روزنامه بهار: همچنان صداهایی در اعتراض به فهرست جریان اصلاحات برای شورای شهر تهران موسوم به «لیست امید» شنیده میشود. صداهایی که از پیش از انتخابات به گوش میرسید، در هنگام انتخابات کار را به انتشار لیستهای جعلی و موازی و زیر پا گذاشتن حداقلهایی از چارچوبهای اخلاقی و کار حزبی کشانید و این روزها هم این صداهای اعتراضی از نقش پررنگ «پول» در تهیه فهرست اصلاح طلبان برای شورا سخن میگویند و مدعی هستند که افرادی میلیاردی خرج کردهاند تا در فهرست امید قرار بگیرند. فاطمه دانشور یکی از اعضای شورای شهر که جایی در شورای آینده نخواهد داشت و با رای مردم این کرسی را از دست داده میبیند، یکی از همین صداهاست. فردی که تا پیش از انتخابات دوره گذشته شورا چهرهای چندان شناخته شده نبود و نامش گهگاه به عنوان یکی از زنان کشورمان که در فعالیتهای اقتصادی به موفقیت هایی رسیده است شنیده میشد.
در آن دوره از انتخابات به واسطه قلع و قمع چهرههایی از اصلاح طلبان نظیر محسن هاشمی، معصومه ابتکار، فاطمه راکعی و. . . از سوی مجلس اصولگرای نهم شاهد انتشار فهرستی از سوی این جریان سیاسی بودیم که چهرههای ناشناسی همچون دانشور در آن دیده میشدند. حال پرسش اساسی این است که فردی که تا همین چند سال پیش در سپهر سیاسی ایران ناشناخته بوده است و جایگاهی نداشته است بر چه اساسی به خود اجازه میدهد که چنین تهمتهای ناروایی را به تهیهکنندگان فهرست امید وارد آورد؟ از سوی دیگر ایشان بر مبنای کدام تجربه و فعالیت سیاسی مشغول تعیین تکلیف کردن برای یک جریان کارآمد و با سابقه سیاسی در کشور هستند و درباره تعداد نامزدهای احزاب مختلف اظهار نظر میکنند؟ ظاهرا در نگاه این نامزد ناکام انتخابات شورای شهر تهران افراد میتوانند به دلیل قدرت و ثروتی که از آن بهره مند شدهاند برای تشکلها، احزاب و ائتلافها هم خط مشی و سهمیه تعیین کنند.
به نظر میآید که بهتر باشد خانم دانشور و دیگر نامزدهای شکست خورده چه در انتخابات شورای شهر، چه انتخابات ریاست جمهوری و چه هر رقابت دیگری به جای بر هم زدن قواعد بازی و سخن گفتنها و تهمتزنیهای این چنینی در خلوت خود کمی درباره عملکردشان بیندیشند و حداقل خودشان به این پرسش پاسخ دهند که چرا مردم با صدایی بلند به آنها پاسخ منفی داده اند؟ فاطمه دانشور و دیگر اعضای فعلی شورا - اعم از اصولگرا یا اصلاح طلب – دقیقا برای بهتر شدن حال شهروندان چه اقداماتی را انجام دادهاند که حالا توقع رای داشتهاند؟
تفاوت شهر تهران و یا هر شهر دیگری در روزی که این افراد با رای مردم وارد ساختمان شورای شهر شدند با چند روز دیگر که از این ساختمان، شاید برای همیشه، خارج میشوند در چیست؟ آیا آنها توانستهاند تنها چند قدم کوچک وضعیت مدیریت شهری را بهبود ببخشند؟ شاید بهتر باشد آن دسته از معترضان به لیست امید که از زاویه نگاه دانشور و افرادی مانند او که بیشتر از تهیه کنندگان فهرست، از پاسخ منفی مردم خشمگین شدهاند پیش از اتهام زنی و پرخاشجویی نسبت به بزرگان جریان اصلاح طلبی کشور به این سوالات پاسخ دهند. آیا پاسخ منفی مردم به برخی از اعضای فعلی شورا لزوما فقط به دلیل عدم قرار گرفتن نامشان در فهرست امید بوده است؟ این نوع نگاه بیشتر شبیه نوعی فرافکنی است. اینکه دانشور و دیگرانی نتوانستهاند در این چند سال طولانی که بر کرسی عضویت بر شورای شهر تهران تکیه زدهاند قدمهای ملموسی برای بهبود اوضاع زندگی مردم در ابعاد مختلف بردارند چه ارتباطی به نحوه تهیه فهرست انتخاباتی جریان اصلاحات دارد؟
پرسش مشخص مردم این است که در این چند سال برای ما چه کرده اید؟ وقتی نتوانسته یا نخواستهاید کاری کنید و یا حداقل نتوانستهاید به شکل درستی گزارشی از اقدامات خود را به جامعه عرضه کنید طبیعی است که با پاسخ منفی مردم هم روبهرو شوید. حالا که دیگر انتخابات تمام شده است خوب است که تمامی افرادی که به دلیل عدم درج نامشان در فهرست پیروز انتخابات اعتراضاتی دارند برای مردم بگویند که بودنشان در شورای شهر چه فوایدی داشته است که حالا امروز مردم باید دلواپس عدم حضور آنان در پارلمان شهری باشند؟
شاید تصور برخی از افراد که تازه به دنیای سیاست آمدهاند این باشد که میتوان با ثروت و قدرت کارنامهای مملو از کارآمدی برای خود ساخت و یا مثلا برای افرادی که سال هاست مشغول فعالیت سیاسی هستند و در این راه صدمات بسیار و هزینههای زیادی را متحمل شدهاند تعیین تکلیف کنند.این تصوری نادرست و غیر واقعی است که باعث میشود افرادی با همین تصور که توهمی بیش نیست نسبت به تعداد نامزدهای احزاب در فهرستهای انتخاباتی اعتراض کرده و تهمتهای ناروایی همچون نقش پول در قرار گرفتن در فهرستها را بدون ارائه هر نوع سند و مدرکی مطرح کنند.
ادعاهایی که از یک سو خوراک رسانهای خوبی برای جریان رسانهای – سیاسی مخالف اصلاحات است و از طرف دیگراین نوع اعتراضات که میتوان برای آن صفت «مبتذل» را به کار برد سبب آن میشود که برخی نقدها و اشکالات واقعی وارد بر فهرست امید که بعضا از سوی چهرههای ارشد اصلاح طلب نیز شنیده شده است را هم تحت الشعاع خود قرار دهد. به این معنا که ممکن است مردم و برخی از درون اصلاحات که مسئولیت تهیه فهرست نامزدهای اصلاح طلب برای شورا با آنها بوده است با شنیدن چنین اعتراضات بی مبنایی که بیش از آن که از سر دلسوزی باشد به واسطه ناراحتی از شکست است همه انتقادات را به یک چوب رانده و چندان به آن توجهی نکنند.