گروه بینالملل: مهدی تدینی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «ونزوئلا و راهی که سرانجام به بنبست رسید» نوشت:
“رخدادهای این روزهای ونزوئلا را به هر شکلی روایت کنیم بعید است بتوان عنوان «کودتا» به آن داد. نیازی نیست طرفدار مادورو یا مخالفانش باشیم (و اصلاً کاسۀ داغتر از آش شدن شیوۀ معقولی نیست)، مهم نیست حق را به چه کسی میدهیم، اما وقتی حضور گستردۀ مردم را در خیابانها مشاهده میکنیم، عنوان «کودتا» معقول به نظر نمیرسد، حتا اگر مخالفان صددرصد در موضع ناحق باشند.
اما در این روزها که اخبار را دنبال میکردم، نکتۀ اصلی در مورد معضل امروز ونزوئلا مغفول ماند و در این مطلب قصد دارم به آن اشاره کنم. همه از وضعیت اقتصادی نابسامان ونزوئلا صحبت میکنند، اما نکتۀ اصلی در اینجا ناکارآمد شدن سازوکار انتخابات در ونزوئلاست. مدافعان مادورو یادآوری میکنند که او در انتخاباتی رسمی به پیروزی رسیده و مخالفانش حق اعتراض ندارند. در نگاه نخست هم این حرف منطقی است و نمیشود که مخالفان وقتی در انتخاباتی شکست خوردهاند کشور را به آشوب کشند تا خواست خود را به زور به کرسی بنشانند. اما بهتر است پیش از داوری زودهنگام مروری کنیم بر آخرین انتخاباتی که مادرو پیروزش بود تا ببینیم این تصور چقدر درست است.
انتخاباتِ مه ۲۰۱۸
در آخرین انتخابات ریاستجمهوری ونزوئلا، در مه ۲۰۱۸، نیکلاس مادورو پیروزی قاطعی به دست آورد، او توانست ۶۸ درصد آرا را کسب کند، دو رقیب او روی هم چیزی حدود ۳۰ درصد رأی آوردند (هنری فالکون ۲۱ درصد و خاویر برتوچی ۱۱ درصد). پس دیگر اعتراضی نباشد باشد! در آن زمان هر دو نامزد از قبول پیروزی مادورو خودداری کردند و معتقد بودند دخلوتصرفها در انتخابات بیش از حد بوده است و نتایج را نپذیرفتند. اما این را هم میتوانیم بداخلاقیِ بازنده در نظر بگیریم! میتوانیم بگوییم جنبۀ باخت نداشتهاند. پس نباید مشکلی در کار باشد و کسی حق ندارد ریاستجمهوری مادورو را زیر سؤال ببرد! اما مشکلی در کار هست! مشکل بزرگی هم در کار هست!
در این انتخابات درست است که مادورو پیروزی قاطعی به دست آورد، اما میزان مشارکت در انتخابات پایینترین میزان مشارکت از زمان کودتای ۱۹۵۸ بود! طبق آمار رسمی دولت (که مخالفان قبولش ندارند) تنها ۴۶ درصد از واجدان شرکت در انتخابات پای صندوقها حاضر شدند. به این ترتیب، اکنون پیروزی مادورو معنای دیگری میگیرد:
در ونزوئلا ۲۰٫۵ میلیون واجد شرکت در انتخابات بودند و مادورو ۶٫۲ میلیون رأی آورد. بنابراین، درست است که مادورو ۶۸ درصد آرا را کسب کرد، اما اگر آمار کل واجدان شرایط رأیدهی را در نظر بگیریم، او تنها رأی ۳۰ درصد مردم را پشت خود دارد و این یعنی او رئیسجمهوری اقلیتی است.
البته چنین محاسبهای را در مورد همۀ نامزدهای پیروز در همۀ انتخاباتها میتوان گفت. بله، میتوان گفت، و واقعیت هم دارد، اما این مسئله زمانی تبدیل به معضل میشود که میزان مشارکت در انتخابات بسیار پایین باشد، مانند همین انتخابات ونزوئلا. وقتی فقط ۴۶ درصد مردم در انتخابات شرکت کنند، پیروز انتخابات حتا اگر ۱۰۰ درصد رأی بیاورد، همچنان دولتی اقلیتی است. و البته یادآوری کنم، این ۴۶ درصد، آمار دولتی است و مخالفان صحبت از این میکنند که میزان مشارکت واقعی حدود ۳۰ درصد بوده است.
شاید بگویید: «خب حتماً همیشه در ونزوئلا همینطور بوده است! پس باید این مشارکت پایین را پذیرفت!» اما این حدس هم کاملاً غلط است. بیایید انتخابات ۲۰۱۳ را به یاد آوریم، وقتی پس از درگذشت هوگو چاوز مادورو برای نخستین بار نامزد ریاستجمهوری شد.
انتخابات آوریل ۲۰۱۳
در آن انتخابات مادورو تنها با ۱٫۵ درصد رأی بیشتر به پیروزی رسید: مادورو ۵۰٫۶ درصد و رقیبش کاپریلس ۴۹٫۱ درصد رأی آورد. اما در آن انتخابات ۸۰ درصد مردم ونزوئلا شرکت کرده بودند! بنابراین، میزان مشارکت تقریباً نصف شده است، و این یعنی «پُکیدنِ سازوکار انتخابات»! دلیل رویگردانی مردم ونزوئلا از انتخابات چیست؟ دلیل بیاعتمادی و بیاعتنایی آنها به صندوق رأی چیست؟ بهتر است پیش از آنکه رخدادهای ونزوئلا را «کودتا» بنامیم این پرسش اساسی را پاسخ دهیم: مادورو ۳۰ درصد رأی دارد، تکلیف آن ۷۰ درصد که از انتخابات ناامید شدند و گرفتار نابسامانی اقتصادیاند چیست؟ مادورو تا کی میتوان دولت اقلیتی خود را با رنگولعاب انتخابات حفظ کند؟
چیزی که میبینیم هیچ شباهتی به کودتا ندارد، و این مردم شبیه کودتاچیان نیستند، نه تانکی سوارند و نه یونیفورم نظامی بر تن دارند، حتا اگر همۀ این مردم ناحق بگویند، کودتاچی نیستند.”