رضا صادقیان
سخنان اخیر رهبری با کارگزاران نظام و برش یک جمله از همان متن توسط برخی از فعالان شبکههای اجتماعی باعث بهوجود آمدن جو ذهنی و به دور از واقعیت در میان شماری از تحلیلگران شده است. ذهنیتی که نه تنها با متن گفتههای ایشان همخوانی ندارد بلکه در صدد است تا آنچه را خود میپسندد و یا در پی ارائه آن به مخاطب میباشد را از متن برداشت کند. جدا کردن یک جمله کوتاه و قطع کردن ارتباط معنایی آن عبارت با کلمات قبل و بعد و جملههای بعدتر، جعل معناست، به دست دادن تفسیری است که ارتباط معناداری با متن برقرار نمیکند، برداشتی است که صرفا متعلق به یک شخص است و کسی دیگر موفق به آن فهم خاص نخواهد شد، چرا که فهم ما از متن با خود متن فرسنگها فاصله دارد.
خواننده با آگاهی کامل تک جملهای را از یک متن سخنرانی بیرون کشیده و آن جمله را در هوا رها میکند، جملهای که به دلیل تنها ماندن هر جور میتوان چرخاندش، معنای ذهنی بر آن حمل کرد، عبارتهایی را به آن مرتبط کرد که هیچگونه رابطهای را با متن برقرار نمیکند ولی به دلیل آنکه صرفا براساس همان یک جمله قضاوت صورت گرفته تمام تحلیلهای پس از آن بیارتباط با متن و نیت اصلی گوینده خواهد بود. این عادت ناپسند، بریدن یک جمله از میان هزاران کلمه دیگر سالها قبل توسط برخی از نشریات اصولگرا انجام میشد.به آسانی نظر یک محقق را در زمینه اجتماعی، سیاسی و یا دینی را مصداق تمام جریان اصلاحطلبی میدانستند و اصلاحطلبان را براساس همان سخنان به رواج بیدینی و فرهنگهای غربی متهم میکردند، گویا امروز داستان عوض شده و آن میراث اشتباه به دست کسانی دیگر و با نیتی متفاوت افتاده است.
رهبری در دیدار شماری از کارگزاران نظام که حسن روحانی نیز در آن جلسه به ارائه گزارشی پرداخت با اشاره به انتخابات اخیر گفتهاند: این کار مشترک، خیلی مهم بود. [امّا] اینکه ما بیاییم ملّت ایران را تقسیم کنیم بگوییم «بعضیها به این موضوع آره گفتند یا [خیر]» ؛ نه، مردم فقط آمدند اشخاص را معیّن کردند. چرا تقسیم میکنیم افراد را؟ مراقب باشیم این تقسیمکردنها، این بگومگوها، از دل یک کار بزرگ و مشترک ملّت ایران بیرون نیاید و در بخشی دیگر گفتهاند: یک مسئله، مسئله تأثیر انسجام و اتّحاد ملّی است در موفقیّت؛ این بسیار چیز مهمّی است. در صحبتهای آقای رئیسجمهور هم بود، بنده تأیید میکنم که انسجام ملّی را باید حفظ کرد، اتحاد ملّی را باید حفظ کرد. مشترکات را بایستی همواره در نظر داشت. این منافاتی ندارد با اینکه یک مخالفی هم در یک بخشی -که مخالفت با فلان سیاست یا با فلان برنامه دارد- مخالفت خودش را ابراز کند؛ هیچ منافاتی ندارد. امّا به معنای این نباید باشد که در زمینه مسائل کلان و اساسی کشور، کشمکش و بگومگو هست.
ما این انسجام و اتّحاد و تأثیرش را در طول این قریب چهل سال آزمودهایم. خب در جنگ هم یک عدّهای بودند که مخالف بودند. در همان اوقاتی که ما گرفتار جنگ تحمیلی بودیم، یک عدّهای در همین خیابانها و سرِ چهارراههای تهران بودند -قاعدتاً خیلی از شماها در یادتان هست- که ایستاده بودند و علیه جنگ اعلامیّه پخش میکردند. مخالفت ممکن است وجود داشته باشد لکن قاطبه ملّت، عمده ملّت، حرفشان یکی بود و ایستادگی کردند روی حرف، این همان چیزی است که مورد نظر ما است که انسجام و اتّحاد ملّی است. کشور را دوقطبی نباید کرد، مردم را به دو دسته نباید تقسیم کرد؛ آن حالتی که در سال ۵۹ متأسّفانه از ناحیه رئیسجمهور آن روز اتّفاق افتاد که مردم را به دو دسته موافق و مخالف تقسیم کرده بودند که چیز خطرناکی است.
برخی ناظران حاشیهنگار با بریدن همان جمله رهبری که اشارهای به سال 59 و رئیس جمهور وقت داشتند هیاهو به راه انداخته و بعضا سؤالاتی را طرح میکنند که در دل سؤال جواب نیز حاضر است. تحلیلهایی که مقام رهبری را مخالف رفتارهای دیروز و امروز دولت یازدهم و حتی دوازدهم معرفی کنند. چنانچه تمام بخشهای متن سخنان رهبری در مورد انتخابات برگزار شده و اشاره ایشان به آن سال را از نظر بگذرانیم با 500 کلمه روبهرو هستیم، کلماتی که ارتباط معناداری با همدیگر دارد و برخلاف نظر برخی از ناظران سیاسی نه تنها ایشان مقایسهای انجام نداده بلکه صرفا برای پرهیز دادن از دو قطبی کردن فضای جامعه و دعوت کردن به آرامش به ذکر مثال تاریخی مبادرت کردند. اگر قرار باشد در سخنان اخیر رهبری کلیده واژهای را برجستهسازیم «انسجام ملی» است و نه اشاره به رویدادهای سال 59. گویی کسانی که تا روزهای قبل خواستار روشنتر شدن معنای «آتش به اختیار» بودند و از ابهامهای آن گلایه داشتند حال با پیشه کردن رفتار «برداشت به اختیار» هر امر ذهنی را به جمله اخیر رهبری مرتبط میدانند و به بهانههای خیالی خبر از وقایعی میدهند که تا چندی دیگر گریبان همه را در عرصه سیاسی کشور میگیرد.