رضا صادقیان- روزنامه بهار
اخیرا آقای احمدینژاد، آقای سیدمحمد خاتمی را به مناظره دعوت کردهاند. صرف نظر از اینکه چنین مناظرهای با محوریت هر بحث و چالشی انجام شود و یا نشود، چند نکته درباره مناظرههای برگزار شده و ارتباط آن با فرهنگ عمومی سیاسیون و شهروندان در پی میآید. یک: پخش مناظرههای تصویری به صورت زنده و با حساسیتهای خاص سیاسی و پربیننده، با آغاز فصل تبلیغات انتخابات سال 88 رقم خورد.
قبلتر از آن مناظرههای در حوزه ورزش و یا اقتصاد در شبکههای صدا و سیما برگزار شده بود، یا قبلتر از همه اینها با پیروزی انقلاب اسلامی و باز شدن نسبی فضای سیاسی شاهد برگزاری مناظرههایی میان شخصیتهای بانفوذ جریان اسلامگرا و گرایشهای مارکسیستی از جمله رهبران حزب توده و سازمان چریکهای فدایی خلق بودیم، با این همه خروجی این برنامهها برای بینندهای که در تمام سالهای گذشته با فرهنگ نگفتنها، نشدنها، نمیشود گفت، به مصحلت نیست به زبان بیاورم و در لفافه سخن گفتن خو گرفته بود، پخش چنین مناظرههایی همیشه با مقداریتردید همراه بوده است. یا آنکه هیجان ناظران عام را آنقدر بالا برده که جایی برای کنترل آن در عرصه عمومی نبوده است.
دوم: در میان نظرسنجیها انجام شده، درباره موفقیت کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری به شکل خاص در برنامههای مناظره پرسشهای زیادی مطرح میشود ولی سوالی درباره میزان باورپذیری مخاطبان و یا اینکه کدام یک از طرفین شفافتر سخن گفتهاند و یا اینکه شما با شفاف سخن گفتن تا چه میزان موافق هستید، کمتر به چشم میخورد. شاید بتوان گفت در انجام شدن نظرسنجیها این بخش از فرهنگ عمومی-سیاسی نیز مورد بیتوجهی قرار گرفته میشود. به عبارتی در این حوزه نیز همچنان گرفتار مصحلت سنجیهای نالازم و نادرست بوده و هستیم.
سوم: با توجه به محدودیتهایی که در فضای رسانهای کشور در مورد ورود به برخی حوزهها وجود دارد، نشریات امکان ورود به اشارههایی که در مناظرهها میشود، ندارند. در واقع با برگزار شدن هر کدام از مناظرهها، بیننده با انبوهی از اتهامات دو سویه روبرو میشود که از سوی شخصیتهای مناظره کننده پاسخی به آنها داده نمیشود. اینجا وظیفه مطبوعات است که با در دست گرفتن ذرهبین و تابانیدن نور به قسمتهای تاریک و کمتر دیده شده به این بخشها ورود کنند، متاسفانه ما بعد از برگزار شدن هر کدام از مناظرهها، به صورت مثال مناظره سوم انتخابات ریاست جمهوری و مرور سخنان روحانی خطاب به قالیباف جای سوالات بسیار داشت، یا سخنان که قالیباف دربازه زمین واگذار شده به معاون اول میگفت جای پیگیری داشت ولی به دلایل گفته شده آن حرفها فقط به هدف تخریب و تاثیرگذاری به روی مخاطبان گفته شدو نه برداشتن گامی به سوی شفافیت، به اینترتیب اشارهای بود و تمام!
چهارم: مناظره چالشساز است، و ما با این چالشها میانهای نداریم. تکگویی و نگفتن را بیشتر از هر امری میپسندیم. «چالش» به معنایی که بیان هر کدام از اشارههایی که درباره فساد مالی و یا تصمیمگیریهای اشتباه مدیریتی میشود، در صورتی که امکان اثبات آن براساس اسناد وجود داشته باشد، میبایست همان کشفها و شفافسازیها به عنوان سدی در مقابل پست نگرفتن مدیران اشتباهی مورد استفاده قرار گیرد و نه اینکه با فرونشستنها نقدها و در کمال آرامش همان مدیر هزینهساز و کارنابلد در جایگاهی دیگر و بلکه بالاتر قرار بگیرد! ما چالش را تا حدی ایجاد میکنیم و به آن ورود میکنیم که آسیبی متوجه کسی از جمله خودمان نشود! شیپور شفافیت-چالش را از سر گشادش مینوازیم!
و. . . همه این موارد از رهگذر شفافیت و شیشهای شدن ارتباطات عبور میکند و مادامی که کلیت سیاست این جاده را قبول نکنیم، برگزاری هر کدام از این مناظرهها فقط به هیجانهای پاسخ داده نشده دامن میزند و این هیجانها برای جامعهای که زیستن در فرهنگ نگو، نکن، نپرس و نشنو را طی سالهای متوالی مبلغ و مروج بوده، راه به جایی نخواهد گشود.