با توجه به اينكه اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري 92 توانستند وحدت و انسجام خود را حفظ كنند و همواره در اين يك سال بر انسجام و وحدت خود تاكيد داشتهاند آنها با بهرهگيري از چه فرمول و مدلي ميتوانند در انتخابات مجلس دهم نيز تاثيرگذار باشند؟
به عقيده من انسجام و وحدت در ميان گروههاي اصلاحطلب تا حد مطلوبي وجود دارد. همچنين رهبران اصلاحات از نفوذ زيادي هم در ميان مردم و هم در گروههاي اصلاحطلب برخوردار هستند. لذا چنانچه قضاوت يكطرفهيي وجود نداشته باشد و اصلاحطلبان رد صلاحيت نشوند، قطعا حضور آنها در انتخابات مجلس دهم حضوري پر رنگ وموثرخواهد بود. چرا كه اين حق مردم است كه از ميان طيفهاي مختلف كانديداها، كانديداي مورد نظر خود را انتخاب كنند. اگر اصلاحطلبان نتوانند در انتخابات مجلس حضور داشته باشند زمينه براي ورود اصولگرايان باز ميشود.
قطعا وقتي رقيب در صحنه نباشد اصولگرايان نيز با حداقل راي، وارد مجلس خواهند شد و معناي رقابت زيرسوال خواهد رفت. به هر حال اصلاحطلبان در طي كردن راههاي قانوني كاملا مصر هستند. آنها بايد قانونمدار بودن مسوولان نظارتي و اجرايي را خواستار باشند. همچنين بايد بر حق مردم تاكيد ورزند چرا كه ميزان راي ملت است. اگر اصلاحطلبان بتوانند انسجام اجتماعي را در ميان مردم به وجود آورند و مردم را به حق خودشان در انتخاب نمايندگان آگاه كنند و اين موضوع را به عنوان اصل مشترك در ميان مردم نهادينه كنند، راه براي اصلاحطلبان باز ميشود. به عقيده من تاكيد بر حق مردم و آگاهي بخشي به طبقات از مهمترين كارهايي است كه اصلاحطلبان ميتوانند انجام دهند.
اصلاحطلبان چطور ميتوانند بر مشكلات انتخابات غلبه كنند ؟
به هر صورت اصلاحطلبان بايد در هر مقطعي شرايط لازم را در نظر بگيرند و با توجه به آن شرايط راهكارهاي لازم را اتخاذ كنند. اصلاحطلبان اولا بايد زمينه اجتماعي لازم را فراهم كنند تا مردم نسبت به انتخابات حساسيت داشته باشند و خود را ذيحق بدانند. اگر هماهنگي ميان اصلاحطلبان و مردم وجود داشته باشد و اصلاحطلبان با كمك مردم بتوانند منسجم عمل كنند مسوولان ذي?ربط هم در برابر اراده مردم نميايستند. چرا كه تجربه نشان ميدهد كه افكار عمومي همواره پيروز است و هميشه ميتواند به خواسته خود برسد. به نظر من اگر اصلاحطلبان بر اين مبنا جلسات خود را تشكيل دهند و نسبت به معرفي كانديداها اقدام كنند و همچنين بتوانند زمينه آگاهي بخشي را در ميان مردم فعالتر كنند، اين راه هموارتر خواهد شد. آنها اگر نشان دهند كه ميزان حق مردم است و كساني بايد در مجلس حضور داشته باشند كه مردم انتخاب ميكنند و هدفشان دفاع از حقوق مردم باشد و نشان دهند كه منافع شخصيشان در برخوردهاي سياسي هيچ جايي ندارد، ميتوانند به هدف خود در انتخابات مجلس دهم نايل شوند.
با توجه به اينكه راهكاري كه اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري سال گذشته در پيش گرفته بودند مدلي بود كه ضمن حفظ انسجام از استراتژي حمايت از فردي اعتدالگرا استفاده كرده بودند. آيا براي انتخابات مجلس دهم هم بر افراد معتدلي كه با دولت هماهنگ باشند سرمايهگذاري خواهند كرد؟ آيا چنين راهكاري در ميان اصلاحطلبان مطرح است؟
به عقيده من اگر مجلس همراه دولت نباشد، دولت نيز در تحقق گفتمانهاي خود موفق نخواهد شد. اگر بنا باشد كه مجلس آينده نيز براي دولت مشكل ايجاد كند ممكن است زمينه نارضايتي مردم نسبت به دولت فراهم شود و حتي ممكن است اين مشكلات براي دولت به گونهيي بحران ايجاد كند كه موجب ايجاد تصوير غلطي از عملكرد دولت يازدهم در افكار عمومي شود و اين دولت براي انتخابات آينده رياستجمهوري راي نياورد. اين مساله بسيار مهمي است كه مجلس آينده تركيب يك همگام با دولت داشته باشد تا شاخصهها و ويژگيهاي اعتدالگرايي و اصلاحات در فضاي كشور نمايان شود. لازم نيست فقط افرادي معرفي شوند كه نسبت به آنها حساسيت وجود داشته باشد.
ميتوان از افرادي كه حساسيت كمتري ايجاد ميكنند هم استفاده كرد. در غير اين صورت هم مردم و هم دولت اصلاحات ضرر خواهند كرد. بنابراين براي انتخابات آينده بايد اصل را بر وحدت بگذارند تا افرادي دلسوز و توانمند و شايسته در مجلس حضور يابند و زمينه را براي توسعه و پيشرفت بيشتر كشور فراهم كنند. به هر ترتيب پارلمان اصلاحات و دولت اعتدالي توانايي حل مشكلات به جا مانده از دولت سابق را دارند. پارلمان اصلاحات نه تنها چوب لاي چرخ دولت نخواهد گذاشت كه راه را براي دولت باز خواهد كرد تا ايران و ايراني از سختيهايي كه در اين سالها با آن مواجه شدهاند رهايي يابند.
يعني اصلاحطلبان با يك ليست نزديك به دولت براي انتخابات مجلس وارد خواهند شد؟
به هر حال اين دولت برآمده از اراده اصلاحطلبان بوده است. هر چند دولت موانعي بر سر راه خود داشت و ممكن است اين عملكرد تا رسيدن به اهداف اصلاحطلبان فاصله داشته باشد.
در اين چند سال اخير بدبينيهايي در جناح رقيب و حاكميت نسبت به اصلاحطلبان به وجود آمده است. آيا سازوكاري وجود دارد كه اين بدبيني موجود به خوشبيني تبديل شود؟
اگر مردم را صاحبان كشور و نظام بدانيم و براي مردم ارزش قايل باشيم، همه گروهها و جناحها مساله مهم سرنوشت كشور را به مردم خواهند سپرد. مردم خودشان بايد تشخيص دهند كه چه كسي در راستاي منافع آنها عمل ميكند. همچنين افرادي كه در قدرت حضور دارند و خود را ذيحق دانسته و خيال ميكنند كه بر مدار حق هستند بايد بدانند كه راي مردم خود به حد كافي نشاندهنده اراده آنهاست. به هر حال گذشته جناح اصولگرا در دو دوره ثابت كرد كه آنها قدرت اداره كشور را به نحو احسن ندارند. اگر چنين قدرتي داشتند آن هم با وجود اين اعتبارات و بودجه و درآمدي كه در آن سالها براي كشور داشتيم، گذشته از مسائل فرهنگي و سياسي ميتوانستند بهترين وضعيت رفاهي را براي مردم فراهم كنند.
اما به عكس مشاهده ميكنيم كه در اين سالها وضعيت معيشتي مردم و فقر و بيكاري به مرز نگرانكنندهيي رسيد. مردم سابقه خوبي از دوران مديريت اصولگرايان ندارند. به نظر من بايد مواردي از سوي اصلاحطلبان مطرح شود كه كساني هم كه مخالف حضور اصلاحطلبان هستند در اثر فشار و مطالبات مردم راهكار شايسته كشور و مردم را بپذيرند. من معتقدم كه همگان بايد به اين نتيجه برسند كه قهر و فاصله و بدبيني در كشور نميتواند مشكل را حل كند و بهترين راه مذاكره و گفتوگو است تا بتوانيم به يك نتيجه درست برسيم.
آيا شما معتقديد كه اصلاحطلبان بايد با تحليل گذشته اصولگرايان ضرورت وجود اصلاحات را براي مردم تبيين كنند؟
وقتي گروهها و احزاب مختلف در يك رقابت انتخاباتي شركت ميكنند بايد حرفي براي گفتن داشته باشند. چه در اعلام برنامههاي خود در اداره كشور و چه در بيان ضعفها و اشتباهات طرفين بايد در جهت آگاهيبخشي به مردم درباره واقعيت موجود گام بردارند. اگر جناحي نتواند برنامه مشخصي را ارايه دهد و پيشينه مثبتي از گذشته خود به نمايش گذارد و همچنين نتواند برنامههاي خود را در جهت كم كردن مشكلات كشور و مشكلات سياست خارجي و در زمينه آزاديهاي اجتماعي و مسائل فرهنگي ارايه كند قطعا در ميان مردم مقبول نخواهد بود. به هر صورت اين دو جناح موجود در كشور كه ادعاي اداره كشور را ميكنند بايد كارنامه درخشاني از خود نشان دهند و سخنان و برنامههاي قابل قبولي را براي مردم ارايه كنند.
اصلاحطلبان بايد در اعلام برنامه براي اداره كشور و هم ارايه كارنامه و پيشينه مثبت و هم در بيان ضعفها و نقصهايي كه جناح مخالف در اين مدت در اداره كشور داشتهاند كوشا باشند. هرچند مردم ما مردم آگاهي هستند و خود شرايط را مشاهده كردهاند. خيلي مهم است كه مردم از بيتفاوتي خارج شوند. همچنان كه مردم با فعاليت خود و احساس مسووليتشان توانستند در انتخابات رياستجمهوري گزينه را به نفع اصلاحطلبان تغيير دهند در انتخابات مجلس نيز ميتوانند اين تغيير را در كشور به وجود آورند.
با توجه به اينكه علاوه بر حضور كانديداهاي اصلاحطلب كه يك مساله مهم است شركت مردم در انتخابات مجلس دهم نقش حياتي و مهمي را بازي ميكند راهكار اصلاحطلبان براي حضور حداكثري مردم در انتخابات مجلس دهم چيست؟
اصلاحطلبان به صورت بالقوه ميتوانند اين كار را انجام دهند. اما به صورت بالفعل اين وظيفه بر عهده نهادهايي ديگر است كه بتواند زمينههاي لازم براي انتخابات را فراهم كند. اگر مانند دوره هفتم مجلس، در دوره دهم نيز مردم نسبت به انتخابات مجلس بيتفاوت باشند و اين بيتفاوتي موجب ضعف مجلس و نظام خواهد شد بنابراين لازم است كه همه ارگانها و نهادهايي كه علاقهمند به تقويت حاكميت هستند، زمينه يك انتخابات رقابتي را فراهم كنند تا همه اقشار و گروههاي مقتدر بتوانند حضور فعال داشته باشند. حضور فعال و سلايق و ديدگاههاي مختلف در كشور باعث ميشود تا مردم نيز با ديدگاهها و سلايق مختلف شان در انتخابات مجلس شركت كنند و ما شاهد حضور حداكثري مردم و در پي آن رضايت مردم در فضاي سياسي كشور باشيم.