نوع واکنش آیت الله هاشمی به اجرای حکم زندان برای فائزه و مهدی بسیار قابل تامل و البته قابل تحسین است. شاید تا پیش از این بسیاری میگفتند که مگر هاشمی میگذارد که دختر و پسرش را زندانی کنند؟
علی اصغر شفیعیان
گروه سياسي: آنها که وضعیت زندانهاي كشور را به هر طریق و دلیلی درک کردهاند، گشایشهایی که در اثر به زندان رفتن برخی شخصیتهای سیاسی– فارغ از قضاوت دربارهی حکم آنها - در وضعیت زندانها به وجود میآید تایید میکنند، هر چند منصفانه باید گفت که جهتگیری وضعیت زندانها هم همواره رو به بهبود بوده است.
یکم:
چند مثال میتواند به باز شدن موضوع کمک کند. مهدی خزعلی، فرزند آیت الله خزعلی عضو مجلس خبرگان رهبری، در سالهای اخیر بارها به دليل فعاليت هاي سياسي به اوین رفته است. ملاقات با زندانی از جایی انجام میشد که پلههای فراوانی داشت. پدر یکی از زندانیان که از آشنایان بود به دلیل پلههای فراوان بارها قید ملاقات با فرزندش را زد اما مادر آقای خزعلی به دلیل مشکلی مشابه توانست با ماشین به داخل زندان برود و فرزندش را ملاقات کند؛ خود آیت الله هم برای ملاقات او همینطور به داخل زندان رفت. حالا در مواردی برای ملاقات کسانی که مشکل مشابه دارند امکان متفاوت فراهم میشود.
علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانهای آقای احمدینژاد در جایگاه ریاست دولت بود که همزمان با یکی از سفرهای خارجی او در سال آخر دولتش، بازداشت و برای اجرای حکم به زندان اوین رفت. آقای احمدینژاد که تا آن زمان هیچ وقت نگران وضعیت زندانها نبود یا از او موضعگیری در این باره نشنیده بودیم، یکهو دلواپس شد که در زندانها چه میگذرد و درخواست کرد که از زندان اوین بازدید کند. او و جریان نزدیک او در آن مقطع بارها دربارهی وضعیت زندانها پیگیری میکردند. هر چند بازدید او محقق نشد اما این موضوع «بازدید رییس جمهور از زندان» به بحث گذاشته شد و شاید روزی محقق شود.
محمدرضا رحیمی، تا همین دو سال پیش معاون اول احمدینژاد در ریاست جمهوری بود اما چند ماهی است که در زندان اوین در حال سپری کردن محکومیت است. او در این مدت چند بار به مرخصیهای قابل توجه آمده، یک بار به دلیل وضعیت بیماری همسرش و یک بار پس از درگذشت همسرش. مرخصی اول پس از 10 روز از بازداشت او بود؛ اتفاقی که برای همهی زندانیان اتفاق نمیافتد و علی رغم برخی انتقادات، کاری بسیار انسان دوستانه بود و میتوان امید داشت که برای همهی زندانیانی که مشکلی مشابه در خانوادهی آنها وجود داشته باشد، تکرار و به رویه تبدیل شود.
مهدی هاشمی، فرزند آیت الله هاشمی نزدیک به یک ماه است که برای اجرای محکومیت به اوین رفته است. او قبل از ورود به اوین در بیانیهای، حکم را ناعادلانه خواند و علی مطهری نمایندهی مردم در مجلس، این نظر او را حق طبیعی یک محکوم خواند. در روزهای اخیر خبر به همراه داشتن مقادیری سکه و موبایل در داخل زندان هم با استدلالهای حقوقی وکلای او مواجه شده است. شاید تا دیروز کسی نمیدانست که به همراه داشتن موبایل طبق قانون هم حق یک زندانی میتواند باشد، حتی دسترسی به اینترنت و دیگر وسایل ارتباطی. این حقوق با طرح در افکار عمومی به تدریج به گشایش وضعیت زندانیان میانجامد.
دوم: رسیدگی به اتهامات و همینطور زندانی شدن شخصیتهای سیاسی یا نزدیکان و وابستگان مقامات و شخصیتها، بازتاب خوبی در افکار عمومی دارد. البته شاید جماعتی هم بگویند که «ببین وضع به کجا رسیده که به خودشان هم رحم نمیکنند» یا کسانی بگویند که قبلا متخلفان در این سطح نبودند. اما بازخورد اصلی آن این است که برخورد و رسیدگی به اتهامات کسانی که قابل دسترسی فرض نمیشدند، اعتماد به جمهوری اسلامی و دستگاه قضا را بالا میبرد.
امروز دیگر کسی نمیگوید که فلان کس از رسیدگی مصون است و هیچ گاه پایش به دادگاه باز نخواهد شد. حتی سعید مرتضوی که زمانی دادستان تهران بود هر روز به دادگاه میرود و مجبور شده که به رسانههایی که خود روزگاری بسیاری از آنها را بسته بود، پاسخ بدهد و در دادگاه سین جیم شود. یا محمود احمدینژاد که زمانی هر کاری خواست کرد، حالا دو معاونش را در اوین میبیند و خودش هم پروندهی قطوری دارد و در انتظار دادگاه است.
البته شاید بگویید که اینقدر گل و بلبل هم نیست، اما قبول میکنید که تاثیر بر افکار عمومی به نسبت خوب بوده و این راه بازگشت ناپذیر است. برای همین هم هست که حالا کسانی خواستههایی را برای رسیدگی به اتهامات دیگر شخصیتها یا مسوولین و وابستگانشان را تقریبا به راحتی و بدون واهمه یا حداقل راحتتر از گذشته مطرح میکنند و احتمال رسیدگی به آنها دیگر غیرطبیعی جلوه نمیکند. به همین نسبت، این احساس در خود کسانی که امروز مسوولیتی دارند یا منسوب به شخصیتها یا مسوولین هستند ایجاد شده که شاید روزی نوبت رسیدگی به کارنامهی اعمال آنها فرابرسد. این احساس، نوعی بازدارندگی از خطا میتواند ایجاد کند و تا همینجا هم میتوان بازتاب آن را دید.
این را اضافه میکنم که چون تعداد رسیدگی به اتهامات چنین افرادی زیاد نبوده، قضاوت در مورد تاثیر سیاست بر نتیجهی دادگاهها هنوز کمرنگ نشده و شاید یکی از راهکارها، بالا بردن شفافیت از جمله غیرعلنی نشدن دادگاههای رسیدگی به پروندههای اینچنینی باشد؛ از جمله پروندهی مهدی هاشمی که با عنوان متهم و محکوم، نه تنها ابراز رضایت کرده، بلکه خود، خانواده و وکیلش تقاضای پخش فیلم دادگاه از تلویزیون را هم درخواست کردهاند.
چهارم: چه کسی فکر میکرد که روزی دختر و پسر آیت الله هاشمی رفسنجانی به هر دلیلی چه با دلایل کافی و یا غیرکافی – به اوین برود؟ یا پسر آیت الله خزعلی یا معاونان اول و اجرایی آقای احمدینژاد یا مشاور رسانهای او؟
فارغ از این اتفاق، نوع واکنشهای نزدیکانشان بسیار مهم است. نوع واکنش آیت الله هاشمی به اجرای حکم زندان برای فائزه و مهدی بسیار قابل تامل و البته قابل تحسین است. شاید تا پیش از این بسیاری میگفتند که مگر هاشمی میگذارد که دختر و پسرش را زندانی کنند؟ اما همه دیدند که به راحتی پذیرفت و قهر نکرد یا کنار نکشید. البته این که رایزنیهایی کردهاند، شاید کرده باشند و این غیرطبیعی نیست ولی اصل پذیرش و آرامشي است كه به چشم آمده است.