رضا صادقیان
رفتار دولت با بورس برآمده از تجمیع کنشهای رفتاری دولت وابسته به نفت است. دولتی که نفت چندانی نمیفروشد، ولی به گونهای رفتار میکند که طی سالهای اخیر با آن شیوه اُنس گرفته است. میتوان گفت؛ بازار سرمایه در ایران متعلق به شرکتهای دولتی و بخش خصوصی نیست. بلکه میدانی است که دولت براساس تشخیص دولتمردان وقت در آن تصمیمگیری میکند.
اواخر سال گذشته شماری از دولتمردان درباره بورس و سوددهی قابل توجه آن در رسانهها سخنان پرشماری گفتند. به یکباره حجم گستردهای از تبلیغات درباره بورس، فواید سرمایهگذاری و مقایسه نرخ سود در بازار سرمایه و سایر بازارها روانه شبکههای اجتماعی شد. بر همین اساس نمایی بسیار زیبا، دلنشین و بینهایت فریبنده از بورس برای همگان به نمایش گذاشته شد. در همین زمان بود که تبلیغات زیادی از سوی بزرگترین مجموعه اقتصادی وابسته به دولت برای ورود یک «غول بیرقیب» به بازار انجام گرفت. تیتر برخی از رسانهها در همان زمان چنین بود: شستا وارد بازار میشود، غول بیرقیب به میدان میآید، صندوق سرمایهگذاری تامین اجتماعی لیدر بازار سرمایه میشود، بورس ایران جان دوباره میگیرد، با ورود شستا به بورس دولت تمام قد پشت بازار سرمایه ایستاده است و... صدها عبارت کوچک و بزرگ در همین زمینه از سوی رسانهها تبلیغ شد. بیشک اینگونه تبلیغات بیهدف نبود، در واقع کنار هم قرار دادن همین ریپورتاژها حکایت از آن داشت که دولت با چشمی دیگر به بازار سرمایه نگاه میکند. گویی قرار بود دولت در بازار سرمایه، سرمایهگذاری نکند و هر وقت لازم دید سکان هدایت بازار را در اختیار بگیرد.
انجام همین تبلیغات توسط دولت و کانالهای اطلاعرسانی وابسته به نهادهای اجرایی باعث شد مردم عادی بیش از همیشه به سوی بورس کشیده شوند و اقدام به دریافت کد بورسی کنند. ثبتنام در کارگزاریها به صورت آنلاین و بینیاز از حضور شهروندان فراهم شد، رسانهها نیز با انتشار نمودارهای مقایسهای از کسب سود در بازار طلا و سکه و ارز نمره بیشتری را به بازار سرمایه دادند و پای صدها کارشناس اقتصادی به نشریات گشوده شد. انجام همین تبلیغات بود که شاخص کل به یکباره به یک میلیون و سپس با سرعتی باور نکردنی قله دو میلیونی را فتح کرد. این همه تا آنجایی ادامه یافت که دولت با تمام توان پشت بورس به دلیل تامین منابع بودجه ایستاده بود. واگذاری صندوق دارایکم تصویری بهتر از تمرکز دولتیها به بورس را نشان میدهد! با نزدیک شدن به زمان واگذاری پالایشیها و بروز حرفهای ضد و نقیض درباره این صندوق سرمایهگذاری و بیان حرفهای نامشخص از سوی سایر دولتمردان، شاهد بیاعتنایی و سپس بیاعتمادی شهروندان به بازار سرمایه بودیم. گویی برای بسیاری از مردم روشن شد دولت قصد حمایت و دخالت نکردن در این بازار را ندارد.
ریزش شاخص کل، خروج سرمایههای ریز و متوسط از این بازار، بیاعتمادی مردم به سخنان ارایه شدن توسط رییس دولت و سایر کارگزاران درباره بازارا سرمایه و متوقف کردن نمادی که دولت برای آن ارزش بسیار قائل بود و هست باعث شد که بازار سرمایه از حالت سرخوشی و فتح قلههای جدید در تاریخ بازار در اغما فرو برود.
رفتاری که دولت طی سه ماه گذشته و پس از افول شاخص کل و هموزن از خود بروز داده است، نمایی کامل از نهادیی است که میخواهد و قرار است تمامیت اقتصاد را در ید خود داشته باشد. رفتار دولت نفتی و دولتمردان خو گرفته با سرمایه نفت به سادگی تغییر نخواهد کرد. آنان طی سالهای متوالی با فروش نفت و کسب پول آن به برنامهریزی در کارهای اقتصادی همت گماردند و در همین راستا هیچگاه در قبال رفتارهای خود پاسخگو نبودهاند، حال دولت دقیقا همان رفتارهای سابق را نیز در بازار سرمایه انجام داده است. اینکه شمار قابل توجهی از شهروندان سهام خود را با زیان به فروش رسانده و برای همیشه از بازار سرمایه خارج شدهاند دقیقا ریشه در رفتار دولت نفتی دارد، دولتی که گمان میبرد میتواند با تکرار حرفهای زیبا و انجام ندادن تعهداتش و برای همیشه مردم را برای ماندن در این بازار مجاب کند.