به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۰۲ - ۱۲:۴۸
 
۴
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۴ ساعت ۱۳:۱۴
کد مطلب : ۱۰۹۳۲۱
‌‌سیمین غانم:

تا وقتی‌مردم بخواهند، در صحنه می‌مانم

تا وقتی‌مردم بخواهند، در صحنه می‌مانم
گروه فرهنگی-رسانه ها: بانو سیمین غانم از میان هنرمندان زن معاصر، جایگاه ویژه ای بین مخاطبان موسیقی دارد؛او تمام مشکلاتی را که برای بانوان هنرمند سرزمینش وجود داشت پذیرفت و هیچ‌گاه خاک وطنش را ترک نکرد و با وجود همه محدودیت‌های اجرایی موسیقی بانوان در تهران و شهرستان، همچنان در صحنه میزبان علاقه‌مندان خود می‌شود. او بیش از پنج دهه است در حوزه موسیقی فعالیت می‌کند و با وجود این معتقد است تا زمانی که مردم بخواهند روی صحنه خواهد ماند. گفت‌وگوی روزنامه «ایران»  با این هنرمند را در ادامه می‌خوانید:

چه اتفاقی می‌افتد که یک ترانه‌، مثل «قلک چشات» آهنگ ماندگار نسل‌های مختلف و حتی جوانان دهه 70 و 80 می‌شود به طوری که در محافل و دورهمی‌هایشان آن را به‌طور کامل با همان نوا و موسیقی زمزمه می‌کنند؟
برای اجرای یک کار ارزشمند و ماندگار مثلثی را درنظر می‌گیریم که از سه ضلع مساوی چون آهنگساز، ترانه‌سرا و خواننده تشکیل شده است. هر یک از این اضلاع علاوه بر مهارت و توانایی کافی درکار خود می‌بایست همدلی و هماهنگی نیز داشته باشد تا کار جذابتر و ارزشمند به مخاطبان عرضه شود. علاوه براین موج‌های مثبتی که در ترانه باقی می‌ماند در ماندگاری آثار گذشته تأثیر بسزایی خواهد داشت. اما متأسفانه امروزه ساخت آثار موسیقی به این صورت شکل نمی‌گیرد. در واقع می‌توان گفت فشارهای زندگی، پیشرفت تکنولوژی و بسیاری مسائل دیگر از ظرافت‌ها و لطافت‌های انسانی کاسته است،در نتیجه کار با‌ ارزش و قابل توجه بسیار به ندرت شنیده می‌شود.

با وجود توانایی و ظرفیت‌ها و همچنین تجربه شما چرا در اغلب کنسرت‌ها به دنبال اجرای ترانه‌های گذشتگان مثل «مرد من»، «گل گلدون» و... هستید؟ به نظر می‌رسد شما در این زمینه محتاط عمل می‌کنید و مثل فیلمسازی که پس از ساختن یک فیلم خوب، از ساخت آثار بعدی به دلیل اشتباه و یا کیفیت پایین فیلم‌های بعدی هراس دارد، شما هم به سراغ ترانه‌های جدید نمی‌روید که مبادا مورد اقبال واقع نشود و یا حتی کاری را تولید کنید که آثار گذشته تان را تحت‌الشعاع قرار دهد. آیا این‌گونه نیست؟
خیر. من کاملاً با روحیه مخاطبانم آشنا هستم، به علاوه چندین کار تازه در کنسرت‌هایم اجرا کرده ام که شعر و ملودی آن از خودم بوده است که خدا را شکر بسیار مورد توجه قرار گرفت. بدون شک این توجه و قدردانی سبب شد برای عرضه بهتر آثارم بیشتر در کارهایم متمرکز باشم. مطمئن باشید. من به غیر از پروردگارم از هیچ چیز واهمه‌ای ندارم. اجرای کارهای قدیمی در کنسرت‌هایم به این دلیل است که مخاطبینم بشدت به آنها علاقه‌مندند بنابراین من هم باید نظر آنها را تأمین کنم. در واقع اگر در کنسرت هایم یکی از این چند ترانه ماندگاررا جا بگذارم یا به فراخور کمبود وقت از اجرای آن صرفنظر کنم، بشدت مورد انتقاد قرار می‌گیرم و حتی شاکی خواهند شد و به هر شکل به من پیغام می‌رسانند و گله‌مند می‌شوند که مثلاً چرا ترانه «مرد من را» اجرا نکرده ام. این ماجرا یکی دو بار پیش آمده و من دیگر نمی‌خواهم این اتفاق تکرار شود و دوست دارم مخاطبانم در نهایت رضایت و خوشحالی سالن را ترک کنند. به علاوه سعی می‌کنم از پتانسیل‌هایی که در خود سراغ دارم، استفاده کنم و کنسرت‌ها را متنوع و پرشور به پایان برسانم و خدا را شکر تا به امروز این‌گونه بوده است.

آیا محدودیت هایی که برای موسیقی بانوان به‌وجود آمد در این باره تأثیرگذار بوده؟منظورم عدم همکاری سه ضلع ترانه سرا، آهنگساز و خواننده است؟
می توان گفت زمان به شکل عجیبی تغییر کرده زندگی‌ها به مانند گذشته نیست، دیگر کمتر می‌توان یک جمع منسجم و همدل را با آسودگی خاطر و تمرکز کافی گرد هم آورد. شاید این اتفاقات به دلیل فشارهای زندگی، استرس‌های معمول،زیاده طلبی‌ها و...باشد البته ناگفته نماند محدودیت‌ها هم در این زمینه بی‌تأثیر نبوده است.

چرا دیگر ترانه‌ها چندان ماندگار نیستند و اگر هم ترانه‌ای گل کند تاریخ انقضای کوتاه‌مدتی دارد؟
همانطور که پیش از این اشاره کردم موقعیت و زمان نسبت به گذشته بسیارتغییر کرده است، بخصوص پیشرفت تکنولوژی و مشکلات مادی دل‌آرامی و آسودگی خاطر را از مردم گرفته است. بنابراین با وجود این مشکلات دورهمی‌ها روز به روز کمتر و گوش سپردن به ترانه‌های ناب و دلنشین نیز کم رنگ و کم رنگ تر شد. در واقع با تغییر سلیقه‌ها کارهای ارزشمند نیز کمتر و کمتر شد. بنابراین، همه این مسائل اثرگذار است، آیا این‌طور نیست؟

بسیاری ازخوانندگان دوران گذشته که آثار ماندگاری هم برجای گذاشته‌اند بعد از مدتی تصمیم گرفته‌اند باردیگر به صحنه موسیقی بازگردند البته با آثار جدیدی چون انتشار آلبوم و یا اجرای کنسرت در ایران و یا خارج از ایران؛ اما تعدادی از این هنرمندان در انتخاب این مسیر موفق عمل نکرده‌اند. به نظر شما نقطه اوج و خداحافظی این هنرمندان چه زمانی است ؟ آیا بهتر نیست پیش از قضاوت مخاطبانشان و با همان آثار گذشته از صحنه موسیقی خارج شوند؟
به گمانم هنر نه مرد می‌شناسد و نه سن و سال، بلکه این مردم هستند که به هنرمند بها می‌دهند و سبب شکوفایی هنرش می‌شوند البته پول و تبلیغات در این زمینه بخصوص در این دوران بسیار کار ساز بوده اما بازهم این مردم هستند که پذیرای هنرمند هستند، به او عشق می‌ورزند و او را ساپورت می‌کنند بنابراین تا زمانی که مردم بخواهند هنرمند در صحنه باقی خواهد ماند. ناگفته نماند هنرمند باید سنجیده و عاقلانه قدم بردارد و مراقب اعمال و رفتار خود باشد و با تشخیص درست و بموقع صحنه را ترک کند.

در بحث ورود به عرصه موسیقی و بخصوص خوانندگی با این نظر موافقید که همه می‌توانند بخوانند اما همه نمی‌توانند بمانند یا بر این باورید که همه نباید بخوانند و بحث ماندگاری ارتباط مستقیم با همین فیلتر دارد؟
بهتر است به سؤال شما این‌گونه پاسخ بدهم. ورود به عالم هنر خوانندگی کار آسانی نیست، البته من این روزها اطلاعات کافی در این زمینه ندارم که چگونه هنرجویان مراحل را طی می‌کنند ولی تردیدی ندارم که باید صدای قابل توجه و قابل عرضه‌ای داشته باشند و مراحل آموزشی را طی کنند، اطلاعات کافی را در زمینه موسیقی و شعر کسب کنند، آن زمان با پشتکار ورعایت بسیاری از مسائل چون پرهیز از اشعار مبتذل و اجراهای بی‌کیفیت به موفقیت خواهند رسید. آنچه در واقع ماندگاری یک هنرمند را رقم می‌زند، علاوه بر کارهای ارزشمند و مثبت، اعمال و رفتار و کردار اوست که مجموعاً نمایانگر شخصیت او می‌شود.

به نکته بسیار خوبی اشاره کردید!متأسفانه چند سالی است ورود افراد عادی، بازیگر، ورزشکار و.. به عرصه موسیقی باز شده است درواقع این عرصه را جولانگاه یک تجربه در زندگی می‌دانند؟ به نظر شما این اتفاق خوبی در موسیقی است یا آنکه ورود به دنیای هنر نیاز به تجربه و آموزش دارد؟
خوشبختانه دامنه هنر بسیار وسیع است و خواستن توانستن است. در واقع می‌توان گفت اگر این دوستان به صورت جدی طالب این هنر هستند با همه مشکلات زمینه این کار فراهم خواهد شد. چه اشکالی دارد یک هنرمند سینما یا تئاتر به هنر خوانندگی روی آورد؟ البته مشروط بر اینکه صدای دلنواز و قابل عرضه‌ای داشته و تعلیمات و آموزش کافی دیده باشد.همچنین در خصوص اشعار اطلاعات کافی داشته باشد، آن وقت می‌تواند شانس خود را امتحان کند شاید موفقیت هایی کسب کند!

فضای کار برای شما به‌عنوان یک بانوی خواننده در پس از انقلاب چگونه بود و الان چگونه است؟
خدا رو شکر از این جهت دشواری برایم وجود نداشت وبه یاری خداوند، صبورانه گذشت، چون تصمیم گرفته بودم در مملکت خودم و در کنار مردم خوبم بمانم. البته خوشحال هستم که فضای کار برای خانم‌ها مناسب شد تا من هم بتوانم با اجرای کنسرت‌ها مرهمی برای دل‌های خسته باشم.

چقدر برروی این مسأله تعصب دارید که بانوان بیشتر وارد عرصه موسیقی شوند، کیفیت کار بانوان بر آقایان غالب شود و اگر از کار آهنگسازان و خوانندگان آقا تمجیدی شود از کار آهنگسازان و خوانندگان زن هم تمجید شود. اصولاً روی حضور و تثبیت خانم‌ها بخصوص در عرصه موسیقی تعصب دارید؟
اگر بخواهم منصفانه قضاوت کنم، در عرصه هنر، مرد و زن برایم تفاوتی ندارد. هر فردی که استعداد و لیاقت و پشتکار بیشتری دارد باید زمینه کار برای او مساعدتر و راه آن هموارتر باشد. البته که در این عرصه آقایان پیشتاز هستند ولی امیدوارم برای خانم‌ها هم موقعیت و فرصت‌های بهتری ایجاد شود تا بتوانند با رعایت شرایط بدون دغدغه، هنرشان را عرضه کنند.

در حال حاضر اجرای ترانه‌های عاشقانه برای خوانندگان مرد امری عادی است آیا خانم‌های خواننده با موانع و محدودیت‌هایی روبه‌رو هستند؟
در مورد ترانه‌های ما چنین اتفاقی نیفتاده است، به گمانم اشعاری که محکم بوده و پایه‌ریزی درستی داشته اگر عاشقانه باشد یا پیامی به همراه داشته باشد با اجرای آن مخالفتی نخواهد شد. به عنوان مثال خود من به شخصه چند ترانه با ملودی عاشقانه ساختم که در اجرای آنها مشکلی پیش نیامد. حضرت حافظ در مورد عشق می‌فرماید: «طفیل عالم عشقند آدمی و پری / ارادتی بنما تا سعادتی ببری.»

حضور بانوان در عرصه موسیقی در جامعه تا چه حدی می‌تواند در رشد و ارتقای سطح موسیقی کشور مؤثر باشد؟
برای ارتقای موسیقی کشور فرقی ندارد بانوان باشند یا آقایان، به اعتقاد من انسان در هر کاری باید وجدان خودآگاه داشته و مسئولیت‌پذیر باشد. یک خواننده آنچه را که عرضه می‌کند و به گوش‌ها می‌رساند، باید مثبت و تأثیرگذار باشد. اگر به اشعار بزرگان ما مانند مولانا و حافظ و دیگر بزرگان توجه کنید، مملو از تعلیمات عرفانی و پیام صلح و محبت راه و روش انسانیت است. حافظ می‌فرماید: «وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی / وگرنه هر آنکه تو بینی ستمگری داند.» بنابراین ما نیز با تعلیم از بزرگان می‌توانیم در رشد افکار عمومی تأثیرگذار باشیم.

سیمین غانم از جمله خوانندگانی بود که اگر به خارج از کشور می‌رفت احتمالاً می‌توانست هم بیشتر از حالا دیده شود و هم ترانه‌هایش شنیده شود چرا نرفت و مهاجرت نکرد؟
این سؤال همیشگی در مصاحبه‌های من است. بارها گفته‌ام که زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ام را با هیچ چیز و هیچ قیمتی معاوضه نمی‌کنم. نه دنباله‌رو دیگران هستم، نه خودم را با کسی مقایسه می‌کنم. شخصیت مستقلی دارم با طرز فکر خاص خودم و اینکه اگر می‌رفتم چنین و چنان، هیچ‌کدام مرا ارضا نمی‌کرد... فقط صادقانه می‌گویم خوشحالم از اینکه در وطنم و در کنار مردم خوبم زندگی می‌کنم...

و حرف آخر ! بانو سیمین غانم تا چه زمانی برای دوستدارانش می‌خواند؟
هنر ارمغان خداوند است و من با آنکه ارزش خاصی برای هنرم قائل هستم آن را در کنار زندگی ام قرار دادم چون به گمان من زندگی خانوادگی بر همه چیز ارجح است وهیچ عاملی نباید باعث تزلزل و از هم پاشیدگی آن شود. من همیشه طالب زندگی سالم و آرام و بی‌دغدغه بوده‌ام و تمرین‌هایم به صورت مداوم انجام می‌گرفته تا قدرت و اوج صدایم را حفظ کنم و تا زمانی که خداوند یاری ام دهد و مردم با اشتیاق مرا بپذیرند در صحنه خواهم ماند.