گروه سیاسی-رسانهها: سياست خارجي يکي از مهم ترين اولويت هاي دولت روحاني اين روزها با بهانه جويي هاي مختلف مورد حملات داخلي و خارجي قرار ميگيرد. دستگاه ديپلماسي کشورمان از يک طرف پرونده سنگين هسته اي را دنبال ميکند و از طرف ديگر تلاش ميکند منافع ايران را در مسائل منطقه اي و بينالمللي حفظ کند. اما تلاش هاي ظريف براي پيشبرد اهداف کشور با نظرهاي مختلفي در داخل کشور رو به رو است که بعضا وزير خارجه را تحت فشار قرار ميدهد. اما سيد محمد صدر به عنوان يکي از ديپلمات هاي با سابقه کشور و همچين مشاور وزير خارجه معتقد است که اين فشارها جاي نگراني ندارد چون تأثيري بر تصميم گيري نهايي نخواهد داشت. بهبود رابطه با عربستان سعودي و آينده سياسي دولت روحاني در صورت شکست يا توافق نهايي مذاکرات محور گفتگويي است که روزنامه ابتکار با سيد محمد صدر انجام داده است که در ادامه ميخوانيد.
در حال حاضر بحث گسترش روابط با عربستان مطرح است مسئله اي که بعضا با مخالفت هاي داخلي مواجه است و روحاني و ظريف باتوجه به صداهاي مختلفي که در اين باره شنيده ميشود مورد انتقاد قرارمي گيرند. از طرفي فکر ميکنيد باوجود مرگ پادشاه عربستان روابط ما با اين کشور بهبود پيدا ميکند يا اگر بهبود پيداکند کمکي به حل مشکلات منطقه خواهدکرد؟
بهبود پيداکردن روابط ايران و عربستان قطعاً به حل مسائل منطقه کمک ميکند. يعني اگر روابط ايران و عربستان مثل زمان دولت اصلاحات شود قطعا کمکي به حل مشکلات منطقه خواهد کرد و اين نکته را نه تنها ما حتي کشورهاي ديگر هم توصيه ميکنند که روابط ايران و عربستان بهبود يابد. اگر روابط دو کشور بهترشود طبيعتا درمورد بحران هاي منطقه باهم بحث خواهند کرد و به تفاهماتي ميرسند و اين مسئله به نفع منطقه است و حتما درجهت منافع هردو کشور و منطقه خواهدبود. منتها اين به مقدمه نيازدارد. اين مسائل سياسي است حتي درمورد نفت هم همينطور است. اگر عربستان و ايران باهم تفاهم داشته باشند قطعا بر قيمت نفت نيز تأثير ميگذارد. زمان روي کارآمدن دولت اول آقاي خاتمي که هنوز روابط ايران و عربستان خيلي خوب نبود؛ قيمت نفت بين بشکه اي 7 تا 8 دلار بود. به مرور زمان خوب شدن روابط آثار زيادي داشت که يکي از آن همين افزايش قيمت نفت بود. بنابراين رابطه بين دوکشور بسيار مهم و تأثيرگذار و به نفع دو کشور و حل بحران هاي منطقه است. اما بايد در اين زمينه اقدامات زيادي صورت گيرد. عربستان درمورد عراق، سوريه، لبنان، يمن و بحرين با ايران اختلاف نظردارد و طبيعتا وقتي روابط دوکشور بهبوديابد درهمه اين زمينه ها ميتواند تأثيرگذارباشد و مشکلات منطقه را حل کند.
براين مبنا توصيه شما به دستگاه ديپلماسي کشور چيست؟
توصيه من بيشتر بايد به عربستان باشد. چون دستگاه ديپلماسي و جمهوري اسلامي ايران انصافاً به صورت جدي به دنبال برقراري رابطه با عربستان بود. علتش هم اين است که آقاي روحاني در ابتداي کار رياست جمهوري؛ يکي از کشورهايي را که به عنوان اولويت در سياست خارجي دولت خود مطرح کرد، عربستان سعودي بود. متأسفانه عربستان سعودي آنطور که بايد و شايد اين پيام را نگرفت و من در مصاحبه ديگري هم گفتم که عربستان سعودي هنوز در حال و هواي دولت آقاي احمدي نژاد است. چون برمبناي عملکرد هشت ساله احمدي نژاد رابطه اين کشور با ايران کاهش پيداکرد وخوب نبود. اما با روي کار آمدن دولت روحاني تحولي درايران صورت گرفته است و استراتژي و انديشه هاي دولت جديد با دولت قبل متفاوت است اما عربستان آنچنان که بايد و شايد اين تحول را درک نکرده است.
شايد آن ها فکر ميکنند که تحولي رخ نداده چون ايران در هيچ کدام از مواضع بينالمللي خود درمقابل عربستان کوتاه نيامده است.
اصلا بحث کوتاه آمدن نيست. تحول قطعا رخ داده است.
به هرحال آن ها يکسري پيام هاي ديگر را نيز از ايران دريافت ميکنند.
به هرحال تصميم گيردولت است. پيام هاي ديگر همه غيررسمي است. هيچ کس در داخل، موضع گيري آقاي جنتي در نمازجمعه را مورد تأييد قرارنداد. بلکه درخيلي از موارد تقبيح هم شد و اصلا اين بحث مطرح شد که نه تنها اين موضع براي تريبون نمازجمعه مناسب نيست بلکه يک روحاني نبايد اين گونه سخن بگويد. اين را جدي ميگويم، روحاني در شيعه داراي يک ويژگي هايي است که همين ويژگي ها باعث شده هزارسال مرجع و پناه مردم باشد. ما ميگوييم روحاني يعني کسي که با روح مردم سروکارداشته باشد. ولي وقتي يک نفر نسبت به مرگ يک شخص ديگر آن هم رهبر يک کشور اظهارخوشحالي کند اين نه با اصل اسلام، نه با اصول انساني، نه با اصول سياسي و اخلاقي همخواني ندارد. ما دستوراتي از قرآن و اسلام داريم که نبايد حتي نسبت به کفار و سران آن ها بدگويي کرد چون آن ها هم به سران شما بدگويي خواهندکرد. متأسفانه در برخي موارد دستورات اسلام دراينجا زيرپا گذاشته ميشود. بنابراين بحث آقاي جنتي اصلا بحثي نيست که مورد تأييد دولت و حتي رهبري باشد. رهبري در سخنراني خود که فکر ميکنم در اجلاس وحدت بود عنوان کردند که استراتژي جمهوري اسلامي در سياست خارجي برقراري ارتباط با کشورهاي اسلامي است. که البته عربستان هم کشور اسلامي هست.
وقتي کشوري ميخواهد با کشور ديگري ارتباط برقرارکند، براي مرگ رهبر آن کشور اظهار خوشحالي ميکند يا تبريک ميگويد؟! ولي دولت در واقع در اين جهت حرکت نميکند و من اميدوارم آن راديکاليزم حاکم بر سياست خارجي عربستان با تغييراتي که در اين دولت ايجاد شده تغيير پيداکند. کسي که با برقراري رابطه با عربستان که کشور همسايه مسلمان و داراي بيت الله و مسجد النبي است حتي بدون توجه به تأثيرگذاري اين کشور در قيمت نفت، اقتصاد و امنيت منطقه، مخالف است دليلي ندارد به نظرش توجه کرد. چرا؟ چون اين گفته ها ضد نظريات امام است. امام پايه گذار وحدت اسلامي بود. امام دستوراتي داد که اختلاف شيعه و سني که پايه گذار آن انگليسي ها بودند را ازبين ببرد و پيام انقلاب همين است. درچنين شرايطي اگر کسي با اين مسئله مخالفت کرد دليلي ندارد که به نظراتش توجه کنيم.
بحث اين است که امکان کارشکني در سياست هاي دولت وجود دارد يانه؟
نه. اصلا. زماني که شما درمورد کارشکني صحبت ميکني يعني زمينه شکل گيري يک ديکتاتوري را فراهم کرده اي. چون هر ديکتاتوري ميگويد مخالف من کارشکني ميکند، او ضد نظام است، بنابراين شرايطي فراهم ميکند که همه مجبور شوند تمام دستورات کسي که در رأس قدرت را اطاعت کنند و حق مخالفت نداشته باشد. بنابراين مخالفين حق مخالفت دارند و دولت هم هر اقدامي را که در جهت منافع ملي ببيند، انجام ميدهد. بنابراين همانطور که گفتم نبايد به نظرات کسي که اين قضيه را مطرح ميکند، توجه کرد. چرا ما ميگوييم انقلاب اسلامي؟ مگر اکثريت ايرانيان شيعه نبودند؟ مگر اين انقلاب شيعي نبود؟ مگر رهبر اين انقلاب يک مرجع تقليد شيعه نبود؟ چرا امام نگفت انقلاب شيعي ايران؟
حالا که بيش از سي سال از انقلاب گذشته است؛ آيا ممکن است عده اي از انديشه اوليه انقلاب فاصله گرفته باشند؟
صد سال بگذرد. مبناي جمهوري اسلامي ايران، انقلاب اسلامي است. من خودم را انقلابي ميدانم. و فکر ميکنم بايد شعارهاي اصلي انقلاب را دنبال کنيم. آن گروهي که مخالف برقراري رابطه با عربستان است شعارهاي اصلي انقلاب يا پيام وحدت امام را درک نکرده اند. من به کساني که حساسيت رابطه با عربستان و هر کشور همسايه را نميدانند ميگويم "انسان کم دان" و ضرورتي ندارد که به نظرات "انسان هاي کم دان" توجه کرد چون فرهيختگان درهر موضوعي به نظرات متخصص مربوطه توجه ميکنند.
مي گويند با مرگ پادشاه قبلي و روي کارآمدن پادشاه جديد فرصتي براي برقراي روابط فراهم ميشود. چون پادشاه جديد براي تثبيت جايگاه خود سياست هاي خود را تعديل ميکند، باتوجه به مواردي که گفته شد، به نظرشما ميتوان گفت اين شرايط فرصت برقراري رابطه را فراهم ميکند؟
اين شرايط قطعا فرصتي براي برقراري رابطه ايجاد ميکند. چون پادشاه تغيير کرده و پادشاه جديد تعداد زيادي از مقامات اين کشور را تغييرداده و خيلي از اين تغييرات معناداراست. همچنين حضور دکتر ظريف در مراسم ترحيم ملک عبدالله اقدام خيلي خوبي بود. چون اين يک مسئله انساني است. به نظر من اين اتفاق ميتواند زمينه ساز برقراري روابط درآينده باشد. البته من اميدوارم تغييراتي در راهبردهاي سياست خارجي عربستان من جمله در رابطه با ايران نيز صورت گيرد.
دولت روحاني در اين مدت روي سياست خارجي و مذاکرات هسته اي بسيار سرمايه گذاري کرده است و اين مذاکرات با تهديدهايي از داخل و خارج مواجه است، فکر ميکنيد اگر مذاکرات شکست بخورد چه اتفاقي ميافتد؟
بنده به هيچ وجه نگران فشارهاي داخلي نيستم. چون اينها تأثيري در تصميم گيري نهايي ندارد.
اما روحاني در کتاب خاطرات خود به اين نگراني ها اشاره ميکند و فاکتورهايي وجود دارد که به نوعي نشان دهنده نگراني وي از تأثير فشارهاي داخلي در ايران است.
ما طرفدار دموکراسي و آزادي هستيم. يکي از شعارهاي آقاي خاتمي " زنده باد مخالف من" بود. بنابراين من اعتقاد دارم مخالفان دولت آقاي روحاني حتي همان دلواپسان هم بايد آزاد باشند و حرفشان را بزنند. اصلا دموکراسي يعني همين که کسي که مخالف است و در قدرت نيست بتواند حرفش را بزند. اما من نگران اين نيستم چون فکر ميکنم که اين مخالفت ها تأثيري در تصميم گيري ها ندارد.چون وزارت خارجه و دولت برمبناي منافع ملي عمل ميکند و به هر برنامه اي که درجهت تأمين منافع ملي باشد، عمل ميکند. بنابراين آن ها ميتوانند حرفشان را بزنند و وزارت خارجه هم ميتواند عمل خود را انجام دهد.
اين حرف شما يک معناي ديگري هم ميدهد. يعني اگر يک زماني دولت ديگري سرکارباشد و مردم منتقد باشند اين مسئله هيچ تأثيري در تصميم گيري ها ندارد.
بله چنانچه مخالفت هاي مردم با فسادي که در دولت احمدي نژاد بود تأثير عملي نداشت. الان ميبينيد که بخش قابل توجهي از سرمايه هاي ملي، مملکت غارت شده است. اگر تأثير داشت که شاهد اين گونه مسائل نبوديم. اما مخالفت ها بي تاثير هم نيست منتها تاثير خود را در انتخابات بعدي و در صندوق راي نشان ميدهد که اينگونه شد. يک زماني من تصميم گيرنده هستم و شما مخالفي. شما مخالفت خود را ابراز ميکني و من هم تصميم گيري ميکنم. اما يک زمان شما مرا قانع ميکني که اين تصميم تو درجهت منافع ملي نيست، اينجا تأثيرگذاري وجود دارد.از اين رو بايد پرسيد چرا يک مملکت بايد چند حزب داشته باشد و آزادي احزاب چرا مطلوب است؟ چون يک يا دو حزب دولت تشکيل ميدهند و چند حزب مخالف ديگر، دولت و قدرت را کنترل ميکنند.
اگر مذاکرات به نتيجه برسد تا حدودي نتايج مشخص است اما اگر شکست بخورد چه ميشود؟
اگر مذاکرات شکست بخورد بازهم شرايط مشخص است. تحريم ها افزايش مييابد و يکسري مشکلات ايجاد ميشود.
شما فکر نميکنيد که دولت روحاني بيشتر تحت فشار قرار بگيرد؟
در اثر عملکرد احمدي نژاد 100 ميليارد دلار پول بلوکه و تحريم ها به ايران تحميل شد و همچنين موقعيت ايران در عرصه بينالمللي نزول پيداکرد. دولت آقاي روحاني وارث چنين شرايطي است. يکي از مسائلي که در شرايط کنوني به آن توجهي نميشود اين است که چه کسي اين بلاها را به سر مملکت آورد؟ چه کسي باعث شد 4 قطعنامه تحريمي که تمام اقتصاد ما را بلوکه کرد تصويب شود؟ اين تحريم ها در کنار آن مديريت اقتصادي ضعيف و فسادهايي که حالا يکي يکي آشکار ميشود باعث شد مملکت به اينجا برسد. بايد به اين نکته توجه کرد. زماني که ما براي مذاکرات با طرف مقابل روبرو ميشويم دست طرف مقابل پراست چون 100 ميليارد دلار از پول ايران را بلوکه کرده است. به همين دليل مذاکره دشوار است و تيم مذاکراه کننده واقعا کار سخت و طاقت فرسايي را دنبال ميکند. اما هيچ کس به اين نکته توجه نميکند که چه کسي اين تحريم ها را براي ايران به وجود آورد؟ آيا دولت آقاي روحاني اين تحريم ها را به وجود آورد؟ اين از جمله ظلم هايي است که به اين دولت ميشود و کسي به آن توجه نميکند.
ظريف در جايگاه حساسي قراردارد و او هرحرکتي که ميکند برخي مخالفان دولت، رفتار او را به منزله امتياز دادن تلقي ميکنند. امتيازدادن چه معنايي ميدهد؟ اصلا اين امکان وجود دارد که او بتواند بدون توجه به دستورالعمل اصلي کاري انجام دهد و امتيازي بدهد؟
آنهايي که مدعي هستند ظريف امتياز ميدهد دقيقا بگويند او چه امتيازي ميدهد؟ بنده ميگويم هيچ امتيازي به اين معنا که منافع جمهوري اسلامي ايران در خطر قرار بدهد داده نميشود. چون تمام حق و حقوق ايران که استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي است تأمين ميشود و هيچ مشکلي ايجاد نميکند. از طرفي به سمتي حرکت ميکند که آن بلاهايي که در اثر سياست هاي دولت احمدي نژاد از جمله تحريم و بد شدن موقعيت بينالمللي ايران بر سر اين مملکت آمد به مرور زمان از بين ميرود. اصلا اين سياست هاي نابجا بود که ايران را به اينجا رساند و دولت فعلي را مجبور کرد که براي پس گرفتن سرمايه مملکت بر سر ميز مذاکرات بنشيند و پاسخگوي مشکلاتي باشد که ايجاد کردند.