فروغ خراشادی
روزنامه بهار
در سیستان قدیم، نزدیکی نوروز، بر سر در خانه ها، یک دسته گندم ميآویختند. پس از نوروز، آن دسته گندم را آرد کرده به آرد سالیانه شان، ميافزودند تا برکت نان باشد و از هدر رفت آن نیز پرهیخته باشند. نزدیک به 2 هفته تا سال نو مانده است و خانوادهها به فکر آماده کردن هفت سین نوروزیاند. یکی از گزینههايي که در سفره ی هفت سین اهمیت ویژه ای دارد، سبزه عید است. با افزایش تقاضا و تنوع عرضه، علاوه بر کاشت سبزه در خانهها، بازارهای شب عید، گاه از سبزه ی ایرانی و گاه بر اساس نیازسنجی از بازار ایران، از ورژن چینیاش اشباع ميشود.این روزها، تب رقابت مشمول سفرههاي هفت سین هم شده و شماری از بانوان را بر آن داشته تا جشنواره ی سبزههاي نوروزی برگزار کنند. این جشنوارهها در فضای واقعی و مجازی، طرفداران زیادی دارد و بازار عرضه و تقاضا را نیز رونق بخشد است. سوی دیگر ماجرا اما،برخی مخالفان مصرف صدها تن دانههاي خوراکی و چند هزار لیتر آب هستند؛ شماری هم به جای مخالفت، گزینههايي را به عنوان جایگزین حبوبات و غلات، طرح ميکنند.
احترام به دامن پاک مادر طبیعت
محمد حسن کلیدری، عضو شورای هماهنگی محیط زیست و منابع طبیعی کشور، معتقد است: «نمی توان سبزه ی هفتسین را از سنت نوروزی حذف کرد؛ تنها ميشود جایگزین مناسب برایش ترتیب داد. این که چرا به دنبال جایگزین هستیم، چند دلیل دارد و تنها یکی از آنها به محیطزیست مرتبط است؛ رها سازی سبزهها در روز سیزدهم فروردین، آن هم در آب روان، هم به زیبایی محیط زیست آسیب ميرساند، هم فساد این سبزهها در طبیعت، موجب آلودگی ميشود؛ اگر چه این آلودگی موقت است و در اندک زمانی جذب طبیعت ميشود، اما هدف ما پرهیز از بی حرمتی به زمین به ویژه از بابت به جا آوردن سنتی است که مبنایش احترام به مادر زمین است. همان طور که ميدانید، بسیاری از خانوادههای ایرانی طی سالهاي اخیر، بیش از یک سبزه برای عید تدارک ميبینند؛ گاهی مادر خانواده به تعداد فرزندان، سبزه ميریزد؛ علاوه بر حبوبات و غلات، آب زیادی مصرف ميشود و در نهایت، طبیعت را به زباله دان تبدیل ميکند.هر چند وقتی صحبت از طبیعت است و پای انسان به میان ميآید، بیش از هر چیز به شامگاه ۱۳ فروردین و زباله دانی فکر ميکنم که حاصل حضور میلیونها ایرانی در طبیعت است. زبالههايي که بازگشت ناپذیرند و علاوه بر خاک، به آبزیان، جانوران و پرندگان هم آسیب ميزند.» او درباره بهترین جایگزین برای سبزه میگوید: «کاشت دانه ی مرکبات و نهال مطرح شده است؛ به نظرم بذر سبزیجات هم گزینه ی دیگری است که هم به سفرهها زیبایی ميبخشد و هم خوراکی است.»
حاضرید از اسرافهاي دیگر دست بکشید؟
مهتاب که یکی از خام گیاهخوارانی ست و مدرک کارشناس ارشد صنایع غذایی دارد در این باره ميگوید: «با این که خودم گیاه خوار هستم و برای دانههاي خوراکی، ارزش زیادی قائلم, اما با سبزه ی هم عید موافقم؛ به شرطی که به صورت افراطی و نمایشی، کاشته نشود و صرفا برای به جا آوردن سنت دیرینه، مورد استفاده قرار بگیرد.ضمنا ميتوان ترتیبی داد که بعد مورد استفاده ی دامها قرار بگیرد. ميتوانیم سبزهها را به جای رها سازی کور در طبیعت، به دامداریها بدهیم یا در محل چراگاه دام ها، قرار دهیم؛ البته این کار نیاز به هماهنگیهايي دارد اما گزینه ی مطلوبی ميتواند باشد.» او ضمن اعتراض به کسانی که ميگویند این آئینها چیزی جز اسراف نیست، ميگوید: «کسانی که بهانه ی حذف سبزه ی عید را اسراف در آب و غلات مطرح ميکنند، بهتر ميدانند که برای یک همبرگر یا استیک معمولی، ۶۲۰ لیتر آب مصرف ميشود؛ حاضرند از این اسراف، پرهیز کنند؟ »
زیان واقعی جای دیگر است
برای بررسی بیشتر این تضادها و چندپارگی افراد جامعه از بعد جامعه شناسی به این موضوع ميپردازیم. قندهاری، دانشجوی دکترای جامعه شناسی در این باره ميگوید: «برخی اقدام به واردات سبزه از چین ميکنند؛ خروج ارز از کشور، واردات بیرویه و در نهایت از بین رفتن مقدار زیادی از این حجم وارداتی، ضرر اقتصادی بزرگی به جامعه تحمیل ميکند که هزینه ی کاشت سبزه در خانهها، در برابرش، پول خرد است. درباره آلودگی محیطزیست هم، پر واضح است که سبزه ظرف مدت کوتاهی به طبیعت بر ميگردد؛ منظورم این است زبالههاي تجدید ناپذیر باید محل نگرانی باشد. قصد ندارم دغدغههاي زیستمحیطی را به جو سازی فرو بکاهم؛ اما اگر واقع بینانه به مسئله نگاه کنیم، قیف را از دهانه بزرگش باز گذاشته ایم و از دهانه کوچک، بسته ایم. البته درباره ی جایگزینهاي مطرح شده، در بلند مدت خوش بینم ولی نباید انتظار داشت، فرهنگ ملی مردم به «بهانههاي سوگیرانه» چون اقتصاد و آلودگی محیط زیست نادیده گرفته شود؛ بهانههايي که در برابر بحرانهاي اقتصادی، خشکسالی، ریزگردها و... مسائل چندان برجسته ای نیستند.»
حذف فرهنگ دیرینه، تا کنون نتیجه مطلوبی نداشته است
وی افزود:« سالها سعی شد چهارشنبهسوری حذف شود؛ نتیجه نه تنها حذف نبود، بلکه به زیاده رویها انجامید و یک مراسم آئینی ایرانی که به عبور از آتش محدود ميشد، به ترقه و آتش بازی چینی گسترش یافت. من با دغدغههاي به جای فعالان حفظ طبیعت همدلم؛ با کاشت نهال و دانههاي مرکبات، همچنین بذر سبزیجات، موافقم. اما نسبت به مخدوش کردن چهره جشنهاي آئینی باستانی دیدگاه دیگری دارم. کشور ما، سرزمین جشنوارههاي فصلی بوده؛ اکنون تنها شب یلدا, چهارشنبه سوری و عید نوروز باقی مانده است؛ امروز سبزه را حذف کنند، فردا همه ی هفت سین را ميخواهند بر چینند. امروزه دیگر مخالفان برپایی آئینهاي ملی، مستقیم وارد میدان نميشوند و با به دست گرفتن رگخواب مردم، از دغدغههاي معیشتی و اقتصادی آنان وام ميگیرند تا سنت زیبایی چون سبزه ریزی را بد شگون جلوه دهند. اما باید از آنان پرسید معیار اسراف نزد شما چیست؟ مشتی گندم و مشتی آب یا سفرههاي غذای رنگارنگی که نیمخورده در مراسم گوناگون و «آئینهاي غیر ملی» باقی ميماند و دور ریخته ميشود؛ کدام یک اسراف است؟»
در اسراف، رکورداریم
بیایید فرض کنیم برای ۸۰ میلیون جمعیت ایران، ۲۰ میلیون سبزه کاشته شود. در هر ظرف حاوی ۱۵۰ گرم انواع غلات یا حبوبات باشد و برای سبز شدن به دو لیتر آب هم نیاز داشته باشد. بر اساس آمارهای قابل دسترسی، ما ایرانیان، سالانه ۳۵ میلیون تن دور ریز مواد غذایی داریم. میزان مصرف آب در کشور ما هم ۷۰ درصد بیش از میانگین مصرف جهانی است. این حجم اسراف، اگر نه به صورت واضح، اما به شیوه ای زیرپوستی ما را ميآزارد. این نکته که حدود یک میلیارد نفر در جهان، روزانه ساعتها پیاده روی ميکنند تا به آب آشامیدنی دست یابند، در حالی که ما برای شستشوی خودرو تا پر کردن استخر و آبیاری چمن بوستان ها، از آب شرب استفاده ميکنیم، شرمسارمان ميکند.ما در لایههاي زیرین ناخودآگاه، در برابر گرسنگان این سرزمین و همه ی سرزمینها، احساس گناه ميکنیم، وقتی حتی در ماه ضیافت الهی، دور ریز سفره هایمان ميتواند انسانهاي بسیاری را از قحطی و تنگنا برهاند. ما در برابر زمین، هوا، خاک مسئولیم و به جای مهار ریزگردها، کاهش مصرف بنزین، کودها و سمهاي شیمیایی، پلاستیک، راههاي میان بر اما تبلیغاتی بر ميگزینیم! شاید زمان آن رسیده است که در خود بنگریم و منصفانه زندگی کنیم.