به روز شده در ۱۴۰۲/۱۲/۲۸ - ۲۰:۵۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۱ ساعت ۰۹:۱۶
کد مطلب : ۱۴۰۰۲۲

داعش محصول عدم توسعه سیاسی

گروه سياسي- رسانه‌ها: صادق زیباکلام در يادداشتي در روزنامه آرمان نوشت: داعش از نظر نظامی شکست خورد و مناطقی را که طی چند سال گذشته به اشغال خود درآورد، به جبر نظامی باز پس داد.
چندین و چند نیروی عمل کننده در کنار ارتش عراق و حشد الشعبی توانستند داعش را شکست دهند اما آنچه که کمتر در ایران مورد توجه قرار می‌گیرد چنین است که داعش تنها محصول توطئه غرب نبود، بلکه محصول فقدان توسعه اجتماعی و سیاسی و همچنین وجود رژیم‌های استبدادی و دیکتاتوری در منطقه خاورمیانه هم بوده است.
 
بنابراین مادام که اصلاحات سیاسی صورت نپذیرد، اپوزیسیون همچون آتش زیر خاکستر باقی می‌مانند. راه حل مبارزه بلندمدت با داعش، رادیکالیسم و تحجر بنیادگرایانه آنان، اصلاحات سیاسی و انجام فرآیند دموکراتیزاسیون در منطقه است. اگر به فهرست‌های مربوط به داوطلبان داعش دقت شود، این نتیجه حاصل خواهد شد که بیشتر علاقه‌مندان عضویت در داعش از سرزمین‌هایی با حداقل توسعه سیاسی هستند که به عراق و شام سفر کردند. یمن، عربستان، قفقاز، چچن، لیبی، افغانستان و پاکستان بیشترین داوطلبان عضویت در داعش را دارند اما از کشورهایی مانند هند، مالزی و ترکیه داوطلبی برای عضویت در این گروهک وجود نداشته است که دلیلش را باید در فقدان توسعه سیاسی این جوامع یافت.
 
اگر در مکانی، توسعه سیاسی مبتنی بر انتخابات آزاد وجود داشته باشد، آن منطقه هرگز برای رشد و نمو داعش مناسب نیست. طبیعی است در سرزمین‌هایی که آزادی‌های مدنی وجود ندارد و قانون حاکم مطلق نیست، اپوزیسیون در اشکال مختلف ظهور و بروز خواهد داشت. البته درباره افرادی که برای عضویت در داعش داوطلب شده‌اند باید 2 گروه را از یکدیگر تفکیک کرد. چرا که جامعه‌شناسی و روانشناسی اجتماعی این 2 گروه با یکدیگر متفاوت است.
 
نخستین گروه را افرادی تشکیل می‌دهند که از کشورهای اسلامی عازم منطقه شده‌اند و گروه دوم افرادی هستند که از پدر و مادر مسلمان در غرب متولد شده‌، آنجا بزرگ شده و تحصیل کرده‌اند. این گروه تفاوت‌های زیادی با افرادی دارد که از چچن، لیبی، یمن و عربستان به سوریه و عراق آمده‌اند. اروپایی‌های مسلمان نیز با علل متفاوتی به داعش می‌پیوندد. در این زمینه بررسی‌های زیادی صورت گرفته است. احساس تبعیضی که نسبت به مسلمانان وجود دارد، باعث می‌شود از احساس تعلق نسبت به کشوری که در آن متولد شده‌اند، تهی باشند. احساس پوچی نسبت به آنچه که فرهنگ و تمدن غرب نامیده می‌شود، به سرعت در این افراد ظهور و بروز پیدا می‌کند. البته این موارد را نباید بسیار بزرگ کرد.
 
برای مثال در کشوری نظیر فرانسه 5تا 7 میلیون نفر مسلمان وجود دارد اما حتی یک درصد این افراد به داعش نپیوسته‌اند. برای انفجار مترو و سالن اپرا در پاریس، مارسی و نیس نیازی به 50 هزار نفر نیست بلکه با 2 نفر و حمله انتحاری آنها می‌توان فاجعه آفرید. این کشورها سعی کرده‌اند زمینه اجتماعی این اتفاق را نیز مورد مطالعه قرار دهند تا مشخص شود زمینه‌های محبوبیت داعش در میان جوانان مسلمان غربی چیست؟ آنچه‌ این موضوع را پیچیده‌تر می‌کند پیوستن تازه مسلمان‌های انگلیسی، هلندی، بلژیکی و فرانسوی به داعش است! اعداد جالبی که سردار قاسم سلیمانی در نامه خود به مقام معظم هبری نگاشتند هم قابل تامل است؛ مانند 500 میلیارد دلار خسارت و 6 هزار نفر عامل انتحاری!
 
باید اذعان داشت اگر یک دهم بهایی که در کشورهای خاورمیانه برای موضوعات نظامی پرداخت می‌شود، صرف مسائل اجتماعی، بهداشتی، فرهنگی و آموزشی می‌شد، نتایج شگفت انگیزتری رخ می‌داد. اگر از سوی صدام، هزینه جنگ تحمیلی به‌ ایران و مردم عراق تحمیل نمی‌شد و این هزینه در امور بهداشتی و آموزشی عراق سرمایه‌گذاری می‌شد، داعش عرصه و مجال بروز چندانی نمی‌یافت.
 
از سوی دیگر هزینه‌های سنگین تسلیحاتی عربستان سعودی اگر خرج آموزش و پرورش و بهداشت می‌شد، آثار آن به شدت بر کاهش بنیادگرایی در آن منطقه اثرگذار بود. تا زمانی که علل و ریشه‌های بنیادگرایی در منطقه وجود دارد، داعش‌های دیگری در راه خواهند بود و باید با حل ریشه‌های این مشکل با تکیه بر توسعه سیاسی و اجتماعی و افزایش عدالت اقتصادی، از شکل‌گیری جنبش‌های افراطی بنیادگرا، جلوگیری کرد که تحقق این امر نیازمند هوشیاری حکام منطقه‌ای است و آنها باید برمبنای قانون و عدالت رفتار کنند.