دکتر حسین علیپور
شاید مرد همیشه طلبکار ِ دولت یعنی شیخ حسن روحانی به ذهنش هم خطور نمیکرد در پس ِ توافقهای پنهانش با علی لاریجانی اینگونه رودست بخورد. آن زمان که وزارت کشورش را به یار ِ دیرین ِ لاریجانی میسپرد و یا بازوان چپ و راست رئیس مجلس را در لیست ِ ناامیدکننده «امید» میگُنجاند و حتی وقتی از طریق دفترش وعده دولت ِ آینده را به علی لاریجانی میداد باورش سخت بود که برای پاسخ به سئوالات نمایندگان به مجلس بیاید و کارت زردی را دریافت کند که اندوهش کمتر از کارت قرمز نبود.
گویی لاریجانی در بزنگاه تاریخی دستان روحانی را آرام آرام رها کرده تا در گردابی که رئیس جمهور فرو میرود سهیم نباشد. کیست که نداند نقش لاریجانی در استیضاحهای پیاپی وزرای دولت و البته سئوال از رئیس جمهور تطهیر ِ خود و همچنین مجلس پر از ضعف دهم است!؟ کیست که نداند اگر لاریجانی بخواهد اینگونه استیضاحها در این مجلس رأی نمیآورد، همانگونه که ۳ بار وزیر راه از این مهلکه گریخته است و قطعا سفارش علی اکبر ناطق که باجناق آخوندی میباشد و البته لاریجانی روابط نزدیکی با این شیخ به ظاهر عزلت نشین دارد، مؤثرترین عامل است؟ !
و کیست که یادش برود که همین رئیس مجلس بود که با دفاع جانانه خود از شمس الدین حسینی (وزیر اقتصاد دولت احمدینژاد) در آخرین لحظات او را در صندلی وزارت نگه داشت؟ ! رئیسی که ضعف مجلسش را با استیضاح و سئوال پنهان ميكند اهداف بزرگتری در سر دارد که یکی از آنها نجات ِ خویش با فاصله گرفتن از دولت است و شیخ دیپلمات تصور چنین صحنهای را در حضور لاریجانی نداشت.
در روزی که روحانی نه برای آرامش ِ کشور که برای نجات ِ خود در پساریاستجمهوری حرف جدیدی برای گفتن نداشت، لاریجانی با سکوت ش حرفهای زیادی برای آیندهاش زد! لاریجانی گام به گام در راه «هاشمی شدن» قدم برمیدارد و مدعیان این عرصه را کنار میزند و البته به حذف رقبای خود، هم میاندیشد و هم اقدام ميكند. از طرفی با یکی چون احمدی نژادی رودررو مبارزه می کند و به کمک قوای مختلف تا مرز پیروزی و حذف می رود و از طرفی دیگر با فاصله گرفتن از جمنا به روحانی کمک ميكند تا از سد ابراهیم رئيسی بگذرد و حالا نیز با تنها گذاشتن حسن روحانی در اوضاع پرتلاطم ِ کشور نظاره گر رفتن او به ته ِ دره میباشد. حالا لاریجانی نقش اعتدالی روحانی را برای خود میخواهد و شیخ حسن را از چپ و راست رانده و تبدیل به یک گردشگر ِ ناکام ميكند.
حسن روحانی که گویی تصورش را هم نمیکرد بعد از تنهایی در بین مردم، حالا حتی در کابینه خود تنها باشد، اینک باید جدایی لاریجانی از خود را نیز نظاره گر باشد. او آنگاه که پشتتریبون مجلس رفت در بالای سرش نه اکبر هاشمی رفسنجانی که علی لاریجانی را میدید که حالا برای پوشیدن قبای ریاست جمهوریترکتازی ميكند. جدال لاریجانی و روحانی بر سر «هاشمی گونه» سیاست کردن است و لاریجانی در این مسیر با سوزاندن ِ رقبا به پیش میرود و البته شکستش در سال ۸۴ که از بین ۸ کاندیدا به رتبه هفتمی رسید تجربهای شده که تا رقبای اصلی را از گردونه خارج نکرده پا به عرصه انتخابات ِ نسبتا مردمی نگذارد.
لاریجانی اما هدفش فراتر از ریاست جمهوری ست، او به «نفر دوم شدن» در نظام میاندیشد، همان صندلی که هاشمی رفسنجانی سالها برآن تکیه زده بود. پس به سبک هاشمی که حزب دولت ساخته کارگزاران را ساخت، حالا حزب مجلس ساختهای را بنا میگذارد و مثل ِ بزرگتری بالای سر ِ حسن روحانی در مجلس مینشیند و خطاهایش را گوشزد ميكند و به نمایندگانش اجازه قانع نشدن در برابر صحبتهای تکراری و البته قانعناکننده روحانی را میدهد.
به نظر لاریجانی در پیچ تاریخی به روحانی یاد داد که درس سیاست را از استاد دیرینشان یعنی «هاشمی» بهتر یاد گرفته است و نشان داد با وجود آنکه چون روحانی با هاشمی نزدیک نبوده اما مانیفست هاشمی را از بر کرده است. در هر حال، گویی کارتهای «قرمز و زرد» به وزرا و رئیس جمهور برای مجلسیان ِ پایین دست نشین آب نداشته اما شاید بتواند برای رؤیاهای رئیس ِ بالادستنشین شان نان داشته باشد...!