به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ - ۱۹:۲۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۷ ساعت ۱۱:۲۸
کد مطلب : ۱۴۳۹۰۶
«بهار» پشت پرده تحرکات احمدی‌نژاد و راه‌های پیش روی او را بررسی می‌کند

رمزگشایی از سناریوهای محتمل

احمدصالح صفار
روزنامه بهار
محمود احمدی‌نژاد قبل از ارسال نامه جدید خود به رهبر انقلاب که این روزها جنجال رسانه‌ای کوچکی نیز به راه انداخته، طی هفته‌های اخیر همزمان با برگزاری دادگاه حمید بقایی، طی اظهاراتی مسبوق به‌سابقه با حمله لفظی به دستگاه قضا تلویحا انتقاداتی را نیز متوجه سایر ارکان نظام نمود که با واکنش تند بسیاری از سیاسیون جناح‌های مختلف  مواجه گردید. تحلیل اقدامات و تحرکات خارج از عرف رئیس جمهور سابق علاوه بر همه‌ پیچیدگی‌هایش، می‌تواند حاوی نتایج مثبتی باشد تا «سرنوشت پوپولیسم غیر عقلانی» که چیزی جز سقوط سیاسی به  فراموشخانه تاریخ نیست را برای دوستداران این طریقه سیاسی آشکار ساخته تا مبادا جریانات سیاسی جوان و نوظهور بخواهند در آینده با الگوبرداری غلط از شیوه حکمرانی گفتمان احمدی‌نژادیسم، برای قبضه قدرت، کشور و مردم را به دوران هشت ساله زمام‌داری او در آن سال‌ها بازگردانند!

پنج استراتژی در پنج سال
با یک رصد نسبتا کامل از مجموعه اقدامات احمدی‌نژاد و یاران او در پنج سال اخیر می‌توان پنج استراتژی اصلی وی در مواجهه با مسائل سیاسی کشور که با هدف زمینه‌سازی برای بازگشت دوباره به صحنه قدرت صورت گرفته را  مورد توجه قرار داد.
۱. حضور نیمه فعال همراه با سکوت (و نه انزوای سیاسی) ۲. سیاست تعامل نسبی و پنهان با متحدان همسو در برخی ارکان قدرت ۳. استراتژی سنجش میزان حساسیت سیاسی -اجتماعی مردم و نظام (بدون ایجاد تنش مستقیم)۴. اتخاذ رویکرد اپوزیسیون گرایی (مشروعیت‌سازی اجتماعی در تقابل با نظام و دولت) ۵. استراتژی تقابل آشکار (به مثابه آلترناتیو نهایی)
اشتباهات استراتژیک پنج گانه
استراتژی‌های پنج گانه احمدی‌نژاد از ابتدای آغاز دولت روحانی تا به امروز به واقع با اشتباهات و خطاهای بزرگی همراه بود که این نشانه عدم درک صحیح تیم مشاوره و به ویژه شخص او در تحلیل واقع گرایانه و منطقی شرایط سیاسی و اجتماعی روز کشور در پنج ساله اخیر است. در گام نخست می‌توان احمدی‌نژاد را در گذشته معتقد بر این باور دانست که بدون شک دولت یازدهم بدلیل مخالفت احتمالی نظام با برجام و به واسطه عدم توان پاسخگویی مسئولان به مطالبات گسترده مردمی در زمینه معیشت و عدالت، دیری نخواهد پایید که به سقوط زودهنگام دولت  روحانی منجر گردیده و احتمالا زمینه برای گذر از دولت اعتدال به دولت اصطلاحا عدالت‌طلب  وی را به سادگی باز خواهد نمود! در ادامه اما با انعقاد پروژه بین‌المللی برجام و رفع تحریم‌های هسته‌ای، پیش بینی و خوش خیالی احمدی‌نژادی‌ها به نحو بی‌سابقه‌ای به سرخوردگی ایشان منجر گردید. احمدی‌نژاد در مرحله بعدی از آنجا که از سوی غالب مسئولان مستقر در قدرت و جمع کثیری از سیاسیون مقبول و مشروع در جامعه با طرد سیاسی مواجه است، تلاش دارد تا با استفاده حداکثری از ظرفیت‌ها و موقعیت‌های انتصابی خویش در قدرت مانند عضویت انتصابی در مجمع تشخیص مصلحت نظام، کماکان خود را در پیوند هرچند محدود با اصحاب قدرت معرفی و حفظ نماید. در ادامه، استراتژی بعدی احمدی‌نژاد با دو رویداد مهم سیاسی فاز عملیاتی به خود گرفت! وفات نابهنگام بزرگترین منتقد او در قدرت یعنی شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی از یک سو و از سویی دیگر اعلام برائت مستقیم و یا غیرمستقیم بزرگان جریان اصولگرا همچون آیات مصباح یزدی، علم الهدی و جنتی از مثلث احمدی‌نژاد، مشایی و بقایی، ضرورت نزدیکی هرچه بیشتر رئیس دولت سابق  به متحدان باقیمانده خویش در قدرت مانند شخص آیت الله هاشمی شاهرودی و... را بیش از گذشته برای وی ضروری نمود. هرچند اقدامات و لابی‌های اخیر او در این رابطه هنوز نتیجه موثری را برای وی به‌همراه نداشته اما احمدی‌نژاد به توصیه مشاوران و نزدیکانش، گام بعدی در اجرای برنامه‌های سیاسی خویش را در دستور کار قرار داده است. احمدی‌نژاد طی یک سال اخیر در مواقع خاصی اقدام به سنجش میزان حساسیت سیاسی مردم به طرق مختلف نموده تا بتواند با موج سواری بر مطالبات روزافزون شهروندان در زمینه‌های گوناگونی همچون آزادی‌های سیاسی، بحران معیشتی، اقتصادی و مواردی از این دست، بستر مورد نیاز برای بازگشت به قدرت را برای خویش هموار سازد اقداماتی که البته هیچگاه با اقبال گسترده مردم و به‌ویژه نسل جوان، دانشجویان، توده‌های مردم و زنان مواجه نشد.

در پوشش اپوزیسیون
در نظریات معتبر جامعه شناسی سیاسی، «اپوزیسیونیسم» به مجموعه‌ای گفتمانی و عملیاتی از افراد کارکشته سیاسی با جریان فکری هدفمندی اطلاق می‌شود که با هدف اصلاح وضع موجود و با بهره گیری از امر سیاسی عقلانی، آشکارا و منطبق با برنامه‌های عملگرایانه و البته واقع گرایانه، به اقناع اجتماعی شهروندان پرداخته و طبق دستورالعمل‌های مدون و انتقادی خویش زمینه اصلاحات در قدرت و استقرار تدریجی دمکراسی و آزادی را در جامعه فراهم نموده و در راستای آن، پیگیری‌های اثربخشی می‌نمایند. حال با این گزاره علمی، احمدی‌نژاد طی سال‌های اخیر همواره با نمایش روشنفکرانه و در پوشش ژست دموکراتیک مآبانه در انظار عمومی، سعی در وارونه‌سازی مفاهیم مدرن و استاندارد‌های جهانی داشت که گاها به دلیل تعاریف او از حقوق بشر و تناقض آشکار عملکرد او در مقایسه با شعارهایش پوپولیستی‌اش، سوژه طنز بسیاری از رسانه‌های داخلی و بین المللی را فراهم نمود! احمدی‌نژاد تلاش بسیاری در جذب اقشار «خاموش» و یا اصطلاحا «قشر خاکستری»  جامعه نمود چراکه معتقد بود افرادی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند، به‌دلیل مخالفت با ساختار موجود، نهایتا با سخنان و اقدامات ساختارشکنانه او، جذب تفکر احمدی‌نژادی خواهند شد. از این رو به توصیه اسفندیار رحیم مشایی تبلیغ باستان‌گرایی و ایرانی‌گری در کنار مخالفت غیرمستقیم با نهاد مرجعیت و روحانیت سنتی در دستور کار دولت دوم احمدی‌نژاد قرار گرفت که تا همین امروز عامل اصلی در افزایش انشقاق و ایجاد فاصله و شکاف جدی میان احمدی‌نژاد با نظام شده است. احمدی‌نژاد همچنین در پوشش اپوزیسیون با سکوت در برابر اعتراضات مردمی در دی‌ماه سال جاری، عملا به صورت غیرمستقیم جانب معترضان را گرفته و در موقعیت‌های گوناگون و به انحاء مختلف علیه ارکان نظام موضع گیری و اعلام مخالفت می‌نماید! این موضوع تا بدانجا ادامه یافت که طی روزهای اخیر احمدی‌نژاد به بهانه دادگاه حمید بقایی در مقابله رسانه‌های داخلی و خارجی، قوه قضاییه را باز هم  متهم به سیاسی کاری و اهمال در انجام وظایف قانونی خویش نمود و در ادامه نقل قولی از مقام رهبری بیان کرد که حاکی از عدم ورود ایشان به مسائل کلان قضایی است. تحلیل اقدامات و سخنان احمدی‌نژاد بر این واقعیت صحه می‌گذارد که او اکنون از پشتیبانی متحدان سابق خویش در حاکمیت و وفاداران دور نخست ریاست جمهوری‌اش تهی گشته و در حال حاضر بر حاشیه‌نشینان و ساکنان نه‌چندان برخوردار شهرهای کوچک  و از سوی دیگر برخی معترضین مرکزنشین نموده است. احمدی‌نژاد و مشاورانش اما غافل از این موضوع مهم‌اند که از نگاه اکثریت مردم و به‌ویژه متعرضان  وضع موجود، عامل اصلی در آشفته بازار امروز اقتصاد کشور و معیشت اسف‌بار مردم، شخص احمدی‌نژاد و سیاست‌های هشت ساله او در راس دولت گذشته دانسته می‌شود! در واقع تلاش پنج ساله احمدی‌نژاد در ایجاد بسیج سیاسی مردم در مقابل دولت روحانی نه تنها هیچ‌گونه نتیجه‌ای در بر نداشت، بلکه به انزوای هرچه بیشتر وی از حاکمیت نیز انجامید. چالش دیگر احمدی‌نژاد به پتانسیل و توان عملیاتی پایگاه مردمی او مربوط می‌شود. نزدیکان احمدی‌نژاد پیش بینی می‌کردند که حداقل در جنوب تهران و چند مرکز استان، تظاهرات مردمی در حمایت از احمدی‌نژاد و با شعار بازگشت به دوران احمدی‌نژاد صورت گیرد که البته این پیش‌بینی هیچگاه محقق نشد. در تحلیل این مساله باید بیان داشت که بسیاری از حامیان احمدی‌نژاد از قابلیت چندانی برای حضور فعالانه‌  خیابانی برخوردار نیستند. جدای از توده‌های خنثی، سایر حامیان احمدی‌نژاد در جریان اصولگرا، در میانه نزاع حاکمیت با احمدی‌نژادی‌ها، بدون شک جانب نظام را گرفته و دقیقا به همین دلیل است که روز به روز از ظرفیت‌های سیاسی و اجتماعی رئیس دولت سابق  در حاکمیت و جامعه راست سیاسی در حال کاسته شدن است! احمدی‌نژاد امروز در شرایطی قرار دارد که اصولگرایان و بسیاری از فعالان سیاسی برای اعلام برائت از او صف کشیده و اطراف او را خالی نموده‌اند. این شاید بتواند به معنای ظهور نشانه‌های سقوط قریب‌الوقوع احمدی‌نژاد از تمامی ارکان  قدرت و طرد همیشگی او از سیاست کشور در نظر گرفته شود!

پروژه بعدی چه خواهد بود؟
احمدی‌نژاد پس از شکست در برنامه‌های پیشین خود اکنون استراتژی خود را از سکوت مصلحتی و مقابله نیمه آشکار، به تقابل تدریجی و آشکارا با قدرت مستقر تغییر داده است. وی اکنون خطر اصلی برای بقای سیاسی خویش را نه از جانب اصلاح طلبان و دولت حسن روحانی، بلکه چالش اصلی خود در آینده را در نزاع سیاسی پیچیده با طیف علی لاریجانی تصور می‌کند. از آنجا که احمدی‌نژاد حذف سیاسی خویش از صحنه قدرت را محتمل می‌داند تلاش دارد تا با انجام یک سری اقدامات جنجالی (همانند آنچه که در مناظره‌های انتخاباتی سال ۸۸ و بعد از آن انجام داد) افکار عمومی و به ویژه مخالفین و معترضان سیاسی و اقتصادی جامعه را به سوی خود متمایل سازد! تحلیل رفتار سیاسی احمدی‌نژاد نشان می‌دهد که او تمایل دارد تا به صورت مستقیم از جانب دستگاه قضا مورد تعقیب قضایی قرار گرفته تا ازره‌آورد آن بتواند با حضور در دادگاه احتمالی و با ایراد سخنانی پرسرو صدا (و یا احتمالا تهدید دوباره به افشای برخی از پرونده‌های سیاسی و اقتصادی رقبا و مخالفین سیاسی خویش) بسترهای مورد نیاز برای جلب حمایت سیاسی عموم جامعه را برای نقش‌آفرینی دوباره خود در رأس قدرت فراهم نماید. احمدی‌نژاد شاید بر این باور باشد که به دلیل سابقه ریاست جمهوری از یک مصونیت خاص قضایی و سیاسی برای همیشه نیز برخوردار خواهد بود. اما سابقه و سرنوشت سیاسی و قضایی روسای جمهور قبلی خلاف این گزاره را ثابت می‌کند. از این رو برخی از تحلیل گران معتقدند که ادامه خط شکنی‌ها و عبور احمدی‌نژاد از خطوط قرمز، نهایتا به دست خود او، پایان سیاسی وی را رقم خواهد زد. پایانی که برخلاف باور یاران احمدی‌نژاد، قطعا سروصدای چندانی در جامعه به همراه نخواهد داشت!

استراتژی آلترناتیو چه خواهد بود؟
تجربه سیاسی نظام جمهوری اسلامی هیچ اثری از سازش کاری را در کارنامه خود نشان نداده و اساسا عقب نشینی سیاسی در قاموس سیاست ورزی کلان حاکمیت نظام اسلامی نمی‌گنجد. ‌چنانکه در موضوعاتی مانند استعفای آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری و یا خانه نشینی یازده روزه احمدی‌نژاد در ماجرای عزل وزیر اطلاعات و حتی ردصلاحیت آقایان هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی و محمود احمدی‌نژاد نیز هیچگونه مسامحه‌ای از سوی نظام در رابطه با مشاهیر سیاسی کشور به عمل نیامد! تجربه فوق، طبیعی است که حامیان احمدی‌نژاد را از حمایت همه جانبه حاکمیت از وی (مانند دوران اوج ریاست جمهوری‌اش) نا‌امید ساخته باشد. از این رو تنها راه باقیمانده برای بازگشت آرام احمدی‌نژاد و یاران او صرفا از طریق نهادهای انتخابی و به وسیله ابزار انتخابات خواهد بود. اکنون مشاوران احمدی‌نژاد به خوبی می‌دانند که جلب رای مردم تهران در انتخابات شوراها و مجلس آینده به نفع احمدی‌نژاد، امری تقریبا محال و دور از تصور است! بدین جهت استراتژی انتخاباتی تیم احمدی‌نژاد امروز در قالب حضور گمنام و منفرد اعضای درجه دو و سه وفادار به دولت نهم و به ویژه دولت دهم برای ثبت نام و اعلام نامزدیی در شهرهای کوچک و به صورت غیرسیستماتیک پیگیری می‌شود. اینگونه اقدامات البته بیش از آنکه یک اقدام موثر سیاسی به شمار‌آید، یک پروژه‌  نخ‌نما شده پوپولیستی است که این‌روزها دیگر با اقبال مردمی همراه نمی‌گردد.  اما به هر روی، این برنامه شاید آخرین نقطه امید طیف احمدی‌نژاد برای ورود به سطح بالای قدرت در سال‌های آتی باشد.

موانع پیش رو برای بازگشت به قدرت ‌
احمدی‌نژاد امروز در نهان، بیش از هر چیزی از احتمال تکرار رد صلاحیت خود و توقف در ایستگاه نظارت استصوابی شورای نگهبان واهمه دارد. این مساله زمانی بر نگرانی او خواهد افزود که پشتوانه اجتماعی موثری در دفاع از مشروعیت سیاسی او  بعد از اعلام رد صلاحیت‌اش  همانند آنچه در انتخابات پیشین برای او رخ داد، وجود نداشته باشد. احمدی‌نژاد در‌واقع قبل از آنکه یک رجل سیاسی و یا نظریه‌پردازی موثر باشد، صرفا استاد دانشگاهی بود که با طرح شعارهای پوپولیستی و ارائه وعده‌های توخالی همچون شعار عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد، با حمایت بخش‌هایی از قدرت پای به قطار انقلاب نهاد و کشور را در هشت سال ریاست‌جمهوری خویش با مشکلات و مصائب عدیده‌ای رو به رو ساخت که نهایتا به طرد گسترده او از جانب اکثریت فعالان سیاسی جناحین  اصلاح‌طلب، اصولگرا، اعتدال گرا و حتی  اصولگرایان سنتی و اصولگرایان رادیکال همچون جبهه پایداری منجر گردید. احمدی‌نژاد امروز بر خلاف سیاست‌ورزی‌های خلاقانه رجل سیاسی به‌نام کشور مانند مرحوم هاشمی و یا دیگر خبرگان انقلاب، با آزمون و خطاهای بسیار تلاش دارد تا با ایجاد ملغمه‌ای از اندیشه‌ها و وعده‌های متناقض (از احیای باستان گرایی ایرانی گرفته تا زمینه‌سازی برای تحقق آرمان مدیریت جهانی مهدوی) اقشار گوناگون جامعه از خاکستری‌ها تا سلبریتی‌ها، مدافعان حرم، کارگران، مستضعفان و حتی اصلاح طلبان میانه رو را به حمایت از خود مجاب نماید! بنابراین احمدی‌نژاد قبل از آنکه سیاست ورزی پیشه کند، سیاست بازی را مبنای عمل خویش قرار داده که متاسفانه همچنان نیز بر این سنت غلط سیاسی پافشاری کرده و فضای جامعه را متشنج می‌نماید!

پایان  و خروج  از قطار نظام؟!
کاملا هویداست که نظام تاکنون در مواجهه با پدیده احمدی‌نژاد خویشتن داری بسیاری را از جانب خود به نمایش گذارده است. پیاده‌سازی احمدی‌نژاد از قطار جمهوری اسلامی (با وجود اصرار و تقلای بی وقفه او برای بقای در قدرت) برای حاکمیت امری بسیار سهل و امکانپذیر خواهد بود! چراکه احمدی‌نژاد امروز نه پایگاه اجتماعی فعالی دارد که بتواند به مثابه اهرم فشار، نظام را مجبور به عقب نشینی نماید و نه اساسا چیزی در اختیار دارد که بخواهد به واسطه آن، دولت و مسئولان نظام را تهدید به افشای پر هزینه اسرار مخفی ایشان نماید! برخی از سیاسیون تاکید دارند که اگر احمدی‌نژاد پرونده مهمی را در اختیار داشت، تاکنون بی درنگ بارها آن را برای پیشبرد اهداف سیاسی و غیراخلاقی خویش (همانند آنچه در مناظره‌های سال ۸۸ از آن بهره جست) مورد استفاده قرار می‌داد! اما او اکنون تنها چیزی که در اختیار دارد صرفا همان تهدیدات تاریخ مصرف گذشته‌ای است که دیگر کسی به آن «بگم بگم ها» وقعی نمی‌نهد! سخن در باب اقدامات احمدی‌نژاد بسیار است اما از آنجا که اساسا احمدی‌نژادیسم به مثابه یک شبه گفتمان فاقد اصول و مبانی مشخص و روشن سیاسی و اجتماعی رفتار می‌کند، نمی‌توان پیش‌بینی معتبری برای آن در نظر داشت. اما آنچه بیش از همه آشکار است، نزدیکی احمدی‌نژاد به خط پایان سیاست در جمهوری اسلامی است، همچنان که با پایان دوران ریاست جمهوری وی، نتایج فاجعه بار تفکر احمدی‌نژادیسم نیز برای همگان آشکار شد و به عنوان عبرت تاریخ به موزه شکست خورده‌های تاریخ سیاسی انقلاب پیوست! در نهایت باید منتظر ماند تا معلوم شود که چه زمانی احمدی‌نژاد از قطار انقلاب پیاده خواهد شد؟ ! البته همواره در سیاست هیچ چیز قطعی نخواهد بود، پس باید منتظر ماند و دید!
 

جواد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶/۱۲/۰۷ ۱۶:۲۷
احمدی نزاد هرچه باشد از شما اصلاح طلبان بهتر است . (358603)