گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه شهروند نوشت:٥ قتل آخر هفته تهران را پر حادثه کرد. جنایتهایی که از آخرین ساعات چهارشنبه هفته گذشته با قتل یک پسر ٢١ساله از سوی پدرش آغاز شد و با حمله یک جوان ناشناس با چاقو به یک دختر جوان در خیابان فرمانیه تهران به پایان رسید.تاکنون ٣ نفر در ارتباط با این پروندهها دستگیر شدند و تحقیقات در خصوص شناسایی و دستگیری متهمان به قتل در ٤ پرونده جنایی دیگر ادامه دارد.
پسرکشی
نخستين حادثه خونین پایتخت بعدازظهر چهارشنبه به کلانتری ١١٩مهرآباد اعلام شد. حوالی ساعت ١٨ چهارم مرداد ماه پیرزنی با مراجعه به این کلانتری پلیس را در جریان قتل یک پسر جوان توسط پدر میانسالش قرار داد. او در اظهاراتش به مأموران گفت: «پسرم نوید، نوهام را به قتل رسانده و اکنون در منزلمان به سر میبرد.» به دنبال اظهارات این زن سالخورده بهسرعت تیمی از مأموران پلیس برای بررسی صحت ماجرا خودشان را به محل حادثه رساندند و با جسد بیجان پسر نوید مواجه شدند.
دقایقی بعد از این ماجرا مراتب به سجاد منافیآذر، بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد که بازپرس امور جنایی تهران به همراه تیم تشخیص هویت اداره آگاهی در صحنه جرم حاضر شد. در همان تحقیقات و بررسیهای ابتدایی مشخص شد که اظهارات زن سالخورده واقعیت دارد و در ادامه تحقیقات صحنه جرم با حضور نوید بازسازی شد. درنهایت بازپرس پرونده دستور بازداشت پدر قاتل را صادر کرد.نوید پیش از ظهر دیروز به شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. او در برابر بازپرس منافی آذر قرار گرفت و به تشریح جزییات قتل پسرش پرداخت: «شاهین ٢١سال داشت. بچه بیشفعالی بود، همیشه سر هر موضوعی با مادر و خواهرش درگیر بود. دخترم فقط ١٢سال دارد اما او هم از کتککاریها و رفتار خشن او در امان نبود. شاهین حتی به مادرش هم رحم نمیکرد و مدام او را کتک میزد.
او چندبار آنها را تهدید به قتل کرده بود. شاهین مشکلات روحی و روانی داشت و چندینباری هم در بیمارستانهای مختلف چون بعثت و روزبه بستری شده بود؛ اما از بستریشدن و درمان در این مراکز راضی نبود. من هم دلم نمیآمد با آن شرایط در بیمارستان روانی بستری باشد. او به من قول داد که داروهایش را به موقع مصرف کند اما پس از چند روز همه داروها را در دستشویی ریخت. وضع روحی و پرخاشگریهای او کم و بیش ادامه داشت تا این تصمیم گرفتیم که او را به آلمان بفرستیم. شاهین زندگی خارج از کشور را دوست داشت.او کلا کسی را قبول نداشت، فکر میکرد از همه کس بیشتر میفهمد. من و مادرش هم فکر کردیم شاید با این كار حال او بهتر شود. من حتی مقدمات خروج از کشور و اقامت او در آلمان را هم انجام دادم؛ اما این اواخر حال شاهین بدتر شد، او همیشه یک چاقوی بزرگ در زیر تختش نگهداری میکرد. من هم برای امنیت جانی مادر شاهین و خواهرش را به خانه مادر همسرم فرستادم.»
این پدر درباره روز حادثه و چگونگی قتل فرزندش گفت: «ظهر چهارشنبه به منزل رفتم که شاهین از من پرسید کارهای پرواز و خروجش از کشور به کجا رسید؟ من هم در جواب گفتم که کارهایت چند روز عقب افتاده است.همین یک جمله او را حسابی به هم ریخت، خیلی عصبانی شد. به سمت لوازم منزل رفت و شروع به شکستن آنها کرد؛ چون سابقه بیماری او و رفتارهایش را میشناختم، واکنشی نشان ندادم. برای خواندن نماز به اتاق رفتم، نماز ظهرم را خوانده بودم که شاهین بالای سر من آمد و شروع به فحاشی کرد. من به شاهین گفتم پیگیر کارت هستم اما او دوباره فحاشی و شکستن وسیلهها را ادامه داد و حتی میز عسلی پذیرایی را شکست.
من هم خیلی عصبانی شدم، شاهین داخل آشپزخانه بود، من هم شروع به داد و فریاد کردم و به سمت او رفتم، گفتم: «اعصابم را به هم ریختی، خفهات میکنم و از او خواستم خانه را ترک کند، شاهین به سمت درِ خروجی رفت اما به جای آنکه از خانه خارج شود با چوبی که از پایه میز کندهشده بود، چند بار محکم به در ضربه زد. خیلی ناراحت بودم، همه صورتم از عرق خیس شده بود، خون جلوی چشمانم را گرفته بود، با این حال سعی میکردم خودم را کنترل کنم، اما شاهین دوباره فحاشی را شروع کرد. یک دفعه از پشت سر گردن مرا گرفت و مرا به سمت دیوار هل داد. دیگر اختیارم را از دست دادم، من هم پارچهای که زیر در میانداختیم را دور گردنش انداختم. قصد داشتم او را از خودم دور کنم که ناگهان متوجه شدم نفس نمیکشد، ابتدا گمان کردم دارد نقش بازی میکند؛ اما دیدم واقعا کبود شده و جانش را از دست داده است. من به هیچ وجه قصد کشتن پسرم را نداشتم.»
در ادامه جلسه بازپرسی، مادر شاهین هم که در این جلسه حضور داشت، به بازپرس منافی آذر گفت: «شاهین از همان بچگیاش شیطنت زیادی داشت و بیشفعال بود. او مدام من و دخترم را میزد. همه بدن من از دست شاهین کبود بود، او تحت نظر روانپزشک قرار داشت و حتی زمانی که سربازی رفته بود، میخواستند برایش کارت قرمز صادر کنند؛ اما همسرم با اصرار فراوان مانع این اتفاق شد، من پسرم را از دست دادم و نمیخواهم شوهرم را از دست بدهم و اکنون نیز از شوهرم شکایتی ندارم و میخواهم به زندگی بازگردد.» پس از این اظهارات سجاد منافیآذر، بازپرس امور جنایی تهران متهم را در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار داد؛ همچنین تحقیقات درباره این پرونده ادامه دارد.
مرگ مشکوک در آپارتمان
دومین حادثه خونین پایتخت مربوط به مرگ مشکوک یک پیر مرد بازنشسته است. جسد این پیرمرد ٧٣ساله توسط همسرش در آپارتمانشان کشف شد. این حادثه در یک آپارتمان چهار طبقه در جنتآباد شمالی تهران اتفاق افتاد. ساعت٢٣:٤٠دقیقه پنجشنبه، ٥ مرداد ماه، وقتی این زن میانسال قصد ورود به منزلش را داشت با پیکر بیجان خونآلود همسرش مواجه شد و در نزدیکی جسد یک اسلحه کمری قرار داشت.موضوع به بازپرس محسن مدیر روستا اعلام شد. در تحقیقات اولیه همسر این پیرمرد بازنشسته مدعی شد که او بهتازگی در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شده است و احتمال دارد که بین این حادثه و محل کار جدید همسرش ارتباط وجود داشته باشد. در ادامه تحقیقات مشخص شد که زمان مرگ به ٦ تا ١٢ساعت قبل از پیداشدن جسد برمیگردد. مدیر شرکتی كه پیرمرد بازنشسته در آن مشغول به کار شده بود هم مدعی است که او را برای آخرینبار ساعت ٥ بعدازظهر روز پنجشنبه دیده است. باتوجه به مشکوکبودن این حادثه بازپرس جنایی دستور تحقیقات درباره اسلحه كشفشده و علت مرگ را صادر کرد.
نزاع خونین افغانها در خیابان فرجام
نخستین ساعات بامداد جمعه هم خبر یک نزاع منجر به قتل به بازپرس مدیر روستا اعلام شد. بنا بر اعلام مأموران کلانتری ١٣٦فرجام ٥ مرد افغانی با ٤ مرد افغانی دیگر با هم درگیر شده و در این درگیری مرد جوانی به قتل میرسد. در ادامه تحقیقات مأموران موفق به دستگیری دو متهم این پرونده شدند. این دو متهم صبح دیروز برای ادامه تحقیقات به شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند.اما پسر ١٨سالهای که طبق اظهارات شاهدان عامل اصلی این جنایت است، هرگونه دخالت در این حادثه خونین را منکر شد و به بازپرس این پرونده گفت: «من به همراه مقتول و دو نفر از دوستانم از پارک بیرون آمدیم که ناگهان متهم و چهار دوستش به سمت ما حمله کردند. انگیزه این دعوا را نمیدانم ولی میدانم که آنها با هم اختلاف قدیمی داشتند. یکی از پنج نفر با چاقویی به مقتول چند ضربه زد و فرار کرد. شاهدان ماجرا گفتهاند که عامل این قتل من هستم. آنها چون دشمن من هستند واقعیت را نمیگویند و شما میتوانید همه دوربین مداربسته محل حادثه را بازبینی کنید. من هیچ دخالتی در مرگ او نداشتم.»باتوجه به اظهارات مرد افغان بازپرس جنایی دستور بازداشت سایر متهمان فراری این جنایت و همچنین بازبینی دوربینهای مداربسته محل حادثه را به منظور بررسی اظهارات متهم افغان صادر کرد.
حمله خونین زورگیران جوان به مکانیک خودرو
حمله با چاقو دو زورگیر ناشناس به یک مرد میانسال چهارمین جنایت آخر هفته پایتخت بود. دو متهم جوان این حادثه تحت تعقیب قرار دارند و هنوز اطلاع دقیقی از هویت متهمان این حادثه در دست نیست. این پرونده ساعت ١١:٤٥ دقیقه جمعه ٦مرداد امسال با مرگ مرد ٤٣ سالهای در بیمارستان بعثت از سوی کلانتری ١٢٣ نبرد به بازپرس مرادی اعلام شد. بنابر اظهارات مأموران مقتول که صاحب یک مغازه تعویض روغنی بوده حدود ساعت ٩ صبح همان روز (ششم مرداد) در مسیر حرکت به محل کار در منطقه افسریه، خیابان بهشتی از سوی دو مرد ناشناس مورد حمله قرار گرفته و پس از ضرب و جرح با چاقو و انتقال به بیمارستان بعثت جان خود را از دست داده بود.با اعلام این خبر بازپرس ویژه قتل همراه اکیپ تشخیص هویت در صحنه جرم حاضر شد و تحقیقات درباره این پرونده آغاز شد. پس از شناسایی هویت و اعلام خبر این حادثه به خانواده مقتول همسر مرد کشتهشده در اظهارات اولیهاش مدعی شد که همسرش با مقدار قابل توجهی پول از خانه خارج شده است.
در ادامه بررسیها از شاهدان ماجرا هم مشخص شد که مرد میانسال، در تعویض روغنی در منطقه افسریه مشغول به کار بوده که دو مرد جوان و ناشناس با پای پیاده به او حمله کرده و با ضربات چاقو پولها را از مرد میانسال گرفته و پا به فرار گذاشتهاند و شاهدان ماجرا نیز بلافاصله مرد میانسال را به بیمارستان انتقال میدهند. تحقیقات بیشتر درخصوص این حادثه ادامه دارد و بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران دستور تحقیقات برای شناسایی دو زورگیر ناشناس را صادر کرده است.
حمله با چاقو به دختر جوان در خیابان فرمانیه
آخرین جنایت خونین پایتخت، در نخستین ساعات صبح شنبه از سوی کلانتری ١٠١تجریش با دادسرای جنایی تهران گزارش شد. در گزارش اولیه پلیس در خصوص این حادثه آمده است: «ساعت ٢٣:٤٠دقیقه جمعه گذشته رانندههای خودروی عبوری در خیابان فرمانیه شاهد صحنه دلخراشی بودند. آنها مرد ٢٠٦ سواری را دیدند که چندین ضربه چاقو به دختر جوانی زد و پس از پرتاب دختر جوان از داخل خودرواش، پا به فرار گذاشت.دختر جوان به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد اما شدت جراحات وارده باعث شد تا او ٧ساعت بعد تسلیم مرگ شود. بدین ترتیب بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران دستور شناسایی مرد ٢٠٦سوار و دستگیری عامل این جنایت را صادر کرد.»