گروه سیاسی: فاطمه راکعی-دبیرکل جمعیت زنان مسلمان نواندیش در یادداشتی در روزنامه بهار نوشت: با وجود اینکه در حال حاضر محمود احمدینژاد رد صلاحیت شده است، اما جریان اصولگرا که در دوران ریاست جمهوری او حامی رفتارها و عملکردهایش بودند هنوز در صحنه حضور دارند و بعضا میخواهند با استفاده از تبلیغات و فاصله گرفتن از احمدینژاد، ناکارآمدی خود را پنهان کند. در حالی که اگر قانون به نحو صحیح بر کشور حاکم باشد، زمانی که شاخصترین چهره یک جریان سیاسی رد صلاحیت میشود و این همه تخلف آشکار دارد، از سرپیچی از دستورات مستقیم مقام معظم رهبری تا اختلاس و بسیاری مسائل که در پرونده دولتش موجود است، تمام آن طیف فکری باید با این رد صلاحیت، از عرصه سیاسی کشور خارج شوند بدون اینکه حتی کسی به آنها چیزی بگوید. سمبل و رهآورد نهایی آن طرز فکر و گروهی که به پایداریچیها معروف هستند باید خود را از صحنه کنار بکشند. متاسفانه شیوه رفتار و منش سیاسی این دسته به نحوی است که به هیچ وجه نمیخواهند کم بیاورند و گویی آموزش دیدند که همواره توپ را در زمین طرف مقابل بیندازند و خود را تبرئه کنند. این همان شیوهای است که احمدینژاد پیش از اینکه رد صلاحیت شود دنبال میکرد. او با پخش ویدئوهای تنظیمشده و کارشده در آخرین زمانهای نزدیک به انتخابات، دولت کنونی را متهم کرده و قصد در تبرئه خود داشت، به نحوی که دولت در یک عمل انجامشده و سر دوراهی قرار گرفت که یا کارشناسان خود را مامور کند تا به این اتهامات پاسخ دهند و یا پاسخی ندهد که او بگوید حق با ما بوده است.
پشتیبانهای آن طیف فکری حالا هم که تا آخرین لحظه با او آمدند دقیقا میخواهند توپ را به زمین دیگری بیندازند و خود را تبرئه کنند و بگویند ما از آنچه در طول دو دولت گذشته اتفاق افتاده، مبرا هستیم و از این شیوه بیزاریم. در صورتیکه ملت عملا نمیتواند این موضوع را بپذیرد که آنها با جملاتی مانند ما هم تقبیح میکنیم و ما هم ناراضی هستیم بخواهند خود را بری بدانند و دوباره در عرصه سیاسی کشور عرض اندام کنند. اگرچه شاید چهرههایی که شناختهشده نیستند بتوانند خود را پنهان کنند اما چهرههایی که شاخص هستند و مشخص است تا همین دیروز در آن تیپ فکری همهکاره بودند و حامیان تمامقد احمدینژاد، امروز که او رد صلاحیت شده گویی مردم را فراموشکار فرض کردند و از آنها شرم نمیکنند. بنابراین نهادهای ذیربط در قوه مجریه و قضائیه باید تمهیدی در این خصوص بیاندیشند.
علیرغم اینکه از طرفی خود احمدینژاد ادعای استقلال کرده و از طرف دیگر جریان اصولگرا اظهار میکند ما هم ناراضی هستیم و حتی ادعا میکند احمدینژاد برخاسته از جبهه اصولگرا نبوده است، اما اصولگرایان نمیتوانند پشتیبانیهایی که از او کردند را پنهان کنند و در اصل خود آنها بودند که او را روی کار آوردند. اصولگرایان شاید خودشان طیفی را تشکیل میدهند که دستههای مختلفی را شامل شده و تفاوتهایی در برخوردهای سیاسی و نوع رفتار -و نه طرز فکر- داشته باشند، اما آن جریان برآمده از اصولگرایی است. کلیت اصولگرایی مدافع احمدینژاد بود و تا زمانی که دولتهای هشتم و نهم روی کار بود، هیچ واکنش منفی مستقیمی که بازدارنده باشد نداشت. بنابراین حالا که این مسائل پیش آمده، کلیت اصولگرایی نمیتواند خود را بری بکند. ضمن اینکه ما میدانیم اصولگرایان معتدل از همان زمان ناراضی بودند و بعضا هم عدم رضایت خود را اعلام میکردند اما این کافی نیست، آنها بخشی از این طیف هستند و بدنه و طرف دیگر طیف همواره از این جریان حمایت کردند و نمیتوانند خود را منزه کنند از اعمالی که این شخص در طول هشت سال انجام داده و تفکری که داشته و توانسته با حمایت بدنه اصولگرایی دوام بیاورد. مخصوصا اگر حالا که احمدی نژاد رد صلاحیت شده، پایداریچیها بخواهند خود را تبرئه کنند زیرا مساله یگانه بودن آنها با احمدینژاد مثل روز روشن است و با این کار آنها ملتی را به استهزا میگیرند.
با توجه به اینکه زیرساختهای اصولگرایی تفاوتی ندارند، میتوان گفت بین برنامههای اصولگرایان و هشت سال عملکرد احمدینژاد اشتراکاتی هست و اگر این دسته به ریاستجمهوری برسند میتوان انتظار داشت که دولتی مشابه دو دولت احمدینژاد را شاهد باشیم. شالودهها، نوع نگرش به مردم، اداره کشور و نوع خوانشی که از اسلام و اداره سیاسی جامعه اسلامی دارند یکی است، منتهی روش اداره مقداری فرق میکند. بنابراین اگر این کاندیداها منسوب به آن جریان باشند مردم باید این را بدانند که ما با شخص طرف نیستیم بلکه با جریان و شالوده فکری طرف هستیم که هشت سال کشور را عقب نگه داشت و نه تنها بهاندازه هشت سال، بلکه چندین برابر به عقب برد.
مشکل ما نگاه فکری است نه شخص که بگوییم این نباشد و آن باشد زیرا این افراد به یک طیف فکری متعلق هستند. حتی اگر نخواهیم به شخص خاصی اشاره کنیم اما همه ما باید توجه داشته باشیم این اکثریت نگاه اصولگرایی و خصوصا اصولگرایان تند و افراطی بودند که اجازه دادند هشت سال این بلایا سر کشور بیاید. بنابراین ما با یک شالوده فکری طرف هستیم و باید دقت کنیم از آمدن آن شالوده فکری روی کار جلوگیری شود.