زکریا اشکپور سخنگوی مرکز اورژانس مازندران در گفتگو با مهر افزود: صبح امروز جمعه در ساعت ۹ و ۱۷ طی تماس با مرکز پیام اورژانس غرب استان مازندران درخواست آمبولانس شد و مورد مأموریت در روستای نیاسته در کتالم رامسر بود. وی اظهار داشت: پس از اعلام مأموریت بلافاصله، همکاران به محل اعزام شدند و پس از بررسی وضعیت متوجه شدند که متأسفانه ایشان فاقد هرگونه علائم حیاتی و سیانوز کامل و مردمکها گشاد شده بود. اشک پور افزود: وی سابقه مشکل قلبی داشته و اقدامات احیا مؤثر نبود.حبیب محبیان ازخوانندههای ایرانی بود و در سن ۶۳ سالگی درگذشت.
حبیب محبیان که در نزد علاقهمندان موسیقی به حبیب شهرت داشت، سال ۱۳۳۱ در شمیران به دنیا آمد. او از دوران نوجوانی نواختن ساز گیتار را آغاز کرد. حبیب پس از پذیرفته شدن در آزمون صداوسیما زیر نظر مرتضی حنانه اصول آهنگسازی را آموخت و به عنوان خواننده در صداوسیما مشغول به کار شد. او در سال ۱۳۶۰ ایران را ترک کرد و به آمریکا رفت، اما در سال ۱۳۸۸ به همراه خانوادهاش به ایران بازگشت و در رامسر ساکن شد.
سال ۱۳۹۳ کتاب «مرد تنهای شب» به قلم حبیب انتشار یافت و در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ارائه شد. این کتاب برگزیدهای از آثار و ترانههای او است. بازگشت حبیب به ایران در سال ۱۳۸۸ با حاشیههای زیادی همراه بود، او نامهای به محمود احمدی نژاد نوشت و از وی وقت خواست که اجازهی بازگشت به ایران به او داده شود. حبیب در سال ۱۳۸۹ برای دریافت مجوز آلبومش درخواستی را به دفتر موسیقی وزارت ارشاد ارائه کرد. او همچنین اعلام کرد که میخواهد در ورزشگاه آزادی تهران کنسرت برگزار کند؛ و ادعا کرد که این کنسرت اگر ۱۰ شب هم برگزار شود، استادیوم ۱۰۰ هزار نفری آزادی خالی نمیشود.
اسفندیار رحیم مشایی (رئیس دفتر محمود احمدینژاد)، در واکنش به حضور حبیب در ایران گفته بود: «اینکه یک ایرانی بخواهد فعالیتی در داخل و خارج از کشور داشته باشد، مطابق چارچوب و قوانین آزاد است و مشکلی ندارد. فعالیت هنری در همه بخشها از جمله موسیقی برای همه هنرمندان در داخل و خارج از کشور آزاد است و برگشت به ایران برای کسی مشکلی ندارد.» اما حمید شاهآبادی معاون هنری وزیر ارشاد (دولت دهم) در سال ۱۳۹۱ گفت: «خوانندهای که به ایران بازگشته از وزارت ارشاد مجوزی ندارد و آنچه گفته و شنیده شده شایعه است.»
حبیب در کنار پسرش (محمد)؛ شنیده ها حاکی است محمد محبیان (پسر حبیب) در ترکیه است و در ساعات آینده وارد تهران خواهد شد.
«جمشیدپور» مدیر برنامههای حبیب ضمن تائید خبر درگذشت حبیب محبیان به سایت «موسیقی ما» گفت: «خبر متاسفانه صحت دارد و در دقایق آینده جزئیات بیشتری از آن منتشر خواهد شد. حجت جمشیدپور از تلاشهایی برای دفن این خواننده در قطعه هنرمندان خبر داد و اینکه در ساعات گذشته با علی مرادخانی وارد جلسه شده اند تا محل تشییع پیکر حبیب و خاکسپاری این خواننده مشخص شود. جمشیدپور افزود: «محمد (پسر حبیب) در ترکیه است و در ساعات گذشته به او اطلاع داده شده که به ایران بیاید. به محض ورود به ایران و تصمیم گیری خانواده مبنی بر برنامه ریزی مراسم، این جزئیات از طریق سایت«موسیقی ما» اطلاع رسانی خواهد شد» «نیما باقری» از دوستان و همراهان حبیب که در ساعات گذشته لحظه به لحظه در کنار حبیب و خانواده او بوده دقایقی پیش درباره جزئیات این خبر به «موسیقی ما» گفت: «ناهید» همسر آقای حبیب در ساعات ابتدایی صبح متوجه این موضوع شده اند. ایشان طبق عادت همیشگی صبح زود برای ورزش صبحگاهی به محوطه باز ویلا رفته اند و هشت صبح همسر ایشان در حالتی سیاه و کبود حبیب را در محوطه ویلا روی زمین مشاهده کرده اند.» او با ذکر این جزئیات تکان دهنده افزود: «تماس با اورژانس و رسیدن آمبولانس مراحل بعدی اتفاق بود که به مرور رخ دادند ولی حبیب قبل از رسیدن به بیمارستان فوت کرده بود و پس از بررسی های اولیه مشخص شد او به دلیل ایست قلبی فوت کرده است.» این همراه و دوست خانوادگی حبیب در انتهای صحبت هایش گفت: «در حال رایزنی برای انتقال پیکر حبیب به تهران هستیم و در ساعات آینده جزئیات بیشتری از این اتفاق برای انتشار در اختیار سایت «موسیقی ما» قرار خواهد گرفت.»
حبیب سال گذشته برای نخستین بار در سومین جشن سالانه «موسیقی ما» در تالار وحدت روی صحنه رفت و پس از اعطای جوایزی در بخش پاپ رو به حاضرین گفت: «اول از همه بگویم که من بدون گیتارم فلج هستم و تا جایی که یادم میآید تابهحال بدون گیتار روی هیچ صحنهای نرفته بودم.بسیار خوشحالم که از تریبون نام من را صدا زدند و در کنار سایر هنرمندان میتوانم دقایقی را همراه شما باشم.من خوشحالم که هستم، گرچه لیاقت ندارم در صف جلو صندلیها بنشینم، اما همین که برای اولینبار بعد از شش سال سکوت، میتوانم با شما صحبت کنم خوشحالم. فقط میگویم الهی موفق باشید و هیچ وقت خدا را فراموش نکنید.
این جملهها بخشی از صحبتهای حبیب محبیان خواننده مطرح ایرانی، پس از شش سال سکوت و حضورش در ایران و مقابل چشمان همکاران و اهالی رسانه بود.از محبیان خواسته شد در سومین جشن سالانه «موسیقی ما» جایزه یک عمر فعالیت هنری ناصر فرهودی را اهدا کند. پس از آن محبیان جایزه احسان خواجهامیری برای آلبوم «پاییز تنهایی» را که از سوی مردم انتخاب شده بود اهدا کرد.
حبیب محبیان درباره احسان خواجهامیری هم چند کلمهای صحبت کرد و افزود: «سالها پیش نوجوانی را در کنار پدر هنرمندش میدیدم که با چه اشتیاقی مشغول فراگیری موسیقی بود و حالا بسیار خوشحالم این پسر میتواند حق پدرش را بگیرد».
بازخوانی بخشهایی از نخستین گفتوگوی حبیب پس از بازگشت به ایران:✔️سال ۸۸ آمدم. ۱۲ روز آمده بودم بمانم و محمد –پسرم- را ببینم. محمد قبل از من تهران آمده بود. چون دوبی برنامه داشت و بعدش هم آمده بود تهران. من همیشه یک دفعه تصمیم به انجام کاری می گیرم. ساعت ۱۰ صبح به همسرم گفتم می خواهم به ایران بروم و بعدازظهر شروع به جمع کردن وسایل کردم چون ساعت ۴ بعدازظهر پرواز داشتم. خانمم تعجب کرد و با پرخاش گفت چرا زودتر به من اطلاع نمی دهی!؟ اما من بالاخره به تهران آمدم درست روز قبلش تهران بودم.
✔️در جامعه خیلی حضور نداشتم. در آن مدت تهران را نمی شناختم؛ البته الان هم نمی شناسم. گاهی اوقات چهار ماه از فضایی که در آن زندگی می کردم بیرون نمی آمدم. الان هم ساکن باغی در رامسر هستم و گاهی به شوخی به خانمم می گویم اگر اتفاقی برای من بیفتد کسی باخبر نمی شود! تنهایی را ترجیح می دهم و خیلی دوست ندارم در محیط های شلوغ حضور داشته باشم.
✔️تهران شلوغ است. یک مدت رفتیم شمال و احساس کردم بهتر است همین جا بمانیم. بیشتر به خاطر آب و هوا. . . چون یک مدت هم محمد به خاطر ناراحتی قلبی اش آمد؛ به خاطر همین صلاح بود که شمال بمانیم.
✔️همسرم از اینکه به ایران برگشتیم بسیار راضی هستند. تنها سرگرمی من موسیقی است. همسرم بسیار راضی است، من فقط این بیکاری را دوست ندارم و ناراحت هستم. البته الان هم بیکار ننشسته ام؛ در اتاقم می نشینم و پای کامپیوتر آهنگ می سازم. ۳۰ آهنگ ضبط کرده ام که تقریبا آماده پخش است و فقط باید آن را بخوانم.
✔️همراه با مشكلات مختلف. خانهای در تبریز داریم که گذاشتهایم برای فروش. متاسفانه همسرم به خاطر من یك زمین را فروخت. خدا را شكر فعلا میتوانیم سر پا بایستیم. هر وقت بخواهم كنسرت برگزار میكنم. پیشنهاد خیلی خوبی از خارج کشور داشتم. اگر آن طرف آب بودم الان 7،8 كنسرت میرفتم. آنجا اگر یك آهنگی گل كند خواننده پیشنهاد چندین كنسرت پشت سر هم خواهد داشت! اما من خواستم ایران بمانم. به خاطر خانوادهام. پول چرك كف دست است.
✔️این را كه میگویم شاید بعضیها ناراحت شوند اما من برای مردم زندگی نمیكنم. من افتخار میكنم به خانواده سه نفره خودم. اگر صدها انسان خوب در این دنیا باشد قطعا همسرم و محمد جزو آن انسانها هستند. كسی كه دروغ بگوید، خیانت كند، مواد مخدر مصرف كند یا حتی سیگار بكشد باید از من فاصله بگیرد. من یك هنرمندم. خیلی سختگیر هستم. من مرد تنهای شبم و كسی نمیتواند خیلی با من صمیمی شود. بچه شمرون هستم. اگر كسی حتی یكدهم من سالم باشد میتوانم با او بسازم.
✔️«مرد تنهای شب» از همه بیشتر گل كرد.
✔️ آهنگ بانوی شرقی را كه برای همسرم خواندم خیلی دوست دارم. من اصولا برای هر مشكلی كه برایم پیش میآید، آهنگ میخوانم. . . در حال حاضر هم آهنگی ساختهام برای همسرم كه خواندن شعر آن برای من خوب نیست چون کلماتی مانند دوست دارم، فدات بشم در آن هست و بعد این را دادم كسی بخواند. متاسفانه خودم نمیتوانم بخوانم. به همسرم گفتم آهنگی را كه شعرش را خودم گفتهام میخواهم به كسی بدهم كه بخواند و همسرم در جواب گفت تو مرا اذیت میکنی بعد برایم آهنگ هم میخوانی!؟(خنده)
✔️اسم همسر اول من شادی بوده است. بعد كه فوت كرد همه به خاطر آهنگ شهلا گفتند اسم همسر حبیب شهلا بوده! آن آهنگ هم در آن دوران خیلی گرفت. اما آهنگ و ترانه برای فرد دیگری بود كه من آن را خواندم.
✔️ آن زمان خیلی هم معروف نبودم كه آهنگ «مادر» را خواندم. یادم هست روی صحنه كنسرت بودم و همه جا تاریك بود و كسی از فوت مادرم خبر نداشت. بدون هیچ مقدمهای گریه كردم و آهنگ را زدم و خوا ندم. مادر بی تو تنها و غریبم. . . این ترانه در حقیقت حال و روز خودم و احساس واقعیام بود.