کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

شهر سرگردان

رهیافت‌هایی به بازیابی مدیریت شهری آبادان

1 آذر 1402 ساعت 10:21


حسین دلیر
سالی از انتصاب «یاسین کاوه‌پور» به‌عنوان شهردار آبادان گذشت. پس‌ازآنکه در 8 مرداد 1401 با 7 رأی اعضای شورای شهر برای این مسئولیت برگزیده شد؛ تایید حکم او 108 روز به درازا انجامید. 370 روز از معارفه‌ی کاوه‌پور می‌گذرد و با احتساب زمان انتظار تایید؛ شهردار جوان، 478 روز رسمی و غیررسمی برای تغییر نظر منتقدان خود فرصت داشته است.
سکان‌داری شهرداری آبادان «فرصت» است و البته «تهدید» توأمان نیز هم. فرصت از این نظر که درجه‌ی 11 و قدمت 99 ساله‌ی این شهرداری می‌تواند مبدأ پیشرفت مدیران بر مسند باشد. شهری که سه نماینده در مجلس دارد و بخشی از محدوده‌ی منطقه آزاد اروند به شمار می‌رود. فرمانداری‌اش از نوع ویژه و در جایگاه معاون استاندار است. همه‌ی این‌ها برای ترقی مسئولان شهری، لازم‌اند و فرصت‌ساز.
اگرچه همسنگ با فرصت‌ها؛ تهدیدهای پذیرش مسئولیت در این شهر فراوان‌اند. چالش‌ها و ناکارآمدی‌ها با در نظر گرفتن انتقادهای همیشگی از عملکرد مسئولان؛ امر مدیریت در آبادان را همیشه با دردسر و نقد مواجه می‌سازد.
در روزهای مسئولیت شهردار تازه، آنچه از بیرون قابل‌دیدن است با آنچه اصرار بر ارائه‌ی گزارش رسمی آن می‌شود، متفاوت است. آن تحول و پیشرفت که در ماضیه وعده‌اش داده شد، محقق نگشته و می‌توانیم بر سبیل نقد؛ نکاتی را متذکر گردیم.
روزنامه‌نگاری به ما می‌آموزد هیچ گزاره‌ای را به پیش‌داوری نباید نشست. عملکرد هر فرد، در تناسب با زمانه و محیط فعالیت او سنجیده می‌شود. همواره چنین انگاره‌ای وجود دارد که کنش و واکنش ما در مقام منتقد؛ ممکن است دنباله‌ای از نظر شخصی‌مان باشد. وقفه‌ای طولانی‌تر لازم بود تا احتمال چنین شائبه‌ای تصویر نشود و هم شهردار مستقر در این روزگار تازه، بهتر شنیده و دیده شود.
کاوه‌پور، با این هدف انتخاب شد - چنین وانمود شد- تا باعث فاصله‌گرفتن مدیریت شهری آبادان از گذشته‌اش شود؛ به‌ویژه پس از افتضاح فاجعه متروپل! که بدون افتادن در ورطه‌ی روزمرگی؛ شهرداری را به‌سوی مسئولیت‌پذیری و اجرای کارهای اساسی برده و به رویکردهای مهم و اساسی بپردازد! در غیر این صورت هر یک از سرپرست‌های دوران گذار و انتقال، می‌توانستند با راهبرد روزمرگی؛ شهر و شهرداری را اداره کنند!
در دوره‌ی تازه، فرصت گفت‌وگوی چندانی میان کاوه‌پور و رسانه‌ها شکل نگرفته تا بتوانیم به پردازش و برداشت گفته و اندیشه‌ی او مشغول شویم. گفت‌وگو به‌مثابه گفتمان و عمق بخشیدن به موضوعات مهم، نه خبرسازی رایج! اگرچه داعیه‌ی فعالیت رسانه‌ای دارد و پیش از حذف توسط مدیریت جدید؛ عضو خانه‌ی مطبوعات خوزستان بود. تا این لحظه جریان یک‌سویه نشر سخت‌خبرها، همه‌ی کوشش صورت گرفته توسط مردان رسانه‌ای کاوه‌پور بوده تا شهرداری آبادان به‌عنوان نهادی اجتماعی و پاسخگو؛ صرفا متکلم مطلق و یک‌سویه‌نگر باشد. چنین برداشت می‌شود که شهردار تازه و هسته‌ی مشاوران او؛ خویش را فعال مایشاء پنداشته و تلاش چندانی برای چیدن ایده از درخت اندیشه‌ی جمعی نمی‌کنند. در این زمینه، کمبود گفت‌وگو با منتقدان و فراهم نشدن فرصت نشست‌های خبری متعدد؛ مانع امیدواری و خوش‌بینی به روشنگری‌اند.
این‌ها انگیزه‌ای شدند تا چند ناگزیر مدیریت شهری در آبادان را به شهردار و اعضای شورا یادآور شوم. کارویژه‌هایی که بدون آن‌ها؛ دم زدن از توسعه و شکوفایی به شوخ‌طبعی و مطایبه می‌ماند. ناگزیرهایی چنان بزرگ که از پس واژه‌هایی چون «جهادی»؛ «انقلابی» و «مردمی» برای توصیف گونه‌ای از مدیریت هم، نقص آن‌ها قابل رویت‌اند.

«یاسین کاوه‌پور» شهردار آبادان
 
رسانه با همه‌ی نسبتی که با افکار عمومی داراست، نباید به چاه عامه‌گرایی دیدگاه و تقلیل در تحلیل افتد. رسانه در فرایند توسعه، سهم و نقش دارد و می‌تواند جامعه و مدیر توسعه‌گرا پرورش دهد. با این رویکرد، سطح نوشته‌ی حاضر، اندکی با مطالبه‌های اولیه از مدیریت شهری فاصله دارد. آبادان با فرایند توسعه و شکوفایی شهری، بیش از چهار دهه فاصله دارد. از ظهر 31 شهریور 59 تا هم‌اکنون، مدیریت شهری در این شهر به کمایی طولانی رفته است. سرگردانی طولانی همه را به سرگیجه مبتلا کرده و بازیابی شهر به شیوه عادی و مدیریت سنتی، دیگر میسر نخواهد بود. بازیابی و خروج مدیریت شهری از این سرگردانی؛ رهیافت‌هایی کارآمد می‌طلبد. در روزگار کنونی با مدیریت سنتی و نگرش مبتنی بر خدمات‌محوری؛ شهرداری نمی‌تواند ایفاگر نقشی پویا و اثرگذار در شکوفایی شهر باشد. بی‌سبب نیست در این سال‌ها هر که آمده به‌بند وعده و کلام گرفتار آمده است. هر یک از این رهیافت‌ها که در پی می‌آید به شرحی بیشتر نیاز دارد و در این مجال به‌اختصار آمده‌اند. چکیده‌ای که در حوصله‌ی رسانه باشد و هم برآیندی از پژوهش‌های سودمند. در سایه‌ی عمل به چنین رهیافت‌ها؛ بسیاری دیگر از چالش‌های ریزودرشت شهر قابل‌رفع خواهند بود؛ اگر بیش از یک محتوای ژورنالیستی بدان توجه گردد.

1- پژوهش و نوآوری
برخی چالش‌های شهری آبادان، ماهیت سخت‌افزاری دارند که با افزایش بنیه‌ی اجرایی، تزریق بودجه و نظارت دلسوزانه می‌توان بر آن‌ها غلبه کرد. بخش دیگر اما ریشه‌ای‌تر بوده و نرم‌افزاری‌اند. به تغییر نگرش‌های حکمرانی؛ مدیریتی؛ تصمیم‌سازی و راهبردی، نسبت به چشم‌انداز این شهر مرتبط‌اند.
پیشران‌های غلبه بر چالش‌های نرم‌افزاری در مدیریت شهری؛ پژوهش، برنامه‌ریزی و نوآوری است. سه مفهوم که در تضاد با مدیریت سنتی و سلیقه‌ای می‌باشند. بخشی را می‌توان از عملکرد «معاونت برنامه‌ریزی و توسعه» ذیل ساختار شهرداری حاصل کرد! وانگهی به دلیل روحیه‌ی مستقل‌تر و خروج از ساختار رسمی؛ تشکلی نیاز است که رویه‌ای نوآور و پژوهش‌محور دارا باشد.
تشکیل «شورای توسعه شهری آبادان»؛ مبتنی بر دانایی‌محوری در تعامل اثربخش با نخبگان و ایده‌پردازان گام مهمی در این زمینه است. تشکلی که ایده‌ی آن توسط «محمود تیلا» یکی از روزنامه‌نگاران صاحب‌نظر در مدیریت شهری مدت‌ها پیش ارائه شد. چنین شورایی می‌تواند هسته‌ی مرکزی تصمیم‌های مهم برای مدیریت شهری باشد. افرادی که به‌دوراز تأثیرات جاری؛ با نگاهی علم‌گرا و ساینتیستی؛ خردمندانه برای شهر اندیشه کنند. تا دانش و تجربه‌ی شهری در انتقال به آینده مدام در حرکت باشد و شهروندان را به تکرار تاریخ مرتکب نسازد. چنین جامعه‌ای را دیگر نمی‌توان «کلنگی» نامید. تجربه و دانایی را به نسل پسا خود منتقل ساخته تا راهبرد اصلی، فراموش نشود. وگرنه همچنان کلنگی خواهیم ماند و با جابجایی هر مدیری؛ مدام نقطه گذاشته و از سرخط آغازیدن می‌کنیم.

2- استراتژی توسعه شهری
آبادان به طرح استراتژی توسعه شهری (CDS) نیازمند است. به‌عنوان راهبردی تازه در مدیریت، طراحی و برنامه‌ریزی شهری. همچنین به انواع مدل‌های تعالی سازمانی و شاخص‌های تحلیلی چون EFQM و SWOT در فرایندهای مدیریتی، تصمیم‌گیری و اجرایی. شهرداری معیار؛ در چنین موقعیتی، مدیرانی می‌خواهد که دانایی و توانایی کاربست چنین مفاهیمی را دارا باشند. دانش‌افزایی مدیران و آشنایی آن‌ها با مفاهیم نوین در حکمروایی شهری می‌تواند سرآغاز رسیدن به استراتژی توسعه شهری باشد. علاوه بر طرح «سی‌دی‌اس»؛ با اجرای مفهوم «ساعت صفر» نیز می‌توان به یکی از نوآورترین رویه‌ها در مدیریت شهری ایران دست یافت. این دو مفهوم افزایش توجه مرکز به رویکردها و نگرش‌های تازه در شهرداری آبادان را به دنبال خواهد شد.

3- بازنگری ساختاری
شهرداری آبادان با توجه به شرایط موجود و متناسب با زمان نیازمند ویرایش و بازنگری ساختاری است. دستگاهی که به‌جای تناسب و چابکی؛ چاق و تنبل است. درآمدهای محدود این دستگاه اجرایی همواره صرف اموری غیر از اجرای پروژه‌ها و خدمات مطلوب شهری می‌شود. عملکرد مالی شهرداری آبادان در یک دهه گذشته نشان می‌دهد 65 درصد منابع به امور جاری و تنها 35 درصد در پروژه‌های عمرانی هزینه شده است. انحراف و اتلاف در بودجه‌های عمرانی را هم اگر محاسبه کنیم؛ بازدهی منابع در پهنه‌ی شهری ناچیزتر هم خواهد شد. چابک‌سازی شهرداری در سه بخش ساختار؛ نیروی انسانی و فرایندهای اجرایی می‌تواند از انحراف و اتلاف بیشتر منابع جلوگیری کند. ساختارهایی جدید و چابک؛ که بازدهی بهینه‌تری در تناسب با نیازهای کنونی خواهند داشت. در این زمینه توجه به موضوع ادغام، حذف و تشکیل برخی سازمان‌ها، مدیریت‌ها و معاونت‌ها با وظایف مشابه و نزدیک به هم می‌تواند متناسب با چشم‌انداز شهری دارای اهمیت باشد.

4- بازآفرینی شهری
بازآفرینی شهری در آبادان هیچ‌گاه جدی انگاشته نشده است. اگر شهر به نحوی نظام‌مند و پوینده رشد نکند، حاشیه‌نشینی به مرکز می‌رسد و شهر ارزش‌های بنیادین خود را از دست می‌دهد. پیشگیری از مهاجرت معکوس؛ توقف رشد حاشیه‌نشینی؛ افزایش سطح خدمت‌رسانی؛ کاهش احساس فاصله‌ی طبقاتی؛ کاستن از حس طردشدگی و محرومیت؛ بازتوزیع عادلانه منابع و امکانات شهری و... همگی در قالب بازآفرینی شهری قابل‌اجرا هستند. باگذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ، آبادان با 60 درصد بافت فرسوده در شمار 10 شهر اول کشور و سومین شهر فرسوده خوزستان است. همین دو رتبه برای توجه به رویکردهای بازآفرینانه در شهر کفایت می‌کند. در ممالک توسعه‌یافته برای هر چالش شهری، برنامه‌ای اختصاصی وجود دارد. 150 چالش شهری در ایران؛ صرفاً با توجه به مفهوم بازآفرینی شهری قابل‌حل هستند.

5- شهرداری به‌مثابه نهاد اجتماعی
در نظر شهروند آبادانی؛ شهرداری صرفاً دستگاهی برای اجرای امور پیش‌پا افتاده تلقی می‌شود و به همین اندازه دارای اهمیت ناچیز! دستگاهی برای جمع‌آوری زباله و نظافت شهری؛ آسفالت خیابان و هدایت آب‌های سطحی! این دیدگاه با همه‌ی نادرستی، برآمده از واقعیت موجود است. شهرداری در آبادان باید از دستگاهی خدماتی به نهادی اجتماعی تبدیل شود. مفهوم تازه‌ای که برای متولیان مدیریت شهری، ماموریت‌هایی فراتر ازآنچه تاکنون بوده در نظر می‌گیرد. این نقد جدی متوجه شهرداری و شورای شهر آبادان است که همواره خود را در جایگاه یک مجری امور خدمات شهری قرار داده‌اند تا فعالیت‌های مؤثر اجتماعی! با تکیه‌بر چنین نگرشی، بدیهی است بخش درخور توجهی از زمان و منابع همواره صرف چالش‌های خدمات شهری شود.
شوربختانه در اولویت‌بخشی به مسئله‌های گوناگون؛ آنچه در شهر همواره به انتهای فهرست رسیدگی‌ها منتقل شده موارد اجتماعی و فرهنگی موردنیاز شهروندان بوده و هست. مرور دیدگاه رئیس اسبق شورای شهر، روشنگر همه‌ی واقعیت‌ها دراین‌باره می‌باشد. به گفته‌ی او؛ «مردم آبادان فقط آسفالت و جمع‌آوری زباله می‌خواهند نه کار فرهنگی و اجتماعی!» ذهنیتی که میانگین نگرش مدیران شهری محسوب می‌شود. همین مدیران به گاه مواجهه با پدیده‌های ناهنجار شهروندی، انگشت نقد به هر سو گردانده و همه‌چیز را به حوزه‌ی «فرهنگ» مرتبط می‌دانند!
تشکیل سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری آبادان؛ بهره‌گیری از افراد نوآور و متخصص؛ قائل شدن ماموریت ویژه اجتماعی و همچنین توجه به یک درصد سهم فعالیت‌های فرهنگی از محل اجرای پروژه‌های عمرانی، سه‌گام اصولی در اجتماعی کردن شهرداری محسوب می‌شوند. سال‌ها بی‌توجهی به مولفه‌های برسازنده‌ی هویت فرهنگی و اجتماعی در آبادان فقط با تغییر ماموریت شهرداری از دستگاهی خدماتی به نهادی اجتماعی به پایان می‌رسد. دیگر متولیان فرهنگی؛ بخش‌هایی هستند که می‌توانند در شعاع عملیات اجتماعی شکل‌گرفته توسط شهرداری حضور یابند.

6- ترمیم سیمای شهر
سیمای شهری آبادان به ترمیم اساسی نیاز دارد نه زنگار زدایی و غبارروبی. این‌گونه یک‌بار برای همیشه از شر نازیبایی‌ها و پلشتی‌های شهری رهایی می‌یابیم. برخی فعالیت‌ها؛ نتایج ملموس و مشهودی ندارند و جامعه نمی‌تواند آن‌ها را در شمار خدمات به‌حساب آورد. این انگاره، شهروندان را از مشارکت در فرایندهای توسعه‌ای منصرف می‌سازد. به دنبال رویکردهای ناملموس، می‌توان در حوزه‌های مرتبط با سیمای عمومی شهر، جامعه را امیدوار به تحول کرد. پرافسوس که شهرداری آبادان با تکیه‌بر ظرفیت مدیریتی خویش، توان تحقق چنین رویکردی را ندارد. مدیرانی که از فرط مواجهه و تکرار؛ چشمانشان به سیمای نازیبای این شهر خو گرفته؛ افرادی اصلح برای این ماموریت نیستند. فردی باید که چشمی بهانه‌گیر و حساس داشته و ناچیزترین کج‌تابی را برنتابد. ولو برای دوره‌ای کوتاه و به‌اندازه شناسایی همه‌ی مواردی که به اصلاح و ترمیم نیازمندند. طراحی شهری، مبلمان، فضای سبز، نورپردازی، جانمایی عناصر بصری؛ نمادسازی؛ حجم و پیکره‌سازی؛ رنگ‌آمیزی و حتی طراحی بوستان و پارک‌ها، مولفه‌های دارای اهمیت بازنگری به شمار می‌روند. برای مثال وقتی می‌دانیم اقلیم آبادان، قابلیت توسعه بی‌برنامه و غیرعلمی فضای سبز را ندارد، بهتر نیست شهرداری رویکرد خود را در این زمینه تغییر دهد؟! طراحی مدل اختصاصی فضای سبز با استفاده از تیپ‌های گیاهی متنوع و سازگار با اقلیم چه اندازه کار پیچیده‌ای است که مدیران شهری نتوانسته تابه‌حال از عهده‌ی انجامش برآیند!

7- خدمات شهری بهینه
در حال حاضر مهم‌ترین مشکل شهرداری آبادان در حوزه خدمات شهری است. ترکیبی از چند معضل‌ اساسی که همواره انتقادها را در پی دارد.
به دلیل ساخت‌وسازهای غیراصولی؛ سیستم هدایت آب‌های سطحی در محلات آبادان کارآمدی خود را از دست داده است. فاضلاب بسیاری از بخش‌های آبادان به دلیل فرسودگی، کارایی دفعی گذشته را ندارد. این‌ها و برخی موارد دیگر چون تراکم جمعیت و افزایش ساخت‌وساز در برخی محله‌ها، به پایداری چالش آب‌های سطحی و فاضلاب انجامیده است. انباشت زباله‌ شهری علاوه بر نازیبایی و معضل بهداشتی به افزایش تعداد سگ‌های ولگرد انجامیده و هر گوشه‌ای، نخاله‌های ساختمانی به چشم می‌خورند. تقریبا خیابان و کوچه تمیزی وجود ندارد و سرریز شدن دائمی فاضلاب علاوه بر بوی عفن؛ تصویر ناپسندی از شهر برجای می‌گذارد.
این‌ها که ذکر شد و دیگر چالش‌های نزدیک؛ با تکیه‌بر شیوه‌ی رایج خدمات شهری قابل‌رفع نخواهند بود. بازنگری ساختاری، به‌روزرسانی تجهیزات، تدوین شیوه‌نامه‌ها و توجه به رویکردهای ترویجی و آموزشی می‌توانند مبنای خدمات بهینه‌تری در شهر شوند. با افزایش تعداد سطل‌های مکانیزه، محیط شهری نه مطلوب می‌شود و نه زیبا. فراوانی این سطل‌ها علاوه بر آلودگی؛ گونه‌ای واپس‌گرایی اجتماعی و شهری‌اند.
بدیهی است چگونگی مواجهه شهرداری با پسماند به‌عنوان مهم‌ترین موضوع زیست‌محیطی باید اولویت اصلی باشد. بازیافت و فرآوری پسماند از نظر ثروت‌آفرینی اهمیت دارد و هم بایسته‌ای زیست‌محیطی و بهداشتی است. با توجه به حجم تولید پسماند در آبادان و شهرهای پیرامون؛ احداث کارخانه و سایت فرآوری می‌تواند توجیه اقتصادی و بهداشتی داشته باشد. پروژه‌ای که بیش از یک دهه در حالت تعلیق مانده است.

8- ساختارهای شفاف
به گزاره‌ی شفافیت که می‌رسیم، هر مقام مسئولی خود را پایبند دانسته و ادعا می‌کند درون اتاق شیشه‌ای حضور دارد! برای اثبات، هر روز خبری تازه منتشر کرده و مکرر با اهل رسانه معاشرت می‌ورزد.
این‌ها خوب‌اند اما کافی نیستند؛ نه شرایط لازم برای رسیدن به شفافیت را دارند و نه زمینه‌ی دستیابی به اطلاعات می‌شوند. شفافیت، بیش از آنکه به «قانون» و «سامانه» محتاج باشد؛ مدیرانی شجاع، پاکدست و راست‌گو می‌خواهد. اهل ریا و پنهان‌کاری نباشند؛ بیمناک افشای اطلاعات نشوند و گزارش عملکرد خود را واقعی بنمایند نه تبلیغی! حوزه‌ی گسترده‌ی مالی شهرداری آبادان، بیشترین نیاز را به این شفافیت دارد. اساس شفاف شدن کل فرایندها، می‌تواند از سرچشمه‌ی حوزه‌ی مالی تحقق یابد. با تاکید بر اهمیت هر سه سرفصل درآمد، هزینه و بدهی! می‌توان به انتشار فهرست اموال و دارایی‌های شهرداری و سرانه بودجه هر واحد و سازمان در ذیل این ساختار برای تبدیل شدن سامانه‌ی مدیریت شهری به یک محیط ایزوله بهره برد. به‌جای ابهام و در پرده بودن؛ نشر این اطلاعات مهم می‌تواند پایشگری را از درون و بیرون ساختار فراهم سازد. شفاف‌سازی مالی علاوه بر رفع تردیدها؛ دستاوردهای مهمی حاصل می‌سازد. آگاهی از مدل مشارکت شهرداری با سرمایه‌گذاران؛ نحوه‌ی گزینش پیمانکاران؛ بهبود نظارت بر اجرای پروژه‌ها و حتی موارد مرتبط با استخدام‌ها و انتصاب‌ها با ساختار شفاف در دسترس‌تر هستند. چالش‌های پی‌درپی حقوقی و قضایی برای برخی مدیران در سالیان اخیر؛ از نبود همین شفافیت ساختاری می‌آید!

9- دوری از نمایش رسانه‌ای
«رسانه» بیش از هر عامل دیگر، مؤثر در شکل‌دهی نگرش و ساخت هویت جمعی است. انسان امروز، متفاوت از گذشته می‌اندیشد، می‌بیند و عمل می‌کند. تمایل‌های متنوعی دارد و معیارهای عرفی‌اش همه‌ساله دیگرگون می‌شود. این دگردیسی‌ها، برآیند کاری است که «مدیا» با او کرده است. هم‌راستا با پیشرفت فناوری و افزایش رفاه در زندگی؛ او را هر بار متفاوت از گذشته می‌سازد.
همین رسانه البته در دست او که نداند چه قابلیت و مزیتی دارد به ابزار و بنگاه خبرپراکنی تقلیل می‌یابد. محتوای غالب رسانه‌های ما پر می‌شود از انبوه روایت‌های رسمی که بازتاب فعل و گفت مسئولان است. به‌جای بازنشر نگرش و خواسته‌ی جامعه به بالای هرم مدیریت؛ رسانه دستاویز شهرت قرار می‌گردد. این فعل‌وانفعال رسانه‌ای با همه‌ی جوش‌وخروش مصنوعی؛ به «توسعه» بی‌اعتناست و هیچ‌چیز را «شکوفا» نمی‌سازد. ژاژخواهی متقابل «خبرنگار-مدیر»، جای پرسشگری؛ نقد و گفتمان‌سازی را می‌گیرد و مخاطبی که خود را در این رسانه‌ها، نمی‌بیند، نمی‌شنود و نمی‌خواند به فراموشی سپرده می‌شود! افول رسانه‌های رسمی و رونق پیام‌رسان‌های مجازی در یک دهه گذشته بی‌ارتباط با مدل تعامل مسئولان و رسانه‌ها نیست.
نو شدن و اصلاح هر رویه‌ای؛ بدون رسانه ممکن نیست و یا به درازا می‌کشد. شهرداری آبادان برای خروج از این سرگردانی اگر اراده‌ی معطوف به عمل دارد، به رسانه و حوزه‌ی عمل و اختیار روابط عمومی جور دیگر باید بنگرد. به‌جای مصرف تبلیغی مدیران؛ توسعه‌ی ارتباطات، شفافیت و آگاهی‌بخشی بپردازد. برای این منظور، روابط عمومی منفعل باید با همکاری آگاهان علوم ارتباطات؛ «نظامنامه‌ی رسانه‌ای و سند ارتباطاتی مدیریت شهری» را تدوین کند. که با پشتوانه‌ی حقوقی شورای شهر و ضمانت اجرایی مدیران؛ سندی قابل‌اتکا برای هر اقدام تبیینی و ترویجی گردد. وانگهی توسعه ارتباطاتی و رسانه‌ای مدیریت شهری به افرادی متکی است که اهل نظر و دقت در این زمینه‌ی تخصصی‌اند.

10- مبدأ تاریخی تحول
هر تحول و اصلاح، بهانه و انگیزه می‌خواهد. محرک نیاز دارد و دلیلی که بشود نو شدن را مدلول آن دانست. شهرداری آبادان در آستانه‌ی یکصدمین سال تاسیس خود است. به‌عنوان یکی از نخستین بلدیه‌های کشور، سال دیگر، یکصدساله می‌شود. این تاریخ می‌تواند انگیزه‌های فراوانی برای اصلاح و تحول در مدیریت شهری باشد. مقصد یکصدسالگی «بلدیه عبادان» می‌تواند مبدأ نوگرایی «شهرداری آبادان» شود. به‌شرط آنکه اهمیت 100 ساله شدن شهرداری به‌مانند یکصدسالگی پالایشگاه، موضوعی عادی انگاشته نشود!


کد مطلب: 440921

آدرس مطلب :
https://www.baharnews.ir/report/440921/رهیافت-هایی-بازیابی-مدیریت-شهری-آبادان

بهار نیوز
  https://www.baharnews.ir