به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۳ - ۱۰:۳۸
 
۱۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹ ساعت ۱۱:۴۵
کد مطلب : ۶۶۷۶۰
وضعیت خانه و آرامگاه دکتر مصدق در هاله‌ای از ابهام

دست‌اندازی‌های سیاسی به خانه‌ بزرگان

دست‌اندازی‌های سیاسی به خانه‌ بزرگان
گروه فرهنگی: خانه‌موزه‌ها؛ خانه‌ اشخاصی هستند که با فعالیت‌های خاص خود در تاریخ ماندگار شده‌اند. با تبدیل این خانه‌ها به موزه در همه جای دنیا و بدون هیچگونه موضع‌گیری شخصی، آثار، افکار، عقاید و اندیشه‌های این شخصیت‌ها در تاریخ خواهد ماند و در چالش و مواجه با اندیشه‌های جدید قرار خواهند گرفت تا جرقه‌ای باشند برای رشد فکری. در ایران اما وضع بدین منوال نیست. برخی خانه‌ها به موزه تبدیل می‌‌شوند برخی نه. خانه‌موزه‌هایی که مورد توجه و رسیدگی قرار بگیرند؛ محدود هستند. دیگر خانه‌ها یا‌‌ رها شده‌اند یا با مدیریت سوء سرپرستان حالت اولیه خود را از دست داده‌اند.

در این گزارش با نگاهی کلی به وضعیت خانه‌موزه‌ها به جستجوی مسئولان برخی از این خانه‌ها رفتیم تا بدانیم حدود اختیار کدام سازمان یا نهاد بیشتر و کدام کمتر است؟ با مشاور اجرایی معاونت اسبق هنری سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران که ماموریت افتتاح خانه‌موزه‌های چمران، مطهری و شریعتی را برعهده داشته است؛ پیرامون اینکه وظیفه سرپرستی و مسئولیت خانه‌موزه‌ها با کیست؛ صحبت کردیم. همچنین درباره وضعیت یکی از این خانه‌ها با محمد بسته‌نگار؛ فعال سیاسی و روزنامه‌نگار و داماد آیت‌الله طالقانی به گفت‌و‌گو نشستیم.

وضعیت نامساعد خانه‌موزه‌ها؛ خانه‌ی هدایت یا مهدکودک صادقیه؟
بحث خانه‌موزه‌ها هرچند وقت یکبار داغ می‌شود؛ ‌با اخباری مثل خراب شدن خانه مدرس آنهم به خاطر یک اشتباه، مفقود شدن آثار خانه پیرنیا و نارضایتی عزت‌الله انتظامی از وضعیت خانه‌اش که با خواست خود او به موزه تبدیل شد. خانهٔ معین‌التجار بوشهری در سال ۱۳۷۳ از سوی بنیاد مستضعفان به شهرداری منطقه هفت فروخته می‌شود. به پیشنهاد شهرداری در سال ۱۳۷۷ در فهرست آثار ملی ثبت می‌شود و بنابر دلایلی که مشخص نیست در سال ۱۳۸۰ توسط شهرداری بصورت کامل تخریب شده و پس از کش و قوس‌های فراوان مجددا از نوساخته می‌شود. این خانه درحال حاضر به ستاد سازمان‌های مردم نهاد تعلق دارد.

خانهٔ هدایت را در حال حاضر با نام مهدکودک صادقیه می‌توان شناخت. از آنجا که به یکی از شخصیت‌های معروف متعلق بوده است‌؛ برای مقاصد فرهنگی خریداری شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی این ملک در اختیار دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار گرفت‌. سپس به عنوان مهدکودک از آن بهره‌برداری شد و کارکنان بیمارستان و سایر قسمت‌های دانشگاه علوم پزشکی از خدمات آن بهره‌مند شدند اما درحال حاضر این بنا مخروبه است‌. جهانگیر هدایت درباره وضعیت خانه صادق هدایت می‌گوید: خانهٔ صادق هدایت به انبار و زباله‌دانی بیمارستان امیراعلم تبدیل شده است. البته جلوی در نوشته شده خانه ثبت ملی است، اما کسی حق ندارد داخل برود و یکی از آشنایان ما که به ترتیبی وارد خانه شده ۳۰۰ عکس از خراب‌کاری‌های داخل خانه تهیه کرده است.

از این خانه که جزو آثار ملی است، ‌‌نهایت سوءاستفاده را می‌کنند. درحالی‌که آن خانه باید جایی باشد که از همه جای دنیا به بازدیدش بیایند و این به نفع ادبیات، فرهنگ و اعتبار مملکت ماست. او می‌گوید: درحال حاضر این خانه وضعیت بسیار اسفناکی دارد و مالکیت آن کاملا مبهم است؛ ‌ چون خانه از طرف دولت قبل خریداری شد که به موزهٔ هدایت تبدیل شود، ‌ بعد بلاتکلیف ماند و بیمارستان آن را تصرف کرد. گرچه هیچ سند و مدرکی ندارد. درواقع باید خانه را به ما می‌سپردند. توجه نکردن به میراث فرهنگی در این مملکت مسأله‌ای فوق‌العاده سؤال‌برانگیز است.

از سرسراهای خانه شهید بهشتی تا اشک‌های عزت‌الله انتظامی
جستجویی مختصر در وضعیت خانه‌موزه‌های تهران معاصر نشان می‌دهد شهرداری اصلی‌ترین متولی خانه‌موزه‌هاست. به گفته مختار شبرنگ(مشاور اجرایی معاونت اسبق هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری) نقش پررنگ شهرداری سایر سازمان‌ها و نهاد‌ها را به حاشیه رانده است. اگر با روابط عمومی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران تماس بگیرید و لیستی از خانه‌موزه‌هایی که تحت سرپرستی این سازمان است را بخواهید به سایت http: //farhangsara. ir راهنمایی می‌شوید؛ در این سایت؛ فهرست خانه‌موزه‌های دکتر سندوزی، خانه موزه شهید چمران، شهید مطهری و دکتر علی شریعتی قرار دارند. شبرنگ که ماموریت افتتاح مراکزی نظیر خانه موزه دکتر شریعتی، شهید بهشتی و چمران را در سال ۸۵ برعهده داشته و هم اکنون مدیریت خانه‌موزه شهید مطهری را برعهده دارد، معتقد است که در ساخت خانه‌موزه‌ها باید استاندارد جهانی را رعایت کرد؛ اینکه به فضا و محیط خانه‌ها آسیبی وارد نشود همهٔ آنچه وجود داشته؛ بماند مگر اینکه ملحقات به آن اضافه شود.

برای نمونه تابلوهای نقاشی یک نقاش به دیوارهای خانه می‌تواند اضافه شود. این درحالی است که ما در خانه موزه‌ها تصرفاتی انجام می‌دهیم برای نمونه دیوار برداشته و به تالار تبدیل می‌شود و نام آن می‌شود ضرورت‌ها و نیازهای فضاهای موزه‌ای! یا خانه به‌طور کلی کوبیده شده و به یک مجتمع فرهنگی تبدیل می‌شود؛ ‌بلایی که سر خانه آقای انتظامی آمد. وقتی عزت الله انتظامی را بردند که خانه‌اش را ببیند که به موزه تبدیل شده؛ اول که فکر کرد اشتباه آمده و بعد گریه کرد و گفت این خانهٔ من نبود! درحالیکه دوستان ما می‌گویند ما رجوع به کار کار‌شناسی و هنری کردیم و دقیقا هم همین کار را کردند؛ اما آن‌ها به اصالت خانه فکر نکردند. به ایده‌ها و آمال‌های خودشان فکر کردند.

شما اگر به خانه شهید بهشتی بروید کلی سرسرا می‌بینید اما خانه شهید بهشتی را نمی‌بینید؛ شورای انقلاب را می‌بینید مجسمه‌ها را می‌بینید اما اصالت خانه از بین رفته؛ ماهیت و هویتی که خود شهید بهشتی در آن زیسته؛ از بین رفته درحالیکه می‌شد اصالت خانه را حفظ کرد، مقاوم‌سازی خانه را بالا برد درعین حال هم اتاق‌ها، دریچه‌ها و مکان‌هایی که شهید بهشتی در آن سیر و سلوک می‌کرد را به رخ کشید. این درحالی است که بیشترین اتفاقات علمی شهید در این خانه رخ داد. اما سوای شهرداری، نهاد‌ها و سازمان‌هایی نظیر میراث‌فرهنگی و گردشگری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم می‌توانند مسئولیت ساخت و نگهداری خانه‌موزه‌ها را به عهده بگیرند. برای نمونه سرمایه‌گذار خانه صبا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده یا برخی خانه‌ها را مراکز علمی و پژوهشی مثل دانشگاه تهران اداره می‌کنند.

خانه‌موزهٔ طالقانی؛ کتابخانه‌ای برای دولتی‌ها
جستجویی مختصر در وضعیت خانه‌موزه‌ها ما را به وضعیت مشابهی از این خانه‌ها می‌رساند؛ محمد بسته‌نگار(روزنامه‌نگار، فعال سیاسی و مدنی و داماد آیت‌الله طالقانی) درباره وضعیت خانهٔ طالقانی می‌گوید: محل سکونت آیت‌الله طالقانی را باید در دو بخش مورد بررسی قرار داد: بخش اول مربوط به پیش از سال‌های ۴۱ و ۴۲ است که منزل ایشان در امیریه بود؛ در سال ۳۴ که فدائیان اسلام تحت تعقیب قرار گرفتند مدتی در منزل آیت‌الله پناهنده شدند که نواب صفوی یکی از آن‌ها بود. اقامت در این منزل ادامه داشت تا زمانی که آن‌ها متوجه شدند خانه تحت کنترل است. اما خانهٔ جدید که در پیچ شمران واقع است، حدود هشت سال پیش توسط همسر آیت‌الله طالقانی به شهرداری فروخته شد و حالا شهرداری این خانه را به کتابخانه تبدیل کرده. این کتابخانه هم بیشتر در دست دولتی‌هاست تا عموم مردم. به شخصه برنامه خاصی که توسط این خانه موزه درجهت ترویج اندیشه‌های آیت‌الله طالقانی باشد ندیده‌ام. شاید تنها برنامه‌ای که در این چند سال اخیر در این خانه اجرا شد برگزاری سالگرد مرحوم طالقانی بود.

بسته‌نگار درباره خانهٔ طالقانی در روستای گلیرد طالقان می‌گوید: این خانه متعلق به پدر مرحوم طالقانی بوده که آیت‌الله طالقانی معمولا تابستان‌ها را در آنجا می‌گذرانده است. این خانه هم اخیرا از حالت مسکونی خارج و به موزه تبدیل شده؛ بافت تاریخی خانه و اینکه منزل پدر آیت‌الله طالقانی بود سبب شد به عنوان محلی تاریخی ثبت شود و حالا به خصوص در ایام تابستان توسط توریست‌ها مورد بازدیدی قرار می‌گیرد.

وضعیت خانه و آرامگاه دکتر مصدق در هاله‌ای از ابهام
خانه دکتر مصدق در خیابان کاخ تهران قرار داشت. بعد‌ها این خانه توسط فرزندانش اجاره داده شد. خانهٔ احمدآباد که دکتر مصدق پس از تبعیدش و تا پایان عمر آنجا زندگی می‌کرد هنوز هست. پس از وفات مصدق، محمدرضا شاه حاضر نشد که او براساس وصیتش در ابن بابویه و در جوار شهدای سی تیر دفن شود؛ او را در‌‌ همان منزلش در احمدآباد و در یکی از اتاق‌های طبقه پایین دفن کردند. ترکیب این ساختمان قدیمی است اما به نظر می‌رسد زیربنای محکمی داشته باشد. ابتدا قرار بود این خانه به موزه یا کتابخانه تبدیل شود که هنوز این کار صورت نگرفته. چند سالی هم می‌شود که از برگزاری سالگرد وفات ایشان در این مکان هم جلوگیری می‌شود. حتی اخیرا درب ورودی آن را هم بسته‌اند و مانع بازدید مراجعه‌کنندگان می‌شوند. دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۴۶ فوت کرد و حالا پس از گذشت بیش از چهل سال از وفات او هنوز وضعیت خانه و آرامگاهش در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

وضعیت نامساعد اکثر خانه‌هایی که به موزه تبدیل شده‌اند و عدم رسیدگی به خانه‌های شخصیت‌های تاریخی و فرهنگ‌سازی که وجه بین‌المللی هم پیدا کرده‌اند، نشان می‌دهد که متولیان امر نتوانسته‌اند به خوبی از عهدهٔ ساخت و نگهداری خانه‌موزه‌ها برآیند. این‌که کدام سازمان یا نهاد یا زیرمجموعه مسئول یک خانه موزه باشد مهم نیست؛ مهم این است که آن خانه موزه به چه نحو اداره می‌شود؟ تا چه حد می‌تواند جغرافیای دوران خود را حفظ کند و در زنده نگه داشتن، رشد و به چالش کشیدن تاریخ یک سرزمین موثر باشد؟ باتوجه به شرایط کنونی، دغدغه بازمانده‌های شخصیت‌های بزرگ و نقش پراهمیت تاریخ در زنده نگهداشتن فرهنگ اصیل ایرانی به نظر می‌رسد تنها راهی که باقی می‌ماند خصوصی کردن خانه‌موزه‌ها و بیرون کشیدن آن‌ها از زیر چتر متولیانی باشد که سعی دارند با انحصار یک خانه‌موزه و ثبت آن به نام خود و سپس‌‌ رها کردنش تنها رزومهٔ کاری خود را پرکنند.
مرجع : ایلنا