گروه سیاسی: برخی رسانههای نزدیک به اصولگرایان در خبری نوشتند: صبح امروز چهارشنبه ۱۳ مرداد، حسن عباسی (از فعالان اصولگرایان تندرو) با شکایت ارتش جمهوری اسلامی در دادسرای نظامی حاضر و به حکم بازپرس بازداشت شد. اظهارات اخیر این فرد که در روزهای اخیر در فضای مجازی منتشر شد، انتقادهای زیادی را به همراه داشت و باعث واکنشهای فراوانی شد.
دادستان نظامی تهران گفت: دادسرای نظامی تهران بر اساس وظایف قانونی خود و به منظور جلوگیری از خدشه وارد آمدن به وحدت و جایگاه نیروهای مسلح، آقای حسن عباسی را به عنوان متهم احضار و طی دو جلسه از وی تحقیق به عمل آمده است. با توجه به شواهد و قرائن موجود، درباره وی به اتهام نشر اکاذیب و فراهم کردن جو بدبینی نسبت به نیروهای مسلح، با توجه سوابق قبلی، قرار وثیقه صادر ولی به دلیل خودداری نامبرده از تودیع وثیقه، روانه بازداشتگاه شد.
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت: گویا سخنان جنجالی حسن عباسی خطاب به نیروهای ارتش جمهوری اسلامی با نامه معذرتخواهی وی خطاب به امیر سرلشکر سید عطاءالله صالحی تا حدودی ختمبهخیر شده است. نمیتوان پاسخ مهروزانه امیر احمدرضا پوردستان را نیز از نظر دور داشت، نامهای سراسر پُرمهر و سپاس از تلاشهای بیوقفه ایشان، گویا آن بخش از سخنان عباسی درباره ارتش از سوی شخص امیر خواسته یا ناخواسته دیده نشده است. همزمان میتوان به سخنان فرمانده نیروی دریایی ارتش اشاره کرد؛ ایشان در مصاحبهای گفت: «من مدتی قبل صحبتهای ایشان را گوش میکردم که در حوزه دریا و مباحث مربوط به دریا در دفاع مقدس صحبت میکرد. مثلاً بحثهایی درباره سکوهای البکر و الامیه طرح کرد و من با شنیدن صحبتهای ایشان متوجه شدم که اساساً متوجه موضوع نیستند و نمیدانند که در هشت سال دفاع مقدس در دریا چه اتفاقی افتاده است. با توجه به سن و سال و موقعیت ایشان در زمان دفاع مقدس، یقیناً نمیتوانسته به همه آنچه در حوزه دریا رخ داده اشراف داشته باشد… وقتی ایشان عملیات بزرگی مانند ۷ آذر را زیر سؤال میبرد، یعنی منطقی عمل نکرده است. لذا فهمیدم ایشان اصلاً از برخی امور خبر ندارد و برخی حرفهایشان منطقی و ریشهدار نیست».
فارغ از سخنان درجهداران و امیران ارتش در بارهی نامهی معذرتخواهی حسن عباسی، میتوان در لابهلای متن نامهی ایشان به نکاتی اشاره داشت. عباسی از عبارتی همچون «دروس تخصصی دانش دکترینولوژی» استفاده میکند که طی ۶۵۰ جلسه در دانشگاه تهران و از سال ۱۳۸۵ برگزار شده است. اینکه دانش دکترینولوژی شامل چه سرفصلها و درسهایی میشود مشخص نیست، با جستجو در میان صفحات فضای مجازی با لینکهایی روبرو میشویم که به حسن عباسی ارجاع داده میشود، حداقل آنکه چنین عبارتی در میان مفاهیم کاربردی در حوزهی علوم انسانی دیده نمیشود. مشخص نیست آقای عباسی چنین واژهای را براساس کدام نگاه و روش خلق کردهاند. میتوان در اقدامی ابتکاری و خلاقانه اقدام به خلق واژهها در علوم انسانی کرد، کلماتی را ساخت و استفاده کرد، ولی برای اهل فن تا مادامی که چنین عبارتهایی از بار معنایی خاصی برخوردار نشود و به عنوان یک پارادایم مورد قبول شماری از دانشمندان همان رشتهی درسی و دانش قرار نگرفته محل اعتنا نخواهد بود. استفاده از این واژهها حتی بهصورت مکرر خالی از معنا خواهد ماند و مورد توجه اهل فن قرار نمیگیرد، به عبارتی دیگر از واژههایی مدد میگیریم که فقط برای خودمان قابل درک هستند.
ایشان در این نامه مینویسد اندیشهجویان این کلاسها تاکنون ۲۸۴ پایاننامهی دکتری و کارشناسی ارشد را در موضوعات مذکور دفاع کردهاند. به شمارگان ۲۸۴ پایاننامه دقت کنید. بحث یک و یا دهها پایاننامه نیست. چنانچه به صورت متوسط کار بر روی پایاننامهی دکتری را با یک استاد راهنما و دو استاد مشاور انجام شدنی بدانیم و پایاننامهی کارشناسی ارشد را با یک استاد راهنما و یک استاد مشاور بدانیم، نیازمند بیش از ۷۰۰ استاد راهنما و مشاور در این حوزه هستیم. همچنین خروجی این پایاننامهها چه بوده است و چرا تا کنون بحثی در اینباره صورت نگرفته است؟ اگر خروجی پایاننامه همچون سخنان و نامهی حسن عباسی با انبوهی سخنان تهیجی و غیرمفهومی پر شده باشد، بحث علمی و کارشناسی شده نخواهد بود، مگر آنکه شاخصهای پایاننامههای دورهی دکتری و کارشناسی ارشد را به نازلترین سطح کار تحقیقاتی کاهش بدهیم.
عباسی در نامهی خود به آمار خبرهایی که علیه خودش منتشر شده میپردازد و مینویسد: در مجموع ۹۱% از این فضاسازی، در شبکههای اجتماعی از سوی ضدانقلاب خارجنشین و لیبرالهای وطنی و عناصر فتنهی سبز، و ۹% آن از سوی رسانههای رسمی انعکاس داشته است. به چگونگی به دست آمدن این آمارها به هیچ منبعی اشاره نشده است. فردی که مدعی تخصص در تمامی حوزههای علوم انسانی میشود (حداقل زمان برای به دست آوردن تخصص در تمامی رشتههای علوم انسانی شناخته شده اگر شدنی باشد حداقل ۴۰ سال و یا بیشتر نیازمند مطالعهی دقیق و آکادمیک است) و برای خودش جایگاه علمی فوقالعاده خاصی را قائل است میتوان توقع داشت بیش از آنکه هیجانی سخن براند براساس مدرکهای قابل رویت گفتار خود را تنظیم کند و نه سخنان درگوشی و دست نیافتنی. بنا به گفتههای عباسی جایگاه وی در جهان چنان است که فقط غربیها – آمریکاییها به آن اشراف داشتهاند و وی را «کسینجر دنیای اسلام» خطاب میکنند و همیشه خبرهایی دربارهی اندیشههای وی منتشر میشود، البته مدرکی دربارهی چنین مدعایی همچنان یافت نشده است!
نمیتوان دم از داشتن چنین جایگاهی در سطح جهان زد و به سادگی هر چه تمام انبوهی از کلمات و عبارتهایی را به کار برد که معنای خاصی نمیدهند؛ حسن عباسی شاید دلسوز باشد، دل در گرو آرمانهای اسلام و انقلاب اسلامی داشته باشد، ولی نمیتوان براساس دلسوزی و حس فداکاری حرفهایی زد که نه تنها قابل دفاع نباشد که در بیشتر مواقع مورد تمسخر و یا نادیده گرفتن کارشناسان و اهل فن قرار بگیرد.