تا همین چند سال پیش، بچههای مهاجران برای ثبت نام و نشستن سر کلاسهای درس با مشکلاتی رو به رو بودند. به خصوص در شهرهایی که تعداد خانوادههای مهاجر در آنها کمتر بود و خانوادههایی که کارهای اقامات قانونیشان در ایران را انجام نداده بودند، برای ثبت نام بچهها در مدارس، یا استفاده از امکانات خاص اموزشی مثل مدارس تیزهوشان، مدارس نمونه دولتی و مدارس بچه های استثنایی با مشکلاتی روبهرو بودند.
برخی از کسانی که با هشتگ #ازمهرجانمانند توییت مینوشتند، از خاطرات روزهای دور خود نوشتند:
در آغاز سال تحصیلی ۹۴، یک دستور حاکمیتی شرایط را برای بچههای مهاجران تغییر داد. رهبری که پیشتر در سخنرانیهای متعددی بر تکریم مهاجران در ایران تاکید کرده بودند، این بار خواستار رفع هر گونه تبعیض در مورد تعلیم و تربیت بچهها در کشور شدند: « هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که بهصورت غیرقانونی و بیمدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه آنها باید در مدارس ایرانی ثبتنام شوند.»
از سال ۹۴ تا به حال، بخشی از مشکلات دانش آموزان خانوادههای مهاجران برطرف شده است و حق دانشآموزان خانوادههای مهاجر، در
دستورالعمل ثبت نام مدارس به رسمیت شناخته شده است؛ هر چند هنوز مدارسی هستند که به هر دلیل از ثبت نام دانش آموزان مهاجران خودداری میکنند، اما کارشان تخلف محسوب میشود و خانوادهها می توانند از آنها به ادارههای آموزش و پرورش ناحیه و منطقه شکایت کنند.
در افغانستان هنوز تعداد قابل ملاحظهای از بچههایی که در سن تحصیل قرار دارند نمیتوانند در سیستم رسمی آموزش و پروش کشور درس بخوانند و این موضوعی است که برخی از کاربران توییتر به آن اشاره کردند:
اما در ایران هم برخی خانوادههای مهاجران هستند که دوست ندارند بچههایشان به مدرسه بروند، یا فکر میکنند که هزینه ثبت نام بچهها در مدارس زیاد است. برای بهبود وضعیت بچههایی که در این خانوادهها زندگی میکنند هم تعداد زیادی از فعالان اجتماعی بسیج شدهاند تا رضایت خانوادهها را برای فرستادن بچهها به مدرسه بگیرند.
با این حال، پیگیریهای قبلی وزارت آموزش و پروش و توییت وزیر تازه نشان داد که دولت در مورد جلوگیری از ضایع شدن حق بچههای خانوادههای مهاجران در ایران جدی است.
هر چند که هنوز بچههایی در کشور زندگی میکنند که هفت پشت در همین مرزها خانه داشتهاند، اما راهی به مدرسه ندارند؛ بچههای بدون شناسنامه در سیستان و بلوچستان و بچههای خانوادههای فقیر در همسایگی خودمان. علاوه بر آنها بچههای قربانی خشونتهای خانگی، بچههای کار، بچههای دارای نیازهای ویژه و خیلیهای دیگر.
شاید اگر همه ما، درک کنیم که به غیر از خودمان و آدمهایی که دور و برمان زندگی میکنند، باقی مردم هم انسان هستند و همه باید برای حقوق یکدیگر تلاش کنیم تا همه با هم به حقوقمان برسیم، با سرعتی بیش از این پیشرفت کنیم.