گروه سیاسی: علی صوفی از فعالان اصلاحطلب در گفتگو با هفته نامه اصولگرای مثلث میگوید: اصلاحطلبان این روزها سردرگم هستند. در انتخابات مجلس، لیست امید را به صحنه آوردند اما از 168 نفری که در قالب این لیست به مجلس راه یافتند، حدود 100 نفر پای کار ماندند و علی لاریجانی اصولگرا بر کرسی ریاست تکیه زد. متن این مصاحبه را میخوانید:
سعید حجاریان اعلام کرد «انتخابات بت نیست برای ما؛ چه کسی گفته اصلا باید شرکت کرد یا نکرد؟ اگر شورای نگهبان میخواهد همینطوری ردصلاحیت کند اصلا شرکت نمیکنیم.» به نظر شما چرا آقای حجاریان 18 ماه مانده به انتخابات مجلس چنین صحبتی انجام داده است؟
از یک طرف پیشبینی میشود که مشارکت مردم در انتخابات نسبت به گذشته کاهش چشمگیری پیدا کند که این مساله تهدید جدی برای اصلاحطلبان است. جریان اصولگرا یک آرای سنتی دارد اما اصلاحطلبان چنین پایگاه رأیی ندارند و وقتی مردم پای صندوقهای رأی بیایند به نفع اصلاحطلبان نخواهد بود. در گذشته وقتی اصلاحطلبان استقبال مردم را میدیدند به کاندیداهای حداقلی نیز اکتفا میکردند و معتقد بودند «باید در انتخابات حضور داشت» کمااینکه در انتخابات سال 92 وقتی از حضور آقای خاتمی ممانعت و آقایهاشمی ردصلاحیت شد، آقای روحانی و آقای عارف در صحنه رقابت باقی ماندند و همینامر باعث شد اصلاحطلبان کنار نکشند و استراتژی کاندیدای واحد را پیش گیرند چون خواست و فشار مردم این بود.
مردم میخواستند اصلاحطلبان اشتباهات سال 84 را تکرار نکنند و وقتی همه اصلاحطلبان روی حمایت از آقای روحانی اجماع کردند، مردم فوجفوج پای صندوقهای رأی آمدند و به اصلاحطلبان رأی دادند، ولو اینکه کاندیدای نهایی اصلاحطلب نبود. در سال 94 نیز همین شرایط پیشآمد، با ردصلاحیتهای گسترده کاندیدایی برای ارائه لیست سراسری باقی نماند و در تهران هم پیشبینی نمیشد که اصلاحطلبان بتوانند لیست 30 نفره بدهند، حتی اصلاحطلبان میخواستند به لیست 15 نفره اکتفا کنند اما با عدول از ضوابط اصلاحطلبی لیست ائتلافی بستند که چند چهره اصولگرا نیز در آن بودند. مردم نیز حمایت کردند و کل نفرات لیست را به مجلس فرستادند. در انتخابات شورای شهر پنجم و انتخابات ریاستجمهوری سال 96 نیز به همین ترتیب عمل شد اما بعد به علت عملکرد مأیوسکننده آقای روحانی در ایفای تعهدات و وعدههای انتخاباتیاش، ریزش رأی شدیدی را شاهد بودیم. عدهای تحت عنوان «پشیمانم» ظهور و بروز پیدا کردند و عدهای نیز در مقابل کمپین «پشیمان نیستم» را راهانداختند اما همان «پشیمان نیستم»ها معلوم نیست همچنان بر موضع قبل مانده باشند و به نظر میآید جمعی از آنها نیز پشیمان شده باشند و ریزش کرده باشند.
این مساله چه نتیجهای خواهد داشت؟
در چنین شرایطی فقط میماند اینکه ما هزینه عدول از ضوابط شاخصهای اصلاحطلبی کاندیداها را بپذیریم. وقتی پیشبینی میشود مردم پای صندوقهای رأی نمیخواهند بیایند، دیگر عدول از شاخصهای اصلاحطلبی معنا ندارد چون ممکن است همان لیست نیمبند هم رأی نیاورد، بنابراین ما از هر دو طرف ضرر میکنیم. اگر چهرههای شاخص اصلاحات تأیید صلاحیت شوند و اصلاحطلبان بتوانند لیست خالصی ببندند میتوانند امیدوار باشند و به مردم بگویند «دلیل انتخاب آن کاندیداهایی که قبلا معرفی کردیم، این بود که در یک شرایط سخت قرار داشتیم اما حالا شرایط بهتر شده و ما با چهرههای شاخص اصلاحطلبی لیست حداکثری معرفی میکنیم، بنابراین مردم! به پای صندوقهای رأی بیایید تا با قرار دادن چهرههای شاخص اصلاحطلب در عرصه قدرت، وضع کشور بهتر از گذشته شود.»
یعنی حرف آقای حجاریان منطقی است؟
با این تحلیل حرف آقای حجاریان منطقی است.
برخی اصولگرایان میگویند «این حرف آقای حجاریان فرار به جلو است چون در انتخابات شورای شهر دست اصلاحطلبان در معرفی نامزد باز بود اما نهایتا نه لیست مناسبی بستند و نه عملکرد قابل اعتنایی از خود در مدیریت شهری نشان دادند، به طوری که خود اصلاحطلبان نیز منتقد این وضع هستند»، نظر شما چیست؟
این نقد درستی است، یعنی یکی از ضعفهای اصلاحطلبان در برهه انتخابات در شورای شهر تجلی پیدا کرد که حتی جمع قابل توجهی از اصلاحطلبان معترض لیست بودند چون آنها که در لیست قرار گرفتند چهرههای شاخص اصلاحطلبان نبودند، در حالیکه همه هم تأیید صلاحیت شده بودند. این نقد وارد است و نگرانی هم وجود دارد که همین روند ادامه پیدا کند. یعنی در واقع ما روی دست شورای نگهبان بلند شدیم. نارضایتی شدید اصلاحطلبان نسبت به عملکرد شورای نگهبان در انتخابات ریاستجمهوری و مجلس این بود که میگفتند «اجازه نمیدهند لیست یا نامزد قوی اصلاحطلبی داشته باشیم» اما در انتخابات شورای شهر دیگر کاملا توپ در زمین اصلاحطلبان بود و آنها درست عمل نکردند و نشان دادند که آن اعتراضشان هم چندان موردی نداشت. یعنی ممکن بود، شورای نگهبان چهرههای شاخص را تأیید کند اما اصلاحطلبان لیست حداکثری نبندند و لیست حداقلی تدوین کنند. این انتقاد درست و بجاست و باید تدبیر و حل شود.
این تحلیل، مبنایی هم دارد؟
معتقدم تعبیر «فرار به جلو» چندان بیربط نیست چون میبینیم مردم نسبت به عملکرد اصلاحطلبان بیاعتماد شدند و پیشبینی میشود که دیگر به کاندیداهای ما اقبالی نداشته باشند، بنابراین شاید این طور تحلیل شود که آقای حجاریان با این پیشفرض که میداند در آینده دیگر اقبالی از طرف مردم بر اثر سرخوردگی به صندوق رأی وجود نخواهد داشت، چنین صحبتی کرد. این تحلیل عقلی و منطقی است و میتواند مبنا داشته باشد.