اباذر اشتری مهرجردی-جامعهشناس روستائی
علیرغم اینکه در 40 سال گذشته بیش از 50 درصد مردم ما در مناطق روستایی ساکن بودند اما همیشه روستا در سایهی شهر تعریف شده است. یعنی شاخص شهر را در کنار روستا قرار دادهاند و آن را تعریف کرده اند.
برای مثال روستا را منطقهای خارج از محدوده شهری فرض کردهاند که کمتر از 4 هزار تا 5 هزار جمعیت داده باشد و خوراک اولیه اقتصادی، اجتماعی شهرها را تامین میکند. همیشه یک دید فرودست نسبت به روستا و روستاییان وجود دارد.
ویژگیهای روستائیان ارزش منفی تلقی میشود
روستائیان دارای ویژگیهای خاصی هستند اما وقتی در قیاس با شهر قرار میگیرند دارای ارزش منفی میشوند و به صورت طبقاتی فرودست به آنها نگاه میشود. طبق سرشماری سال 90 از 75 میلیون کل جمعیت کشور ایران نزدیک به 22 میلیون نفر آنها هنوز در مناطق روستایی زندگی میکنند، به عبارت دیگر نزدیک به یک سوم جمعیت ایران روستا نشین هستند یعنی نزدیک 3 میلیون خانواری که در کشور هستند پانصد تا ششصد خانوار در روستا زندگی میکنند و نوع نگاه مرسوم، آنها را فرودست تلقی میکند.
روستا به عنوان «خانه دوم»
وجود مشکلاتی مثل تراکم جمعیت یا آلودگی هوا و مسائلی از این دست که زندگی شهرنشینی به همراه دارد، باعث میل به گریز از مناطق شهری شده است. مناطق روستایی به دلیل تکنولوژیهای موجود که باعث میشود کارها را از راه دور هم بتوان کنترل کرد و از آنجایی که آرامش در روستاها بیشتر است و مخارج برای زندگی در روستاها کمتر، باعث میشود که افرادی که در روستا زندگی میکنند و به حدی از رفاه رسیدهاند به فکر این باشند که خانه دومی در مناطق روستایی داشته باشند.
«خانه دوم» اقامتگاهی محسوب میشود برای افرادی که خانه اولیه آنها در شهر است و این خانه لزوما دومین خانه نیست بلکه ممکن است چندمین خانه باشد اما چیزی که حائز اهمیت است این است که خانه یا اقامتگاه اولیه این افراد در شهر است.
معمولا این افراد دو گروه هستند، یک گروه که اهداف سرمایه گذاری دارند و این اقامتگاه برای اوقات فراغت آنها تهیه شده است. این افراد در مناطق ساحلی، جنگی و خوش آب و هوای کشور سرمایه گذاری میکنند فارغ از اینکه به آن محل تعلق داشته باشند یا نه، مردم آن منطقه هم مشکلی با این موضوع ندارند. اما گروه دیگر که بهویژه در مناطق مرکزی کشور دیده میشوند برای سرمایهگذاری به روستا میروند که این موضوع از 10 -12 سال گذشته رواج پیدا کرده است. در این مناطق موضوع کمی متفاوت است. به شکلی که یا غریبهها در این محدوده حضور پیدا نمیکنند و یا اینکه پذیرفته نمیشوند. کسانی که برای خرید خانه دوم به روستاهای مناطق مرکزی کشور میروند، معمولا به یک نحوی ریشهای در روستا دارند. یعنی یا خودشان متولد آن روستا هستند یا به طریقی یکی از بستگان درجه یک آنها ریشه در آن روستا دارد. در غیر این صورت عرف روستا اجازه هضم و جذب آنها را نخواهد داد.
تفاوتهای خانه روستایی
مسئله بعدی این است خانه روستایی تفاوتهایی با خانه شهری یا مسکن شهری دارد. برای مثال یکی از ویژگیهای خانه روستایی هویت بخش بودن است و یک زبان مشترک جمعی است و در تناسب و تعادل با فضای پیرامون است. در واقع محصول یک خرد جمعی در طول زمان بوده یک خرد پویا است. خانه روستایی خانهای نیست که مثل خانه شهری تعویض شود و یا دچار تغییر شود. در واقع امکان اصلاح آن وجود دارد اما امکان تخریب یا جابه جایی آن وجود ندارد. این خانهها معمولا تعیین کننده موقعیت فرد چه از نظر طبقاتی و چه از نظر منزلت اجتماعی در روستا هستند. در واقع فروش خانههای روستایی به معنای فروش اصل، نسب و هویت است.
تغییر سبک زندگی در روستاها
اتفاقی که در حال حاضر در روستاها رخ داده این است که سبک زندگی به دلیل ورود شهریها به منطق روستایی عوض شده است. این ورود ممکن است دارای مزیتهای مثل ایجاد شغل و بالا بردن فرهنگ اجتماعی باشد اما مشکلات بسیاری نیز برای آنها به وجود آورده است که مهمترین مشکل همان تغییر در سبک زندگی روستایی است. در واقع سبک زندگی شهری با همان ویژگیهای خاص به مناطق روستایی وارد شده است.
روستاهای فراغتی به جای روستاهای تولیدی
میتوان گفت روستاهای ما با تعریف رایج که «مکانی برای تولید و مادر شهرها» است فاصله بسیار دارند. به عبارت دیگر در روستاهای ما کسانی که باقی ماندهاند پدرها و مادرها یا پدربزرگها و مادربزرگها هستند و مابقی به دلایل مختلف مثل نبود امکانات زیرساختی به شهر مهاجرت کردهاند. و این باعث شده است ما در حال حاضر با روستاهایی که میتوان به آنها نام «روستاهای فراغتی» داد مواجهیم. این روستاها جای «روستاهای تولیدی» را گرفتهاند. روستاهای فراغتی در واقع روستاهایی موقت هستند.
شهر «خانه دوم» روستائیان
در این بین یک اتفاق معکوس رخ داده است. به نحوی که علاوه بر اینکه شهریها یک خانه دوم برای خود در روستا گرفته اند، روستائیان نیز یک خانه دوم برای خود در شهر گرفته اند. به طوری که در زمستانها باوجود امکاناتی مثل آب، برق و گاز که در روستاها وجود دارد، روستائیان به شهرآمده و یا در کنار بچههایشان زندگی میکنند و یا در خانه دومی که گرفتهاند زندگی میکنند.
تبعات تبدیل روستاها به «روستای فراغتی»
اینکه روستاهای ما تبدیل به روستاهایی فراغتی و مناسبتی بشود، از یک سو به تداوم وجود روستاهای ما یاری میرسانند، اما واقعیت این است که در چنین شرایطی روستا به معنای کلاسیک کلمه دچار فروپاشی شده و از بین میرود. به عبارت دیگر خانههای روستایی با شرایطی که گفته شد در کمترین مناطق روستاهای ما وجود دارند و خانههای روستایی به یک محل تفریح و استراحت گاه تبدیل میشوند.
دستهبندی علاقهمندان به خانههای روستایی
افرادی را که علاقهمند به خانههای روستایی هستند به 3 گروه میتوان تقسیم کرد، گروه اول گروه فراغت جویان هستند، گروه دوم هویت جویان و گروه سوم منزلت جویان هستند.گروه فراغت جویان از نظر سنی زیر 35 تا 40 سال دارند و اکثرا متولد شهر هستند اما پدر و مادرشان در مناطق روستایی زندگی میکردند. اکثرا شاغل و دارای درآمدهای متوسط روبه بالا بوده و از پایگاه اقتصادی اجتماعی خوبی برخوردارند و فقط برای کسب لذت به این مناطق میآیند.
گروه هویت جویان از نظر سنی 55 سال به بالا هستند و خود متولد روستا بوده و پدرو مادرشان نیز در آن مناطق روستایی زندگی میکردند و در حال حاضر نیز در همان قبرهای روستایی مدفون هستند. این یک حس نوستالوژی به آن روستا و اجزای آن دارند. این افراد به روستا میروند تا حس نوستالوژی که نسبت به آن روستا دارند را سیراب کنند. اکثرا باز نشسته هستند و معمولا به صورت مجردی به این خانههای دوم سفر میکنند. گروه منزلت طلب از نظر سنی بین 40 تا 55 سال بوده و معمولا از طبقه متوسط روستا هستند که به دلایلی طی چند دهه گذشته به شهرها مهاجرت کردند و حالا که دارای منسب یا درآمدی شدهاند به این مناطق روستایی سفر میکنند که داشتههای خود را به رخ بکشند. در واقع روستا میدانی است برای نشان دادن داشتههای این افراد.
دولت در روستا نماینده ندارددر هر حال واقعیتی که وجود دارد این است که ما کمترین زمان، سرمایه گذاری و ارزش را در حوزه روستایی داریم و هنوز دولت به عنوان متصدی مسائل حکومتی و کشوری در روستا نماینده ندارد و سرمایه گذاری در روستاها به معنی خاص کلمه در آنها صورت نمیگیرد. این در حالی است که هنوز یک سوم جمعیت کشور ما در روستاها زندگی میکنند. حدود 3 میلیون نفر صاحب اصلی خانههای روستایی هستند. اگر به دقت به این موضوع نگاه کنیم خواهیم دید 30 درصد از کسانی هم که در شهرها زندگی میکنند و ریشه روستایی دارند علاقهمند بازگشت به روستا هستند. به عبارت دیگر ما در باره روستا و ماسائل و کارکردهای مربوط به آن را باید باز تعریفی انجام بدهیم.در واقع مفاهیمی در مناطق روستایی ما در حال تغییر است و در سبک زندگی جدیدی که در حال رواج در روستاهای ما است.
ایجاد شغل در روستاها
همه به این فکر میکنند در روستا چه میتوان کرد وقتی زیر ساختی برای آسایش مردم وجود ندارد. اما واقعیت این است که دید مهندسی که در جامع ما وجود دارد همه چیز را به جای نرم افزاری، سخت افزاری میبیند. در روستاها به راحتی میتوان شغل ایجاد کرد چون الزاما ایجاد شغل زیرساخت آن چنانی نیاز ندارد. واقعیت این است که ساختار روستای ما به معنای خاص کلمه تغییر کرده چون یا فضای روستا تغییر کرده که کارکرد خانهها نیز دچار تغییر شده است یا کارکرد خانهها تغییر کرده که فضای روستاها دچار تغییر شده است. در هر حال خانهها کارکرد اصلی خود را نداشته و خانههای روستایی عملا به خانههای سالمند تبدیل شدهاند چون جوانان به شهر مهاجرت کردهاند. اما با تمام این اوصاف میتوان روستاها را با امکانات اولیه کم سر پا نگه داشت.