به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۴ - ۱۸:۲۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۸ ساعت ۱۸:۴۸
کد مطلب : ۲۲۶۵۸۸
سرکوب آراء در فضای رسانه‌ای مدرن ممکن نیست

لکنت رسانه یعنی باب حکمت بسته است

لکنت رسانه یعنی باب حکمت بسته است
ابوالفضل فاتح
از ارزشمندترین دستاوردهای تکنولوژی ارتباطی، قابلیت امکان تصحیح متن به ویژه در «نرم افزارهای مشارکتی نظیر ویکی» است که با بهر گیری و الهام از آموزه های نرم افزارهای «متن باز» شکل گرفت و امکان تغییر، بهبود و ارتقاء متن را به صورت مداوم برای آحاد شهروندان فراهم می‌آورد و به شهروندان هویتی فعال و متفاوت با مخاطب دیروز می‌بخشد. مهم‌تر از جنبش با سابقه تر «اوپن سورس» با امکان تکرار و ارتقاء و با ویژگی «کپی لفت» و در پی آن قابلیت «نرم افزارهای مشارکتی» و سپس رسانه های اجتماعی، فلسفه و آموزه‌های این جنبش های نرم افزاری و ارتباطی و حتی هویتی برای انسان و جامعه امروز است. به‌ویژه آن که انسان و جامعه بشری هر آینه قابلیت آن را دارد که در تعامل با یکدیگر خود را از تغییر و تحول و بهبود و ارتقاء مداوم برخوردار سازد و خوشبختانه ویژگی‌های ارتباطی عصر حاضر، تا حد زیادی ملت ها را به قابلیت‌های خود واقف ساخته است.
هر چه می‌گذرد، تأثیر و تعامل جامعه و رسانه بر یکدیگر شکل پیچیده و البته وسیع‌تر و مؤثرتری یافته است تا جایی که رسانه‌های گروهی و شهروندی به تحقیق از منابع تغییر جوامع شناخته شده‌اند. در مدل همه به همه که با میکروبلاگ‌ها و رسانه‌های مشارکتی شگل گرفته است، شهروندان مشغول ویرایش (ادیت) رسانه‌ها و رسانه‌ها مشغول ویرایش و تغییر جوامع‌اند و به زبانی همه ویرایشگر (Editor) همدیگرند.
این سخن مک لوهان، سخن درستی است که تکنولوژی‌ها امتداد حواس انسان‌اند و بر همین روال رسانه‌ها امتداد حواس جامعه‌اند. و اینک با ورود نسل رسانه‌های مشارکتی و رسانه‌های اجتماعی و همچنین تکنولوژی «تلفن همراه هوشمند» به عنوان کامل‌ترین ابزار ارتباطی حال حاضر، این حواس تا حد فوق تصوری رشد یافته‌اند. بخش وسیعی از جامعه که در گذشته بیشتر شنونده یا بیننده بود، حالا به مدد موبایل‌های هوشمند و اپلیکیشن‌های مختلف آن، همزمان هم می‌نویسد و تولید می‌کند، هم می‌خواند، هم می‌‌بیند، هم می‌شنود، هم ارتباط می‌گیرد و هم سازمان می‌دهد. این فضای استثنایی چند بعدی که در گذشته به هیچ وجه و با این ابعاد به‌ویژه برای اکثریت و خصوصا برخی گروه های جامعه همچون زنان، کودکان و نوجوانان فراهم نبود، قدرت ادراک بشر را تا حد فوق تصوری توسعه داده و خواهد داد. و این همان قابلیت‌هایی است که باید آن را در تراز محتوا یا حتی مهم‌تر از «خود پیام» دانست. در این شرایط کارکرد قابل انتظار از ابزارهای ارتباطی جدید و رسانه‌های اجتماعی و مشارکتی ایجاد تعادل در حواس روبه‌رشد جامعه، بهینه ساختن و «هوشمندتر کردن این حواس» است و البته این مهم در بستری رخ می دهد که ارتباط شهروندان و رسانه‌ها در محیطی با استانداردهای لازم از نظر زیرساخت‌های تکنولوژیک، آموزش و آزادی رسانه‌ای جاری و ساری باشد. در چنین محیطی است که جوامع، حکومت ها را و حکومت ها، جوامع را ویرایش (Edit) و تصحیح می‌کنند. جامعه و حاکمیت با رسانه‌های مستقل حرفه‌ای و فعال شهروندی، بهتر می‌بینند، بهتر می‌شنوند و بهتر درک می‌کنند. حکومت و جامعه باید بیناترین بینایان و شنواترین شنوایان به مشکل خود باشند و الا به جهل و غفلت خود گرفتار می‌شوند.

مدیریت «سیرک‌واره‌ای» به توسعه نمی‌انجامد
مشکل آنگاه آغاز و تشدید می‌شود که قدرت‌هایی چه در قالب حکومت ها یا سازمان ها یا باندها به دلیل توسعه‌نیافتگی و عقب‌ماندگی فکری خود بخواهند، این عقلانیت رشدیافته و قابلیت منحصر بفرد جامعه و رسانه‌ی مدرن را با ابزار اجبار، تحمیل و سرکوب در مسیر مشخصی قرار بدهند و بخواهند انسان و جامعه‌ی خالق «متن باز» را -که خود باید نوع اکمل و اتم «ویرایش و اصلاح مستمر» باشد و دائما باید بتواند خود را تغییر، بهبود و ارتقاء بخشد- وادار کنند که همچون «بازیگران سیرک» شرطی شده و در نوع و حدی از اندیشه و کردار دگم شود و این دگماتیسم را با انواع خشونت‌های کلامی، فکری، قانونی و غیرقانونی به دیگران نیز تحمل نماید. اتخاذ چنین رویکرد و مدیریت «سیرک‌واره‌ای» در بلندمدت هرگز در جوامع امروزی موفق و منجر به توسعه واقعی و همه‌جانبه و خلاق نخواهد بود.

رسانه میانجی گفت‌وگوی نخبگان، حکومت و جامعه
البته رسانه می تواند با برخورداری از فضای مبتنی بر تحرک و آزادی که لازمه‌ی فعالیت حرفه‌ای رسانه‌ای است، در کنار آگاهی‌بخشی و تحلیل، راه‌حل‌ها را ارائه داده و افقی به آینده بگشاید تا رسانه‌ای مؤثر باشد. رسانه می تواند « کنش تعاملی» را در همه سطوح برای افزایش درک مشترک توسعه دهد و میانجی گفت‌وگوی نخبگان، حکومت و جامعه باشد. در این حال باید بتواند شجاعانه به قدرت برخاسته و از لایه های پنهان و پنهان تر آن در همه سطوح پرده‌برداری کند. رسانه وقتی رشدیافته و موفق است که جریان اطلاعاتش فقط افقی تعریف نشود و بتواند در مراتب و طبقات اجتماعی و همچنین طبقات سیاسی و هرم قدرت بالا و پایین رود و حکومت را که معمولا قدرت تکلمش قوی‌تر از قدرت شنیداری‌اش است، وادار به شنیدن و تقویت سامعه نماید و به زبان دیگر قدرت را ویرایش کند.

حرکت پاندولی از سیاست باز به بسته
اما وضعیت در جامعه ما چگونه است؟ آیا با توسعه تکنولوژی جدید، رسانه ها قادرند قدرت را نقد کنند و توان شنیداری قدرت توسعه یافته است؟ درجامعه ما به رغم بهره مندی از توسعه ی تکنولوژیک و کمی در حوزه رسانه، مفهوم آزادی در بطن جامعه توسعه داشته و به ویژه جوانان با میلیونها اکانت در حال تمرین آزادی در فضاهای مشارکتی هستند، اما آزادی در ساخت و در میان خواص قدرت توسعه نداشته و بلکه عقب گردهای معنی داری داشته است و به دلیل تسلطی که بر رسانه های رسمی دارد، به تدریج قدرت نظارت گری، اصلاحی و ویرایش گری رسانه های رسمی به حداقل رسیده است. تحولات چهل ساله اخیر در فضای رسمی رسانه‌ای، نمونه‌ای از حرکت پاندولی از سیاست‌های نسبتا باز در ابتدای انقلاب به جامعه نسبتا بسته تا اوایل دهه هفتاد و سپس سیر به فضای رسمی نسبتا باز در دوران اصلاحات و مجددا رجوع به فضای نسبتا انقباضی در دوران دولت های نهم ودهم و تا حدی گشایش در دولت یازدهم و مجددا بازگشت به فضای نسبتا انقباضی رسمی در شرایط کنونی است. چنان که عرض شد شاید کسانی سخن از آزادی در فضای غیررسمی و رسانه‌های شهروندی و اجتماعی بگویند که البته این انتخاب سیاستگذاران نیست و نتیجه طبیعی تکنولوژی ارتباطی و تحمیل مختصات آن به سیاستگذاران و تصمیم گیران بوده است که اگر می توانستند از آن ممانعت می کردند کما این که بارها دست به فیلترینگ زده اند و می زنند، اما موفق نبوده اند. نقد جاری در فضای رسانه های اجتماعی به معنی آن نیست که گوش قدرت شنوا تر شده است. کما این که در فضای رسمی یعنی آنجا که قدرت توان اعمال سلطه را دارد، نقد هسته های اصلی قدرت تقریبا تعطیل است.
لطفا متون ۴۰ سال پیش و سپس بیست سال پیش رسانه‌های رسمی و نیمه‌رسمی (دوران اصلاحات) را مرور کنید، به روشنی پی می‌برید که تا چه اندازه در توسعه آزادی در حوزه رسمی مردد بوده و دل دل زده‌ایم و نهایتا عقبگرد داشته‌ایم. تصور آن صراحت و غنای محتوایی در فضای رسانه‌ای رسمی امروز کشور قله ای دور و صعب به نظر می رسد. چهل سال پس از انقلاب ما از معدود کشورهایی هستیم که هنوز حق تلویزیون خصوصی را به رسمیت نمی‌شناسیم. از معدود کشورهایی هستیم که نشر روزنامه در آن مجوز می‌خواهد و با سخت‌گیرانه‌ترین ممیزی‌ها و فیلترینگ‌ها مواجه هستیم و دادگاه رسانه‌ی بسیار پر مشغله‌ای داشته و داریم. در این حال کشوری نظیر اندونزی که تقریبا تحولات سیاسی مقارن با انقلاب ایران را تجربه کرده است، از نظر تنوع و آزادی رسانه‌ای فرسنگ‌ها با ایران فاصله دارد و همین گونه است فاصله ما با کشورهایی نظیر کره جنوبی، فیلیپین، پاکستان و عراق و .... این وضعیت رسانه‌ای کشور، محصول درک نادرست از کارکرد و اهمیت رسانه در نزد ارباب قدرت و در نتیجه تجربه‌های تلخ و تنگناهایی است که برای اهل رسانه ایجاد شده است.

لکنت رسانه یعنی باب حکمت بسته است
در نتیجه این سیاست انقباضی، رسانه‌ها که زبان جامعه‌اند، در حال حاضر زبانشان الکن است. ترسی غریب بر رسانه‌های رسمی ما مستولی شده است. این ترس است که لکنت می‌آورد و متن را عقیم می‌کند. لکنت یعنی انتشار بریده بریده و سانسور شده اطلاعات. اگر سیستم رسانه‌هایش را به لکنت وادارد به این معنی است که گوش شنوایی برای شنیدن واقعیت‌ها ندارد، باب «حکمت» را بسته و امکان تعقل حکیمانه را نیز نخواهد داشت.

رخدادهای پرهزینه در فقدان نظارت رسانه‌ها
رسانه‌ها چشم و گوش جامعه‌اند و در فقدان نظارت رسانه‌ها فساد و نابرابری و زورگویی نهادینه خواهد شد. «قدرت رسمی»، «دولت پنهان» و «دولت پنهان تر» به هر بی‌قانونی دست خواهد زد. اگر سیستم های نظارتی مدنی فعال باشند، فساد هرگز بنیان‌کن و همه‌گیر نخواهد شد و خودکامگی و تعدی به حقوق مردم بدون رسوایی و کم‌هزینه نخواهد بود. مثال‌ها فراوان است: به عنوان نمونه‌ی اخیر اگر به رغم پلیس خشن و نژاد پرست آمریکا، در طی درگیری بر سر اعتراضات ضدنژادپرستی پس از کشته شدن جورج فلوید حدود 10 نفر کشته می‌شوند و در طول ماه ها اعتراضات جلیقه زردها در فرانسه حدود 11 تن کشته می‌شوند، به دلیل حضور رسانه‌های بیداری است که هر اقدام خشونت‌آمیز پلیس و قطره قطره خون ریخته شده‌ی انسان‌ها را به تصویر می‌کشند. اما اگر در نقاط دوردست افغانستان پهپاد آمریکایی، فلان عروسی را هدف قرار می‌دهد و ده‌ها زن و کودک را به خاک و خون می‌کشد و آب هم از آب تکان نمی‌خورد، به دلیل فقدان حضور رسانه است. اگر صهیونیستها تنها در دو روز در صبرا و شتیلا بیش از ۲۰۰۰ تن را کشتند و امروز در جنگ غزه نمی‌توانند چنین کنند، دلیلش همین حضور رسانه‌هاست. اگر در کشور ما در چند شب اعتراضات آبان ۹۸ تعداد کشته ها، آماری محرمانه می شود، دلیلش همین فقدان حضور رسانه در شب‌های حادثه است. اگر رسانه‌ها حضور می‌داشتند و مسئولان ذیربط اجازه می‌دانند خبرنگاران و دبیران به رسالت حرفه‌ای خود عمل کنند، و لحظه لحظه مشاهدات خود را روایت کنند، هرگز شاهد چنین رخدادهای پر هزینه‌ای نبودیم.

گرفتار بازنمایی گزینشی هستیم
نهایتا تا زمانی که سیستم ها از آموزه های تکنولوژی ارتباطی جدید فراگیری و بهره گیری لازم را نداشته باشند و به فضای آزاد و متنوع رسانه‌ای و ویرایش مستمر متقابل قائل نشوند و تا زمانی که گرفتار بازنمایی گزینشی واقعیت‌های مطلوب حاکمان و حذف گزینشی واقعیت‌های نامطلوب ایشان به ویژه در تلویزیون و خبرگزاری های رسمی باشیم و تا وقتی با پروپاگاندای حریصی مواجه هستیم که جایی برای انتخاب آگاهانه باقی نمی‌گذارد و صبح تا شام درگیر حرف گذاشتن در دهان رسانه‌هاست، و تا زمانی که برخی رسانه های گروهی مسلط که فلسفه وجودیشان جریان درست اطلاعات است خود را در حد ابزار پروپاگاندای حریص و تریبون دروغ و تزویر یا بنگاه کسب و کار اقتصادی و سیاسی تنزل می دهند و اصول حرفه ای و تعهد اجتماعی را قربانی می سازند، رسیدن به جامعه بی‌لکنت دور از ذهن خواهد بود. فراموش نکنیم «صم بکم» کردن رسانه‌ها و جامعه نتیجه‌اش تخفیف تعقل در سطوح تصمیم‌گیری و اصلاح‌ناپذیری است. فراموش نکنیم، پیامبر اکرم (ص) و امام علی(ع) به دقت بیان بدون لکنت و مطالبه صریح و بدون ترس حق در نزد حاکمان را مطالبه می‌کنند. در آستانه عید سعید غدیر، یاد خبرنگاران شهید و عزیزانی که در دوران اخیر کرونا از میان ما رخت بربستند، را گرامی داشته و با تهنیت روز خبرنگار به خبرنگاران شریف و توانمند میهن عزیزمان، آرزومندیم که این قشر پرتکاپو بتوانند، آفرینش دورانی جدید از غنای رسانه‌ای و ارتباطی را به ارمغان بیاورند.
برچسب ها: فضای رسانه‌ای