به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۰۲ - ۲۲:۳۷
 
۹۹
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۲۸ ساعت ۱۱:۴۲
کد مطلب : ۱۱۱۸۲۱

نامه تند حامد بهداد به جامعه پزشکی

گروه فرهنگي: حامداد بهداد، بازیگر نارنجی پوش مهرجویی، با ارسال یادداشتی به واکنش‌های اخیر جامعه پزشکی و انجمن ملی جراحان نسبت به درگذشت عباس کیارستمی و صحبت های داریوش مهرجویی پاسخ داده است. در این یادداشت آمده است:

طلای پاک را هیچ منّت خاک نیست؛ چون از بی‌انصافی می‌ترسم و خود صدْمه خورده آنم، باید بگویم روی سخنم با آن دسته از پزشکان و جراحان و پرستارانِ شب تا صبح بیدار خوابِ جان برکف، که پا به پای بیماران و همراهان می‌گریند و می‌خندند و چون پروانه دورشان می‌گردند، نیست و نخواهد بود...

اما جامعه ما از پیش دریافته، هیچ قصوری در پرونده پزشکی آقای کیارستمی اثبات نخواهد شد. داغ کیارستمی سازمان نمی‌خواهد. هر نفر ایرانی و غیرایرانی که او را بشناسد خواهانِ پاسخ شماست. و جامعه فرهنگی پیگیری این مطالبه جهانی را بر خود وظیفه می‌داند.

توهم جمعی از پزشکان مبنی ِبر سال‌ها دشمنیِ سازمان یافته علیهِ آنان در سطحِ جامعه، برآیندِ نگاهِ طبقاتیِ صنف پزشکی علیه هموطنان خویش است. و این نگاه، خود معلول کاستی‌های بسیاری در زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی ایران امروز ماست.

بگذارید بی‌پرده بگویم: اینکه پیش از نام جنابِ کیارستمی و مهرجویی، از واژه "آقا" استفاده نمی‌کنید، ناشی از کم‌فرهنگی است؛ اینکه فکر می‌کنید مهرجویی نظیر دارد، از کم‌فرهنگی است و سرانجام اینکه شما ما را دشمن خود فرض کرده‌اید، ناشی از نگاهی پر از ترس و تبعیض است و اینکه آن را سازمان یافته خوانده‌اید، احساس خطری است که قدرت‌طلبی و اقتدارگرایی، در پشتِ نقابِ هر پزشک می‌کند. و همه این تلقی از سرِ بی‌رحمی و عافیت‌طلبی و خودپسندی است و همه سراسر قصور. اینکه اسرار پزشکی را در اختیار خانواده کیارستمی یا هر دیگر خانواده قرار نمی‌د‌هید و یا اینکه مهرجویی را در حدّی نمی‌دانید که چه و چه... از نگاهِ خودپسندانه و طبقاتی شماست، و قصور! اینکه فلان جراحِ معالج، بلندمرتبه‌ترین فیلمسازِ جهان را پس از عملِ جراحی رها کرده، برای تعطیلات نوروزی سفر رفته و میزانِ ابعاد و اهمیّت وِی را در بهترین شکل، در حد و اندازه خود دانسته، از کم‌فرهنگی است. لازم نیست توضیح دهیم در هر مجتمع پزشکی از شما چه عدد داریم و در هر شهر و کشور، چند مجتمع ِپزشکی و چند کرور در شوق رفتن و ذوق بیرون آمدن از دانشکده‌های پزشکی. هم از آن روی محتاجِ شرح نیست که بگویم از کیارستمی فقط یکی در عالم بود که اگر این را هم ندانیم دیگر حقیقتا از بی‌فرهنگی است و صد البته که فاجعه. فاجعه‌ای که به بار نشست.

اگر مردمِ عادی، بدون اعتماد به نفس و پشتیبان، لرزان و ناامید از همه جا، دست به دامان شما می‌شوند و روی کفش‌تان می‌افتند به جرم اینکه زندگی را دوست می‌دارند و شما را به غلط ناجی خود می‌دانند، دردی‌ست که از کاستی‌های تامین اجتماعی و ناکارامدی قوانین و مدیریت درمانی و در طول سالها به وجود آمده است. اما در ازای آن سهم مردم از شما چه بوده؟

جز اهانت و بی‌احترامی و ناامیدی و گاهی که مرگ نوش جانشان می‌شود؟! اینکه قوانینِ مدنی و مدرن‌تری درباره خدمات اجتماعی از بالا برایمان وضع نمی‌شود و شما هم به روی مبارکتان نمی‌آورید قصور است. اینکه اخلاق پزشکی حتی به اندازه علمِ نوپای تجربی در طولِ تاریخ قد نکشیده، علی‌الخصوص در کشورِ ابن‌سینا و رازی و مولانا، همه مصداق قصور است.

نَفْسْ و ایگویِ جامعه پزشکی در ایران چاق و فربه شده است و اگر به سببِ سوادِ تخصصی، و درآمدِ بالا و احترامِ کاذبِ جامعه در همین دوره از تاریخ، به نقد خویش و تمرین دموکراسی نپردازد، جامعه ایرانی غرامتِ سنگین‌تری از مرگ عالیجناب کیارستمی خواهد پرداخت. قصور زیاد است نمی‌توانیم ثابت کنیم. کم‌کاری بوده نمی‌شود اثبات کرد. اهمال و سهل‌انگاری و لاپوشانی همه قصور است.

پایِ جان آدمی در میان است. از قصور مگویید که زیرساخت‌هایِ شخصیتی_اجتماعیِ همه، سالهاست که ویران است. فقط نمی‌توانیم اثبات کنیم. با این حال در میان شما کسانی که با ما درد مشترک دارند، کم نیستند و ما دردمان را در هنگامی مناسب قسمت خواهیم کرد.»