکایی و یک استرالیایی، را که در سال ۲۰۱۶ ربوده شده بودند و توسط جناح حقانی طالبان، گروهی مرتبط با القاعده، بازداشت شده بودند، تضمین کرد. پیش از این، غنی، انس حقانی، یکی از اعضای جوان این شبکه را آزاد کرده بود. پس از آزادی این زندانیان، پمپئو به خلیلزاد گفت که برای از سرگیری مذاکرات صلح تلاش کند.
در ۷ دسامبر، برادر بار دیگر با خلیلزاد در دوحه ملاقات کرد و همچنان به دنبال تعهد امریکا برای خروج سریع از افغانستان بود. برادر گفت: هدف اصلی ما تعیین تاریخ و اعلامیه برای امضای قرارداد است. آنها تصمیم گرفتند قراردادی را که تابستان قبل مذاکره شده بود امضا کنند. طالبان قول دادند که برای نشاندادن تعهد خود به مدت هفت روز قبل از رسمیشدن توافق، خشونت را کاهش دهند. پمپئو با غنی تماس گرفت تا به او اطلاع دهد که توافق دوباره در جریان است و آن زمان بود که غنی متوجه شد تعداد انگشتشماری از مخالفتهای او مورد توجه قرار گرفته است.
در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰، در استراحتگاه شرایتون گرند دوحه، خلیلزاد و برادر، بهعنوان چارهای موقتی، توافقنامهی آوردن صلح به افغانستان را امضا کردند. در این توافقنامه آمده بود که در ۱۰ مارچ ۲۰۲۰، «طالبان مذاکرات بینالافغانی را برای دستیابی به صلح پایدار آغاز خواهند کرد» و ایالات متحده متعهد شد تا نیروهای نظامی خود را تا ماه می ۲۰۲۱ خارج کند. غنی، که فهمید هیچ انتخابی جز همکاری ندارد، «بیانیه مشترک» با دولت ترامپ صادر کرد که در آن اهداف کلی توافق را تأیید و در عین حال مخالفت خود با شرایط را نیز آشکارا اعلام کرد.
در این مراسم در دوحه، پمپئو به حاضران گفت که این توافق «هیچ معنایی ندارد» مگر اینکه همه طرفهای آن «اقدامی ملموس نسبت به تعهدات و وعدههای دادهشده انجام دهند». هبتالله آخندزاده، رهبر ارشد و انزواطلب طالبان، از مکانی نامعلوم بیانیهای صادر کرد و تعهد امریکا به عقبنشینی را «پیروزی جمعی کل ملت مسلمان و مجاهد» خواند.
روز بعد ترامپ با غنی تماس گرفت. او گفت: «ما برای انجام این کار به شما تکیه میکنیم»، که به معنای توافق تقسیم قدرت با طالبان بود. ترامپ ادامه داد: «مردم امریکا طرفدار این توافق بودند. دشمنان من نیز طرفدار آن هستند.» غنی پاسخ داد که کلید آن «اقدامی قابل قبول» از سوی طالبان مبنی بر کاهش خشونت از سوی آنها خواهد بود، اما او گفت که آماده است تیمی را برای مذاکره با آنها بفرستد.
ترامپ گفت: «گام بزرگی است. ما باید این کار را انجام دهیم. اگر چیزی نیاز داشتی با من تماس بگیر.»
دو روز بعد ترامپ با برادر تماس گرفت. به گفته یکی از مقاماتی که به این مکالمه گوش داد، ترامپ به او گفت: «شما جنگجویان سرسختی هستید.» سپس ترامپ پرسید: «آیا درخواستی از من دارید؟»
برادر گفت: «ما میخواهیم زندانیان ما آزاد شوند.» وی افزود که شنیده است که غنی همکاری نخواهد کرد. ترامپ گفت که به پمپئو میگویم که بر غنی فشار بیاورد. اواخر همان ماه، پمپئو با غنی در کابل ملاقات کرد و از او خواست تا در مورد آزادی زندانیان طالبان انعطافپذیر باشد. اما همچنین به او اطمینان داد: «ایالات متحده اهرم فشار شماست. اگر به آنچه میخواهیم نرسیم، افغانستان را ترک نمیکنیم. ما تنها زمانی میرویم که یک راهحل سیاسی به وجود آمده باشد.»
غنی به او گفت: «این شفافیت که شما در مذاکرات کنار ما خواهید ایستاد، چیزی است که ما هرگز نداشتهایم.»
سپس پمپئو در توضیح صحبت قبلی خود گفت: «این شرایط تنها در صورتی تغییر خواهد کرد که پیشرفتی نداشته باشیم.» بهنظر میرسد غنی این هشدار را درک نکرده بود. او بعدا سخنان پمپئو را سخنان یک دیپلمات اروپایی خواند و آن را «نقطه عطفی» دانست گواه بر این که ایالات متحده واقعا تا زمانی که صلحی از طریق مذاکره صورت نگیرد، جمهوری اسلامی را رها نخواهد کرد.
بهار آن سال، طالبان اسامی پنج هزار زندانی را که خواستار آزادی آنها قبل از آغاز گفتوگوهای تقسیم قدرت بود، ارائه داد. گروهی از افسران اطلاعاتی ایالات متحده و سایر مقامات اسامی طالبان را بررسی کردند و یک «لیست اعتراضی» تهیه کردند که چندین قاتل محکوم جزو آنها بود، از جمله نرگس محمد حسن، افسر پولیس افغانستانی متولد ایران که در سال ۲۰۱۲ جوزف گریفین مربی پولیس امریکایی در مقر پولیس کابل را کشته بود. همچنین در این لیست یک زندانی معروف به حکمتالله، یک سرباز سابق افغان بود که سه سرباز استرالیایی را هنگامی که هنگام استراحت مشغول بازی پوکر و بازی رومیزی ریسک بودند، کشته بود. در آن لیست فقط نام دو نفر از کسانی که مرتکب «حمله به خودی» شده بودند به چشم میخورد. این افرادِ غالبا اجیر شده از سوی طالبان، سربازان خارج از وظیفه و غیرنظامیان را کشته بودند، حملاتی که جنگ امریکا را تحتالشعاع قرار داده بود.
مشاوران غنی نیز در حال تهیه فهرست خود از چند صد زندانیِ به گفتهی آنها «مشکلساز» بودند. افرادی مثل قاتلان، اختطافگران، و قاچاقچیان مواد مخدر، که برخی از آنها در انتظار اعدام بودند. در اواخر ماه می، غنی کمتر از هزار زندانی را آزاد کرد که مشاورانش آنها را کمخطر معرفی کرده بودند. اما طالبان قاطعانه گفت: طبق مذاکره یا تمام پنج هزار زندانی را آزاد کنید یا مذاکرات پیش نخواهد رفت. خلیلزاد به یاد میآورد: «طالبان سرسخت شدند. آنها میدانستند که ما بهشدت از برگزاری مذاکرات بینالافغانی ناامید شدهایم.»
دولت ترامپ به جای اعمال فشار بیشتر بر طالبان، فشار بر غنی را افزایش داد. زمانی که آنها با مشکل زندانیان درگیر بودند، خلیلزاد به همراه پیامی از ترامپ در ارگ به دیدار غنی رفت: «ما آماده همکاری با رییسجمهور غنی هستیم، اما اگر تصور بر این باشد که هدف بزرگ فدای مسائل کوچک میشود، پس ما هم حاضریم روابطمان را تغییر دهیم.»
غنی حرکتی نکرد. او به خلیلزاد گفت: «امریکا به ما بدهکار نیست. اگر میخواهید ترک کنید، پس بروید، بدون عذاب وجدان.»
غنی آشکارا ائتلاف نظامی بلندمدت با واشنگتن را ترجیح میداد و بیشتر دوره ریاستجمهوری خود را صرف درخواست از نمایندگان امریکا برای حمایت بیشتر کرد. اما رییسجمهور افغانستان از انتظاراتی که ایالات متحده از او داشت، احساس فرودستی کرده بود. در سطح ملی، او رهبر مستقل یک دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی بود. او این موضوع را یک اصل عالی تلقی میکرد. به گفتهی یکی از مقامات ارشد وزارت امور خارجه، اغلب با امتناع از «اظهار قانونی و فرمالیستیِ در مورد حقانیت افغانستان»، دیپلماتها را آزار میداد.
در واقع، دولتی که غنی رهبری میکرد، عمیقا به پول و قدرت نظامی امریکا وابسته بود. حمدالله محب، مشاور امنیت ملی غنی، گفت: «آنها به ما سرنخهایی دربارهی آنچه از ما میخواستند انجام دهیم میدادند، اما اگر آن کارها را انجام نمیدادیم، تحت فشار شدیدی قرار میگرفتیم». اظهارات غنی مبنی بر اینکه جمهوری بدون ایالات متحده خوب خواهد بود، یا نمایش جسارت بود و یا صرفا خیالبافی.
در ماه جولای، ترامپ تصمیم گرفت که تعداد نیروهای امریکایی در افغانستان را تقریبا به نصف کاهش دهد و به حدود چهار هزار نفر برساند. خلیلزاد ناامید شد: او انتظار داشت که دولت ترامپ پیش از خارجکردن نیروهای بیشتر، رسما پایبندی طالبان به توافق دوحه را مورد بازبینی قرار دهد، اما او این کار را نکرد. در آن مرحله، ارزیابی خلیلزاد این بود که در نظر طالبان پایبندی معنای متفاوتی دارد. آنها طبق وعدهی خود، از حمله به نیروهای امریکایی خودداری کرده بودند و حملات انتحاری و بمبگذاریها را در شهرها و مراکز بزرگ این کشور کاهش داده بودند. آنها آتشبس سه روزهای را در عید فطر در اواخر ماه می اعلام کردند که تقریبا خوب پیش رفت. با این حال، آنها همچنان حمله به نیروهای افغان را ادامه دادند که جان صدها افغان را گرفت.
مارک میلی، رییس ستاد مشترک ارتش، با غنی در کابل ملاقات کرد و به او اطمینان داد که خروج از این کشور به معنای دستکشیدن ایالات متحده از افغانستان نیست. او گفت: «ما توافقنامهی خروج مشروط را امضا کردهایم.» سپس پیامی را که پمپئو به او داده بود منتقل کرد: نیروهای ایالات متحده تا زمانی که شروط تعیینشده برآورده نشود باقی خواهد ماند، و یکی از آن شرایط این است که طالبان و جمهوری اسلامی مذاکرات را آغاز کنند. در عین حال برای همه آشکار بود که ترامپ هر زمانی که بخواهد جنرالهای خود را کنار خواهد گذاشت.
در ۲۹ جولای، خلیلزاد و میلر، فرمانده نیروهای ایالات متحده و ناتو، با تضمینهای جدید برادر، با غنی در اقامتگاه او دیدار کردند. آنها به غنی گفتند که اگر او همه افراد فهرست طالبان را آزاد کند، طالبان به احتمال زیاد «خشونت را به میزان قابل توجهی کاهش خواهند داد» و بلافاصله گفتوگوها بر سر تقسیم قدرت را آغاز خواهند کرد. غنی از این پیشنهاد یکه خورد و اظهار داشت: «اگر ایالات متحده میخواهد افراد محکوم به اعدام و بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر در جهان را آزاد کند، باید مسئولیت آن را بر عهده بگیرید.» او گفت: «من نیستم.»
در نهایت غنی راهحلی پیدا کرد که به امریکاییها آنچه میخواستند را داد. او برای تصمیمگیری در مورد سرنوشت مشکلسازترین زندانیان طالبان لویه جرگه را فراخواند. در اوایل ماه آگست، لویه جرگه با آزادی همه افراد در لیست طالبان، از جمله حسن و سایر زندانیان در «لیست اعتراض» موافقت کرد. (یکی از مقامات اطلاعاتی افغانستان گفت که چند هفته پس از آزادی حسن، شخصی از افبیآی پرسید که آیا میتوان او را دوباره دستگیر کرد، اما او آن زمان به ایران فرار کرده بود.)
در ۱۲ سپتامبر، شش ماه پس از مشخصشدن توافقنامه دوحه، مذاکرات بینالافغانی بهطور رسمی در تفرجگاه شرق آغاز شد. گروه نماینده ۲۱ نفری که از سوی کابل فرستاده شده بود، ماهها بود که خود را آماده میکردند، همانند آمادگی گرفتن ورزشکاران برای رویدادی بزرگ که دائما به تأخیر میافتاد. یک بنیاد آلمانی سیمینارهایی را در مورد چگونگی مذاکره برای صلح برگزار کرده بود. اما در شرق، تیم کابل متوجه شد که طالبان بهشدت سرسخت هستند. حلوفصل یکی از موارد دستور کار بیش از دو ماه طول کشید. حبیبه سرابی، یکی از نمایندگان، به یاد میآورد که طالبان «از اینکه ایالات متحده را شکست دادهاند احساس غرور میکردند.»
میلر گفت که در همان زمان، شورشیان حملاتی را در قندهار و هلمند انجام دادند که آشکارا «نقض روح اگر نگوییم نقض متن» توافقنامه دوحه بود. در طول سه ماه آخر سال ۲۰۲۰، پس از آزادی زندانیان، خشونت در سراسر افغانستان افزایش یافت و تلفات غیرنظامیان در مقایسه با سال ۲۰۱۹ چهل و پنج درصد بیشتر شد. به گزارش سازمان ملل این حملات « ترس در محیط را تشدید و بسیاری از بخشهای جامعه را فلج کرد.» طالبان همچنین به بسیاری از حملات امریکا که در حمایت از نیروهای افغان انجام میشد اعتراض کردند و آنها را نقض ضمیمه توافق دوحه در مدیریت جنگ خواندند. همانند دادخواهان شرکتی متجاوز که با کاغذبازی به دنبال مغلوب کردن مخالفان خود بودند، شورشیان بیش از ۱۶۰۰ شکایت را به تیم خلیلزاد تسلیم کرده و از آنها برای توجیه تشدید مبارزات نظامی خود علیه کابل استفاده کردند.
زمانی که جو بایدن در سال ۱۹۷۲، در سن ۲۹ سالگی، برای مجلس سنا نامزد شد، در مخالفت با جنگ ویتنام وارد کارزار شد. او ادعا نکرد که جنگ غیراخلاقی است. در عوض، همانطور که بعدا در خاطرات خود نوشت، او معتقد بود که «صرفا احمقانه و اتلاف وحشتناک زمان، پول و زندگی براساس یک فرض ناقص» است. بایدن جنگ افغانستان را نیز با بدبینی مشابهی مینگریست. در سال ۲۰۰۹، بایدن بهعنوان معاون رییسجمهور امریکا با کرزی، رییسجمهور وقت افغانستان ملاقات کرد و از او خواست تا برای پایاندادن به حمایت پاکستان از طالبان سختتر تلاش کند. به گفته کرزی و یکی دیگر از افغانهای حاضر، «آقای رییسجمهور» بایدن، پاسخ داد: «پاکستان برای ایالات متحده پنجاه برابر مهمتر از افغانستان است.» در سال ۲۰۱۵، غنی و عبدالله برای صرف صبحانه در واشنگتن به بایدن پیوستند، او به آنها گفت که پیروزی در جنگ افغانستان «دستنیافتنی» است. به گفته محب، مشاور امنیت ملی غنی، مقامات افغان متقاعد شده بودند که اگر بایدن رییسجمهور شود «احتمالا عقبنشینی خواهد کرد».
بایدن پس از انتخاب ، در نوامبر ۲۰۲۰، جیک سالیوان را بهعنوان مشاور امنیت ملی و آنتونی بلینکن را بهعنوان وزیر امور خارجه معرفی کرد. هر دوی این افراد سالها تجربه کار در دولت داشتند و به خوبی با مجموعه سیاستهای رقتبار در افغانستان آشنا بودند. مشخص نبود که آیا بایدن توافق ترامپ را بهطور کامل تعقیب میکند، آن را رها میکند یا در واکنش به خشونت طالبان اصلاحاتی انجام میدهد. در دوران انتقال ریاستجمهوری، سالیوان، بلینکن و سایر مشاوران یادداشتی برای بایدن فرستادند که در آن گزارش شده بود مذاکرات با طالبان به جایی نمیرسد. خلیلزاد ظاهرا نتوانسته بود میان طالبان و جمهوری اسلامی همکاری ایجاد کند، اما بایدن از او خواست حداقل تا بهار بهعنوان نماینده ویژه باقی بماند. او همه بازیگران را میشناخت و اگر دولت بایدن میخواست ضربالاجل اول ماه می توافق دوحه برای خروج کامل نیروهای امریکایی را رعایت کند، باید به سرعت عمل میکرد.
محب به محض روی کار آمدن بایدن به دنبال ملاقات با او در کاخ سفید بود، اما به او گفته شد که تنها امکان تماس تلفنی وجود دارد. محب که در رشته انجنیری برق از بریتانیا مدرک دکترا دارد و از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ بهعنوان سفیر افغانستان در واشنگتن خدمت کرده بود، به مدت سه سال مشاور امنیت ملی غنی بود. مردی آرام و پایبند به اسلوب که خوانش فکرش به آسانی ممکن نبود. او بهشدت به غنی وفادار بود و از ایدههای او الهام میگرفت، اما به تدریج، اگر نگوییم محرک، به ابزاری برای مدیریت ضعیف غنی تبدیل شد.
کد مطلب: 310714