به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۰۲ - ۱۰:۱۵
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۰ ساعت ۰۸:۵۶
کد مطلب : ۱۳۱۵۱۴

سلول‌هاي خفته داعش عليه روحاني

گروه سياسي: روزنامه شرق نوشت: آنچه با ديدن مکرر فيلم مستندي که از آخرين لحظات زندگي تروريست‌هاي داعش در مجلس ايران ثبت‌شده، به تماشاگر القا مي‌شود، احساس وحشت در وجود آنهاست. ترس از اينکه مي‌دانند راه بازگشتي وجود ندارد و تا دقايقي ديگر کشته خواهند شد؛ به دست خودشان يا دشمنان‌شان. آنان با قرائت شتاب‌زده خطابه‌هاي عربي سعي در پنهان‌کردن اين هراس دارند؛ اما صداي لرزان‌شان آشکار مي‌کند آنان بيش از آنکه از زندگي دل کنده باشند، به آن عشق مي‌ورزند، در صدايشان از آرامش و ايمان، ايماني که از آن عشق زاده مي‌شود، خبري نيست.
 
رجزخواني است از هول مرگ؛ مرگي بيهوده. ماشين جنگي داعش سازوکار ساده‌اي دارد؛ فرمان است و اطاعت، آنان در اين اطاعت پاداش خود را که همان معناست مي‌يابند، آن‌هم در جهاني تهي از معنا. همين دوگانه فرمان و اطاعت است که موجب شد داعش به‌سرعت شهرهاي سني‌نشين عراق و سوريه را اشغال کند. علت موفقيت داعش قدرت نظامي و حتي هراسي که برمي‌انگيخت نبود. داعش در سرزميني که همواره دولت‌هاي دست‌نشانده بر سر کار آمده‌اند، داعيه استقلال دارد، استقلالي با آميزه ‌‌ايدئولوژي ديني. آنان برخلاف گروه القاعده در سال‌هاي ٢٠٠٣ و ٢٠٠٤ در فلوجه و رمادي خود را به‌عنوان نيروهاي خارجي تحميل نکردند.
 
آنان با اتکا بر دين و قوميت، توده‌‌هاي تحت فشار سني در عراق و سوريه را گردهم آوردند و با دادن قدرت به رؤساي قبايل سني، شهرها و استان‌ها را چه در فلوجه و چه در شهرهاي بزرگ عراق، موصل و تکريت و چه شهرهاي سوريه، رقه و ديرالزور، به احاطه خود درآوردند. باورنکردني است اما داعشي‌ها بخشی از هزینه‌ اداره شهرها را با خمس و زکات پوشش دادند و مسئولان سابق را که اغلب به فسادهاي مالي آلوده بودند، در ملأ عام کشتند. آنان از رؤساي قبايل سني فقط يک چيز مي‌خواستند، اطاعت تام‌و‌تمام و بي‌قيدوشرط. ازاين‌رو در خرداد ٢٠١٤ دوسوم مناطق سني‌نشين عراق را تصرف کردند. تصرف موصل دومين شهر عراق با دو ميليون جمعيت و انتخاب آن به‌عنوان پايتخت دولت اسلامي، توسط ابوبكر بغدادي كه عراقي‌الاصل است انتقامي تاريخي از استعمار بريتانيا و فرانسه بود. داعش مرزهاي «سايکس-‌پيکو» را که در قراردادي ميان بريتانيا و فرانسه در ١٩١٦ پس از جنگ جهاني اول به اعراب تحميل شده بود، شکست. پشت اين قرارداد کوهي از جنايت و غارت و خيانت به اعراب سني و شيعه بود. مردم اين بخش از خاورميانه جز جنايت و خيانت از سران خود و جهان نديده‌اند. آخرين آن جنايت صدام عليه مردم و خيانت آمريکا به هم‌پيمان خود صدام بود.
 
داعش متولد اين تاريخ جنون و خيانت است، جنوني که ناگزير است آن را به فراتر از منطقه بکشاند و به آن ابعادي فراملي و جهاني بدهد. اين کار صرفا از دست «سلول‌هاي خفته داعش» ساخته است؛ سربازاني انتحاري که قرباني مي‌کنند و قرباني مي‌شوند. حمله اين سلول‌ها به دولت‌هاي مدرن نه‌تنها به اتوريته داعش نينجاميد، بلکه جنايت‌هايش موجب شد سرزمين‌هاي به‌تصرف‌درآورده را نيز از دست بدهد و در حصار نفرتي که برانگيخته بود محصور شود. شايد داعش با عقب‌نشيني از موصل در پي انتقام از دشمنان خود است و براي همين بي‌محابا به عمليات‌هاي انتحاري روي آورده است؛ اما آنچه براي تحليلگران سياسي پرسش‌برانگيز است، زمان و مکاني است که داعش براي عمليات در ايران برگزيده است.
 
 حسن روحاني با خوش‌اقبالي‌هاي پي‌درپي در انتخابات ٩٦ روبه‌رو بود، اوج اين بخت‌ياري‌ها در مناظره‌ها و سخنراني‌هاي آخر رقم خورده و بر همگان آشکار شد او قبل از رأي‌گيري رقبايش را از پاي انداخته است. اثبات اين ادعا چندان طول نکشيد و مردم با آراي ٢٤ ميليوني خود نشان دادند همچنان دلبسته ديپلماسي هستند؛ اما حملات غيرمنتظره داعش به مجلس شوراي اسلامي، نماد دموکراسي در ايران و مرقد امام خميني (ره)، خاستگاه انقلاب، معنا و مفهومي خاص داشت. اين حملات، حمله به زيربنا و روبناي فکري حسن روحاني بود تا طعم پيروزي ٢٤ ميليوني را به کامش تلخ کند.
 
اين‌بار سلول‌هاي خفته داعش نشان دادند در پس پشت بربريت‌شان اتاق فکري جدي وجود دارد، اتاق فکري که مي‌داند مردم ايران که انقلابي بزرگ و جنگي هشت‌ساله و دوران پرالتهاب دهه ٦٠ را پشت سر گذاشته‌اند با انفجارهاي مهيب و کشتارهاي وسيع و بي‌رحمانه متحد شده و با عزمي جزم براي مواجهه با داعش با نيروهاي نظامي خود يک‌دل و يک‌صدا خواهند شد، ازاين‌رو اين حملات بيش از هرچيز حمله به دستاوردهاي آتي اين ٢٤ ميليون رأي است؛ رأيي که دولتي را بر سر کار آورده که درصدد است رابطه‌اي عقلاني و ديپلماتيک با جهان برقرار کند. سلول‌هاي خفته داعش درواقع به اندام دولت روحاني يورش آورده‌اند تا نگذارند جامعه از فضاي امنيتي خارج شود. اين رويکرد و فضا کار را براي دولتي که محورش براساس ديپلماسي مي‌چرخد، سخت و دشوار مي‌کند. آن‌هم دولتي که ٢٤ ميليون رأي گرفته و انبوهي از مطالبات اقتصادي و سياسي را بر دوش دارد. مطالباتي که يک سوي آن معيشتي و سوي ديگرش انتظار مردم از دولت براي توسعه سياسي است. در فضاي ناامن داعشي اين رؤياها به‌سختي محقق خواهد شد.
 
«بدترين سياست» براي حسن روحاني آن است که بخواهد از شوک به‌وجودآمده استفاده کند و وعده‌هاي انتخاباتي‌اش را در پس پشت اين واقعه به فراموشي بسپارد. دولت روحاني در شرايطي قرار دارد که مي‌تواند از دو تئوري «پيش‌دستي و پيشگيري» به نحو احسن استفاده کند؛ پيش‌دستي کند و حملات داعش را محملي براي گفت‌وگوی جدي‌تر با دنيا قرار دهد و از اعتماد به‌وجود‌آمده سود ببرد و با گشايش فضاي ديپلماتيک در حل بحران‌هاي منطقه‌اي پيش‌قدم شود.
 
 اگر تا ديروز جنگيدن در خارج از مرزهاي ايران امنيت‌آفرين بود، اينک شانه‌به‌شانه آن ديپلماسي کارآمد دولت روحاني مي‌تواند استراتژي ايران را در خاورميانه به نرمي و زيرپوستي تغيير دهد و براي پيشگيري از يأس و سرخوردگي در هر شرايطي به يادآوري وعده‌هاي انتخاباتي خود بپردازد و آرام‌آرام به آنها جامه عمل بپوشاند. آنچه اينک بيش از هرچيزي ضرورت دارد، ازدست‌نرفتن ديپلماسي و ازدست‌ندادن آراي مردم است. براي نوشتن اين يادداشت از کتاب «در دام داعش» نوشته پي‌ير ژان لوييزار، ترجمه ويدا سامعي، نشر نو استفاده شده است.