رضا صادقیان
با فراگیر شدن و راهاندازی فروشگاههای اینترنتی که در حال فروش کالاهای مصرفی به متقاضیان هستند، با پدیدهای عجیب «جیب بری» به اسم تخفیف کالا روبرو هستیم. فروشگاههای اینترنتی که به جای ارایه کالا با نرخ واقعی در حال بازی با قیمت اجناس هستند و با فشار دادن یک کلیک و چند دکمه کالایی را برای چند روز متوالی با نرخ بالا ارایه میکنند و در روزهای آینده همین کالا را با قیمت ارزانتر به مشتری میفروشند و در گام بعدی همین کالا را با قیمت بالاتر از روز نخست عرضه و سرانجام با چوب حراج زدن به مالشان کالا را با برچسب تخفیف ولی گرانتر از قبل برای فروش میگذارند! اسم چنین کاری را «پیشنهاد خیر کننده»، «خرید با سود بالا»، «فرصت بیهمتا»، «وقت بینظیر» و عبارتهای دیگر میگذارند و همزمان به خالی کردن جیب و اعتماد مردم مشغول میشوند.
در نگاه نخست مسئله مهم سودجویی و یا کلاهبرداری چنین سایتهایی نیست، هر جا زمینه جابجایی کلاه ملت و دستبرد زدن به جیب مردم در میان باشد، اشخاصی یافت میشوند که با انتخاب روشهایی به این اقدام، به اسم تخفیف و با قصد خالی کردن جیب شهروندان مبادرت کنند. نکته اساسی در چنین بازار مکارهای به نبود نظارت، شکل و محتوای بازارهای جدید بازمیگردد که به دلیل حجم و فربهی دولت عملا چندین گام و بلکه هزاران کیلومتر از چنین شرایطی به دور است، به عبارتی بزرگی دولت باعث شده تمامی دولتها عقبتر از تغییرات جامعه حرکت کنند.
در واقع دولتهای وقت ابتدا وضعیتهای جدید در جامعه را میبینند و بعد در پی ارایه راه حل و قانونگذاری میروند، چنین رویکردی نشان میدهد دولتهای عظیمالجثه توانایی فراهم آوردن زمینههای توسعه را ندارند. وقتی بهاندازه کافی در حوزه خرید کالا و خدمات پس از فروش قانون حمایت از حقوق مصرف کننده در دست نیست و یا به سادگی باتردستی شرکتهای بزرگ حق مسلم مصرف کننده به بهانههای واهی و عنوانهای عجیب نادیده گرفته میشود و دستگاههای نظارتی سکوت میکنند و بیشتر نظارهگراند، در همین آشفته بازار عدهای با یافتن راهی جدید و در نبود قوانین کاربردی با آرامش خاطر مشغول خالی کردن جیب مردم میشوند و اجناس بیارزش و بیکیفیت را با قیمتهایی بیشتر به فروش میرسانند.
متاسفانه شاهد همین شرایط و بلکه بدتر از آن در فروشگاههای ارایه دهنده کالای با تخفیف، هایپر مارکتها و فروشگاههای زنجیرهای روبرو هستیم. با نصب صدها تابلوی «ارزانتر از همهجا» ، «تخفیف بالای 50 درصد» و. . . ابتدا هوش مصرف کننده را به بازی میگیرند و بعد جیب شهروند محترم را در چشم برهم زدنی خالی میکنند. کالایی را با کیفیتی نازلتر، با حجمی کمتر و قیمتی بیشتر به فروش میرسانند، در صورتی که با پرس و جویی ساده مشخص میشود ارزش واقعی این کالا ارزانتر از قیمتهای ارایه شده بوده و است؛ ولی افسوس که دیر شده است!
هوش و ذکاوت افرادی که با این برچسبها در حال دزدی از مردم هستند، نه در بازاریابی و عنوانهای مشابه، بلکه یافتن نقطههای خالی، پر ابهام و غیر شفاف در قانون است. نقطههای کوری که با مشورت گرفتن از برخی از افراد خبره با بینش حقوقی کشف میشود و تا هنگام وضع کردن قوانین جدید به سادگی با استفاده از این شکاف به سود جیب خود، جیب ملت را خالی کرد. آنچه در این میان به یغما برده میشود و دقتی به آن نمیگردد، سوزاندن اعتماد و باور شهروندان به سیستمهای نوین توسط عدهای سودجو و جیب بر است. سیستمهایی که به جای کاهش هزینهها در تمامی ابعاد زندگی، به افزایش نرخ خدمات ختم شده است. غذا، بلیط هواپیما، کالاهای مصرفی و الکترونیکی و هزاران کالای دیگر و خدمات متفاوت را به اسم «حق با مشتری است» و «به ما اعتماد کنید» را گرانتر میفروشند و تمام! این بود سرگذشت تلخ اعتماد مردم به فروشگاههای هر لحظه تخفیف و اینترنت، با این حال راه استفاده از این نوع خدمات کسب آگاهی و مقایسه با دیگر فروشندهها است و نه قهر کردن و تکنولوژیهای جدید را نادیده گرفتن، صرف اعتماد به سایتها و فروشگاههای بزرگ در این مواقع به تنهایی کفایت نمیکند!