به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۰۲ - ۱۱:۲۸
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۲ ساعت ۲۲:۵۰
کد مطلب : ۱۲۲۲۱۸

از آن مجلس تا این مجلس!

وحيد ششتمدي

نهاد قانون‌گذار
از زمانی که در تاریخ جهان، مردم دارای «حق» شدند و حکومت (کراسی) حق مردم (دمو) شد و از زمانی که این افکار و به تعبیر بهتر، این سبک‌فکری، وارد ایران شد، سال‌های زیادی نمی‌گذرد. با این «آغاز» فقط چند ده سال فاصله‌داریم. در همه این چند ده سال هم ‌جایی که بسیار فراز و نشیب داشته و با مشکلات متنوع مواجه بود، جایی است به نام «مجلس» ! عنوانش عوض هم شده است، گاهی مجلس مشروطه بوده، گاهی مجلس ملی شده، گاهی نام‌های دیگر و امروز هم نامش «مجلس شورای اسلامی» است. نهادی که با همه تغییراتی که داشته، درنهایت همیشه «قانون‌گذار» است. همین تغییر نام‌ها نشان می‌دهد که قلب تغییر در حکومت‌ها، در همین نهاد قانون‌گذار، نمود پیدا می‌کند. گاهی اسلامی است، گاهی ملی، گاهی سندیکا و گاهی. . . . تاریخ را که نگاه کنیم، اهمیت آنچه امروز وجود دارد، به‌وضوح مشخص می‌شود. چون بعضی چیزها تا وقتی هستند، قدرشان مشخص نیست.

مجلس در رأس امور
چه تعبیر کامل و شگفت‌انگیزی از مجلس است که «باید در رأس امور» باشد. چه سخن موقر و متین و جاودانه‌ای! البته از انسان‌های بزرگ و جاودانه انتظاری هم جز این تعابیر وجود ندارد. مجلس شکل گرفت و قرار شد در رأس امور باشد. ابتدای همه مسائل کشور، تدوین قوانین است که مجلس انجام می‌دهد و نهایت آن‌هم نظارت است که باز وظیفه و اختیار همین مجلس خواهد بود. مجلسی که اقشار و مناطق مختلف انتخاب می‌کنند و نزدیک‌ترین و مستقیم‌ترین روش انتخاب در آن دخیل است.
حالا باید به این سؤال پاسخ داد که در چه دوره‌های زمانی، مجلس بیشتر در رأس امور بوده است؟

چرا به چنین قدرتی رسیده و چه طور از این سطح افول می‌کند؟ پاسخ‌ها به تعدد نوع دیدگاه، متفاوت خواهد بود، اما نگارنده طرفدار این نظر است که هر موقع دایره نامزدهای انتخاباتی، گسترده‌تر شده و سلایق و عقاید متنوع‌تری، توان و ظرفیت شرکت در انتخابات را پیداکرده‌اند، به‌تناسب جمعیت شرکت‌کنندگان نیز افزایش‌یافته و مجلسی قدرتمندتر سرکار آمده که توانسته بیشتر در رأس امور باشد. به‌عکس، زمانی که مشارکت در انتخابات با توجه به شرایط سیاسی کشور و عدم توفیق نمایندگانِ یک سری از دیدگاه‌های سیاسی برای نامزدی، کاهش‌یافته، مجلسی تشکیل‌شده که نتوانسته جایگاه خود را در امور کشور به دست آورد. با پذیرفتن این مسئله، طرفدار این عقیده خواهیم بود که نمایندگان مجلس می‌توانند از گستره وسیعی از اندیشه‌های سیاسی ـ اجتماعی متفاوت و متنوع، نامزد شده و به صلاح‌دید مردم انتخاب شوند. این‌گونه، جامعه برای تحقق دموکراسی حقیقی، ابزار بهتری در اختیار خواهد داشت.

نماینده‌های متفاوت
مجلس با نام مدرس برای ما معنا پیدا می‌کند. شهامت و شجاعت مدرس همچنان تازگی خود را در حافظه تاریخی ما حفظ کرده و هرچند به بعضی از موضع‌گیری‌های او نقد می‌کنیم، اما او همچنان نماد و اسطوره آزادگی در مجلس قانون‌گذار است. شرایط مجلس‌های دوران اول و دوم پهلوی، اجازه نداد که نمایندگان بیشتری فرصت اظهار وجود سیاسی پیدا کنند، هرچند از ابتدای مجلس مشروطه و در همان سال‌های تاریک حکومت دیکتاتوری، باز مجلس و بعضی نمایندگان، وزنه‌ای بودند که کورسوی امید برای رسیدن به مردم‌سالاری و حکومتی منتخب مردم را روشن نگاه می‌داشتند؛ تا پیروزی انقلاب و حاکم شدن فضایی خارج از استبدادی که مردم به آن عادت کرده بودند.

سه مجلس اول، بی‌شک نقش غیرقابل‌انکاری در تعیین شرایط سیاسی و وضعیت حکومتی در نظام داشتند. نمایندگانی که حتی از گرفتن حقوق خودشان متعجب بودند و تعدادی از آن‌ها تا دوره‌های بعد هم این مبالغ را نپذیرفتند. شاخص‌ترین چهره دوره‌های آغازین مجلس، آیت‌الله سید علی خامنه‌ای است که به‌عنوان یک نماینده مجلس، پرچم مخالفت با رئیس‌جمهور وقت را به دست گرفت و یک مقطع حساس تاریخی، در برکناری رئیس‌جمهور و خارج شدن قدرت اداره کل قوای نظام، نقشی مؤثر و مهم را ایفا کرد. مقام معظم رهبری، در آن خطبه آتشین تاریخی، در آن جلسه‌ای که خاطره‌اش همیشه ماندگار خواهد ماند؛ گفتند: «بله آقایان! جای آقای بنی‌صدر خالی نیست! به‌جز شما که بلندگویان او هستید، ایشان یک سال و نیم است می‌گوید و می‌نویسد و در مقابل، جوابی متناسب باآن‌همه هجوم تبلیغاتی نمی‌شنود! ایشآن‌همه حرف‌های خود را که اکنون شما هم بخشی از آن را تکرار می‌کنید گفته است. ای‌کاش ایشان شخصاً حضور می‌یافت و هر چه می‌خواست می‌گفت تا بر شما نیز یک‌بار دیگر ثابت شود که وی حرفی که نگفته باشد ندارد و این دیگران هستند که گفتنی‌های فروخورده‌ای که برای مصلحت انقلاب و اسلام ناگفته گذاشته‌اند بسیار دارند.»

نمایندگان دیگری هم در تاریخ مجلس شورای اسلامی، با اظهارات و موضع‌گیری‌های مهمشان، نقش مستقیمی در تعیین سرنوشت کشور ایفا کرده‌اند. گذشته از آن‌ها، نمایندگان، با توجه به قدرت جامعی که ازنظر سیاسی و قانونی در حوزه انتخابیه خود دارند، تأثیر مستقیم و غیرقابل‌انکاری هم در بوم و محل خود ایجاد کرده‌اند. از انتخاب مقام‌های سیاسی، امنیتی، اداری و. . . شهرستان‌ها ـ که انتخاب مستقیم آن‌ها نیستند، اما قدرت چانه‌زنی و تعامل نمایندگان، عامل اصلی تعیین است ـ تا تعیین وضعیت گردش اقتصادی، در آن منطقه ـ با توجه به اینکه، اقتصاد وابسته به نفت، گردش اقتصادی مناطق کوچک را به‌صورت مستقیم به پیچ تنظیم بودجه دولتی مرتبط کرده است.

نام‌های بزرگ و سیاستمداران تأثیرگذار این سه دهه، معمولاً حیات سیاسی خود را از نمایندگی مجلس آغاز کرده‌اند و همچنان این روند ادامه دارد. این مسئله را نباید بادید انتقاد نگریست، بلکه هرچه اهمیت مجلس افزایش یابد، گام‌های ما به تأثیر رأی مردم هم نزدیک‌تر خواهد شد.

وضعیت موجود
آنچه امروز از مجلس باقیمانده، حاصل تمام مراحل فرازوفرودی است که در سال‌های اخیر جریان داشته است، از نمایندگانی که راه‌یافته‌اند و آن‌هایی که راهی به مجلس پیدا نکردند. شرایط فعلی، نیازی به ارزیابی چندان سختی ندارد. کافی است با قضاوتی منصفانه، پاسخی به این پرسش بدهیم: «مجلس چقدر در رأس امور است؟ » چقدر از مسائل، ارتباط مستقیمی با مجلس پیدا می‌کنند و مجلس در تغییر دادن شرایط موجود یا ایجاد شرایط جدید، چقدر قدرت دارد؟
مرجع : روزنامه بهار