دریافت لینک صفحه با کد QR
از معلمآزاری تا سقوط جایگاه معلم در مدارس؛
معلمکشی برآیند نظام آموزشی كشور
19 آذر 1393 ساعت 8:22
...سرشکستگی از آن کسانی ست که سالهای سال شعار «معلمی شغل انبیاست» را در هفته معلم بزرگ نمایی کردند اما در عمل ذرهای به این شغل توجهی نکردند
محمد رضا خورشیدیپاجی
گروه مقالات: اخيرا مقالهاي از شیرزاد عبداللهی (منتقد متخصص آموزش و پرورش) به مناسبت مرگ دردناك دبیر فیزیک استان لرستان مرحوم خشخاشی در روزنامه وزين شرق درج شده است که همکاران صنفی را از انگیزش و تحریک و دستاویزی موضوع و هشدار به جامعه و مسئولین از ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و... منع میکرد.
در این باره، ضمن همداستانی با جناب شیرزاد از باب منع بهرهبرداری انگیزههای سیاسی و گروکشی برای احقاق حقوق معلمان که تشکلها و سازمان های مختلف معلمان هم به کرات در گفتار و عمل به صنفی بودن صرف در اعتراض بخصوص در این دو دهه چه زمانی که در دولت و مجلس اصلاحات، فیشها در مقابل نمایندگان مجلس بالا میرود و چه در دولت احمدی نژاد در زیر ساختمان وزارت خانه فرشیدی معلمان را در اعتراض صنفی شان تکریم نکرده به باد کتک گرفتند، چه در زمان علی احمدی وزیری که نادانسته فقط به زیادی فراغت و تعطیلات معلم حسادت میوزید و چه زمانی که حاجی بابایی به تفکیک آموزش از پرورش با نصب صوری تابلو هایی بر سر در مدارس با عنوان «مدرسه قران» میپرداخت و کلاه گشادی بر سر خود و دیگران میزد، بدون اینکه اتفاقی در فرآیند تربیت قرآنی نونهالان و آینده سازان رقم بخورد اما نانی برای برخی دست و پا شد و ...چه فانی که الحق از شناخت ابعاد معضلات دستگاه آموزش و پرورش به تجربه کم ندارد اما ذره ای در تاثیر گذاران هیئت دولت تلاشش اثر و نفوذی ندارد؛ معلمان و صنوفشان تاکید داشتند اما از این پدیده و یا استفاده از هیچ پدیده ای از جمله کمی حقوق معلم، نداشتن اتاق فکر منسجم و تخصصی کار آمد دستگاه تعلیم و تربیت، کژراهه آموزش و پرورش، تک بعدی نگری ابعاد پرورشی و آموزشی، سهل الوصول بودن معیار های گزینش تخصصی معلم، نگرش بی مسمای نمره و معدل وکنکور و بی توجهی به ابعاد فعالیت های گروهی و مهارت اجتماعی دانشآموزان، عدم تبین جایگاه و شان معلم در صدر همه ارکان نظام اداری توسعه محور.
سئوال اساسی اینجاست چرا به تاکید، همکاران خود را از انگیزش و دستاویزی وجه المصالحه مرگ خشخاشی باز میداريد؟ و چرا توپ این تناقض و تضاد و تزاحم و معضلات چند لایه را به زمین معلمان پرتاب میکنيد؟ چرا به نتیجه برنامه ریزان و درس نویسان و بی توجهی و تفاوت و فاصله های نجومی پشتیبانی رفاهی و اقتصادی معلمان با سایر دستگاهها و بخصوص دستگاه های مشابه و عدم توجه به تعلیم و تربیت پایه و سطوح پایین تر به مقصران اصلی نهیب نمی زنيد؟ اما از معلمان و صنوف خفیف و ضعیف و لاغر و مردنی آنان حساب و کتاب میکنيد؟
مقاله نویس چنان ترس و خط بر انگیزش این پدیده وارد میکند که انگار معلمان فردای صبح قرار است با انگیزه های سیاسی از جامعه انتقام بگیرند اما او نمی داند و یا به تغافل رفته است که معلمان در همداستانی سیاسی امتحان دادهاند، آنان میدانند ملتی از فقر فرهنگی رنج میبرد که هر صبح و شام به دگرگونی فکر کند، و اما معلمان فرهیخته آگاهند که این گذار فقط با اعتراض مدنی، هشدارها و استفاده درست از پدیده های نابهنجار و بغرنج «حادثه شین، حادثه خشخاشی لرستان، کتک خوردن دآنشآموز منطقه 9 تهران توسط معلم و بستری شدنش، چاقو کشی به معلم در مدرسه ای در ارومیه»؛ به اصلاح امور شاید برنامه ریزان رااز نردبان کژراهه و تک بعدی نگری بی توجهی پایین آورده تا با کمک معلمان فرهیخته و صاحب نظر راه درست و پویا را باز یابند.
حادثه تلخ لرستان نه تنها برای معلمان سرشکستگی ندارد که البته دلشکستگی در آن برای همه معلمان سایه سنگین غم موید است اما سرشکستگی از آن کسانی ست که سال های سال شعار «معلمی شغل انبیاست» را در هفته معلم بزرگ نمایی کردند اما در عمل ذرهای به این شغل توجهی نکردند چرا که درک درستی از چند وجهی بودن این حرفه ندارند.
حرفه معلمی بر خلاف تمام حرف از دو بعد شغل – عشق برخوردار است و آنان گمان کردند و یا به عمد، عشق معلم به حرفه و شغل خود را با لقمه نانی بخور نمیر به معلمان واگذار کردند چه اینکه به همین دلیل در استخدام در دولت گذشته در آموزش و پرورش متاسفانه از هر چهار راه بدون فرآیند آموزش نیروی انسانی تعلیم و تربیت، با استفاده از رانت و فامیل بازی، نیرو تزریق نمودند که فاجعه آن دردی ست که معلمان اتفاقا با استفاده از پدیده معلم فیزیک میتوانستند انگیزش اعتراضی و هشدار های لازم خود را به گوش ناشنوای مسئولین برسانند.
نباید به خود حق بدهند که ترس و خوف بر معلمان و صنوفشان جاری کند که برای تقابلی که بین معلم و دانش اموز یا فاصله ای که بین معلم و متعلم وجود دارد و یا تقابل بین نسلی و یا افت شأن معلم و یا انحطاط اخلاقی و احترام به درس نویس نزول کرده آنان به خود نهیب بزنند و نه با انگیزه و انگیزش به دیگران از ترس بهره برداری سیاسی و این چماق و بهانه در 20 سال گذشته همچنان بر سر معلمان سایه افکنده است و حاصل آن عدم توجه به معلم و شأن و جایگاهش و معلم برای گذران زندگی روزمره حداقلی و رفته رفته فرسوده و تهی شدن حرفه مقدس از عشق و علاقه و بروز ناهنجارهای پیدا و پنهان از جمله تزاید اسید پاشی، کتک کاری دو جانبه معلم و دانش آموز، و در نهایت، شوربختانه تجاوز به حریم و ساحت مقدس جایگاه معلم «چاقوکشی» که امروز در چاله میدان هم کمتر اتفاق میافتد به ما نشان میدهد که فریاد برآوریم ای جامعهای که توسعه، توسعه همه جانبه، توسعه انسانی آن گوش فلک را پر کرده است، قدری به تربیت و توسعه پایهای بیاندیش و از بابت بی توجهی به تربیت نیروی انسانی بخصوص تربیت پایه، خون گریه کن!
معلمکشی استمرار و برآیند بی توجهی نظام آموزش و پرورش به پدیده معلم آزاری و هتک حرمت و سقوط جایگاه معلم در مدارس است. این سقوط اخلاقی و آن صعود خشونت، علاوه بر آن که چالش بی اخلاقی و خشونت در مدارس را پیش چشم مسئولان وزارت آموزش و پرورش میآورد، نشانه برجستهای از نقاط ضعف و ناکارآمدی نظام تربیتی و فرهنگی این وزارتخانه را در اختیار مسئولان کشور میگذارد.
کد مطلب: 62781
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir