به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۱۳ - ۱۷:۰۴
 
۱۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۱ ساعت ۱۳:۵۸
کد مطلب : ۶۵۰۰۷
امام همواره در اداره کشور از خواص مشورت می‌گرفت

تحریف تاریخ، «رمز عبور‌» از امام و آرمان‌ها!

گروه سیاسی-رسانه ها: احسان کياني در سرمقاله امروز مردم سالاری نوشت: بيش از يک هفته از مصاحبه جنجالي آقاي سيدمحمد خامنه‌اي با هفته‌نامه اصولگراي «رمز عبور» مي‌گذرد اما واکنش‌ها به آن همچنان ادامه دارد.
تحریف تاریخ، «رمز عبور‌» از امام و آرمان‌ها!
با وجود پاسخ دفتر آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني و نقد آقاي سليمي‌نمين، اين سرمقاله روزنامه کيهان به قلم آقاي شريعتمداري بود که پاسخ آقاي سيدمحمد خامنه‌اي را در پي داشت. مهمترين نکته در اين پاسخ، اشاره به زودباوري و خوش‌باوري امام نسبت به اطرافيانشان بود. اما آيا نويسنده به نتيجه منطقي سخن خويش انديشيده است؟!

سطح تحليل خرد
آن‌چه در اين مصاحبه به عنوان اشتباهات ذکر شده؛ مواردي است که کاملاً از صبغه جناحي و پيشينه شخصي پاسخ‌دهنده مستفاد مي‌شود. مانند قبول قطعنامه؛ نخست‌وزيري مرحوم بازرگان و يا نظر امام درباره جامعه روحانيت مبارز. نويسنده براي اثبات اشتباه بودن عمل امام خميني، به جز اشاره امام به مخالفتشان با نخست‌وزيري مهندس بازرگان که در نامه امام به آيت‌الله منتظري ياد شده؛ استناد ديگري ندارد مگر خاطرات نقل‌قول شده از ديگران. نکته اين‌که استناد خاطراتي که جايي در صحيفه امام ندارند؛ تا کجاست؟ چگونه به استناد خاطره مرحوم مهدوي‌کني مي‌پذيرند که امام درباره جامعه روحانيت مبارز اشتباه گفته‌اند اما به استناد خاطره آقاي‌هاشمي که مسووليت‌هاي مهم ايشان در آن دوره گوياي اين است که بسيار بيش از مرحوم مهدوي در ارتباط با امام و مورد اعتماد ايشان بوده‌اند؛ نمي‌پذيرند که جريان مک‌فارلين از ابتدا با نظر امام و تحت نظارت ايشان صورت پذيرفته است؟! بهتر اين‌که همه فعالان سياسي و بزرگان نظام براي استناد به امام، طبق وصيت‌نامه ايشان عمل کرده و حداکثر، سخن مورد اشاره‌شان را در صحيفه امام که مورد وثوق همگي است بيابند تا شأن سخنان امام پايمال نگردد.

سطح تحليل کلان
مساله عدم عصمت و حتي عدم حجيت گفتار و کردار بزرگان نظام جمهوري اسلامي و حتي شهيدان بزرگوار انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي سخن تازه‌اي نيست. اعتقاد مسلم شيعه اين است که جز چهارده معصوم(عليهم‌السلام) هيچ‌کس مصون از خطا نبوده و رفتار و گفتارش قابل نقد و بررسي است. حتي اميرالمؤمنين علي(ع) با وجود عصمت الهي؛ مي‌فرمايد:«حق من بر شما مردم اين است که مرا در آشکار و نهان نصيحت کنيد»(خطبه سي‌وچهار نهج‌البلاغه) مقصود امام علي(ع) از اين سخن اين‌که پس از او احدي به نام دين و حکومت ديني، فضاي نقد و بررسي را مسدود نکند. نکته مهم اينکه امام علي(ع) نقد را نه حق مردم که تکليف آنان برمي‌شمارد. در ميان بزرگان انقلاب نيز مي‌توان به اين سخن استاد مطهري اشاره کرد:«هر مقام غيرمعصومى كه در وضع غير قابل انتقاد قرار گيرد، هم براى خودش خطر است و هم براى اسلام» با اين حال، مطالعه روش و منش سياست‌ورزي و حکمراني امام خميني نشان مي‌دهد که ايشان به تأسي از قرآن و سنت نبوي هرگز خود را از مشورت با نخبگان و فعالان سياسي بي‌نياز نديدند.

روشن است که اگر حاکمي بر مبناي مشورت و خرد جمعي؛ تصميم اشتباهي نيز بگيرد؛ جامعه او را ملامت نخواهد کرد زيرا به استبداد و خودمحوري تصميم نرانده است. آيا انديشيده‌ايم اگر مهمترين تصميمات جمعي نظام جمهوري اسلامي(و نه تصميمات فردي امام خميني) را مبتني بر زودباوري و اطلاعات غلط بپنداريم؛ علاوه بر اينکه کياست و تدبير امام و ديگر مسئولان نظام(از جمله رهبر معظم انقلاب) را که حتي دشمنان و مخالفان هم به آن اذعان دارند، خدشه‌دار کرده‌ايم؛ روند تصميم‌سازي و سياست‌هاي کلي نظام را نيز بي‌بنيان و سست جلوه مي‌دهيم؟! مي‌توان به فتاواي امام از منظر فقهي يا به رفتار و گفتار فردي ايشان از منظر سياسي انتقاد کرد؛ ولي امام به عنوان رهبر نظام؛ همواره به پشتيباني خواص و به طور جمعي تصميم مي‌گرفت. تبيين اين تصميمات بر مبناي خوش‌باوري نسبت به نزديکان و ناديده گرفتن ساختارهاي سياسي و اجتماعي کشور؛ نه انتقاد که ساده‌انگاري است. عبور از امام از اين منظر؛ عبور از آرمان‌هاي انقلاب و اهداف نظام است.