به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۰۲ - ۱۲:۰۹
 
۳
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۳ ساعت ۱۵:۴۵
کد مطلب : ۱۲۴۰۵۴

از مدیران شهری تا مدیریت ناکارآمد

ابراهیم اصغرزاده
روزنامه بهار

در کشــور های توسعه‌یافته شهرداری‌ها و شوراهای شهری و حتی محلی کارآمد‌ترین بازوهای نظام سیاسی در بین شهروندان هستند. در واقع از اهالی محل و شهروندان یک منطقه گرفته تا سیاستمداران استانی و ایالتی در رئوس قدرت نگاه‏شان به حوزه‎ شهری از کانال مدیران متخصص امور است و کمتر به خود اجازه می‌دهند مستقیم به مسائلی که با زندگی روزمره و عمومی مردم سر و کار دارد ورود پیدا کنند. این حالت هم تفکیک مسئولیت را حفظ می‌کند و هم اعتماد شهروندان به مدیران بالادستی را. چنین مدلی وقتی قابل اجراست که سیاستمداران به معنای واقعی بدانند که حوزه مسئولیتشان چیست و تا چه‌اندازه می‌توانند در امورات شهروندان دخالت کنند. بخش دیگری هم مربوط به قوانین حقوقی و مسئولیت افراد است که تا چه میزان به مسئولین سیاسی اجازه می‌دهد به مسائل شهری و شهروندی ورود کنند.

مدیران شوراهای شهری و شهرداری‎ها که در محور نظام مدیریت شهری قرار دارند، براساس الگوهای توسعه قدرت اجرا دارند، اما وقتی قانون به آنها این اختیار را ندهد که بتوانند در حوزه خود فعالیت کنند ناکارآمد می‎شوند. از طرفی اگر قانون اجازه دهد افراد غیرمتخصص هم به حوزه شهری وارد شوند بازهم نتیجه‎ آن چیزی جز ناکارآمدی نیست. به طور استاندارد، شهرداری‌ها بزرگترین و موجه‎ترین مؤسسات عمومی غیردولتی در سطح شهرها هستند که کارشان اداره‏ امور است. در واقع پیشرفت و توسعه شهر و شهرنشینی و آثار برجای مانده از آن بر اجتماع به صورت مستقیم در مسئولیت شهرداری است. در مقابل بابت ارائه خدمات به شهروندان هم عوارض دریافت می‌کنند، دخل و خرج آن را شفاف ارائه می‌دهند و شهروندان نتیجه کار آنها را لمس می‌کنند. حالا اگر به هر دلیل این توالی به هم بخورد اولین اثر سوء آن متوجه شهروندان می‎شود. هرقدر این آثار منفی دامنه‎دارتر و عمیق‌تر باشد بدبینی و بی‌اعتمادی از مدیران شهری بیشتر و بیشتر می‌شود. وقوع بحران برای هر شهری در هر کجای جهان امکان‌پذیر است. اتفاقاً در چنین مواقعی مردم شهر تلاش می‌کنند به هر طریق ممکن از مدیران شهری خود حمایت کنند تا دست به دست هم از آن مهلکه عبور کنند. سؤال اینجاست که چرا در حادثه فروریختن ساختمان پلاسکوی تهران تا این‌اندازه نه تنها شهروندان بلکه مسئولان نیز نقطه مقابل شهرداری قرار گرفتند و حداقل آثار آن را در فضای خبری و رسانه‎ای دیدیم؟ باید پرسید مدیریت شهری ما چه در شهرداری و چه در شورای شهر با چه آفت‌هایی روبه‌رو بوده که استانداردهای آن رعایت نشده و آنقدر عمیق و طولانی و کشدار شده که به جای اینکه شهروندان در چنین موقعیتی حامی و پشتیبان مدیران شهری خود باشند، آنها را چنین مسئول و متهم در حادثه می‌دانند؟ شاید بخشی از این تبلیغات منفی علیه شورای شهر و شهرداری سیاسی، انتخاباتی، جناحی و رقابتی باشد، اما چه بستری مهیا بوده که این چنین با حجم بالا و وسیع علیه مدیران شهرداری جبهه‎گیری شد؟ شاید وقت آن رسیده که پس از این فاجعه یک تغییر اساسی در نگاهمان به مسائل کلانشهری داشته باشیم.  این حجم انتقاد به مدیران نمی‌تواند تنها سیاسی و رقابتی و جناحی باشد و احتمال زیاد ناشی از ضعف‌هایی است که حداقل بخشی از آن در دل عملیات امدادی برای نجات آتش‌نشانان زیر آوار مانده و دلایل وقوع این حادثه خود را نشان داد.