حضور احسان علیخانی در برنامهی زندهی «حالا خورشید» برای دفاع از خودش در برابر حرفوحدیثهایی که دربارهی دریافت سه میلیارد تومان از مؤسسهی ثامن الحجج مطرح شده، نه تنها افکار عمومی را آرام نکرد، بلکه این موضوع باعث عصبانیت بیشتر و دلزدگی بیشتر از عملکردهای گزینشی صداوسیما شد.
پاسخگویی علیخانی برای مردم چقدر آب خورد؟
احسان علیخانی در شروع صحبتش گفت از اینکه وقت مردم را برای این توضیحات میگیرد ناراحت است اما رضا رشیدپور، مدیرگروه و مدیر شبکه لطف کرده و زنگ زدهاند که او بیاید و چند دقیقه حرف بزند! او هم خودش را محق میداند و میگوید برنامهساز تلویزیون است و «حق» دارد که از حیثیت خودش و همکارانش و خانهاش (صداوسیما) دفاع کند.اما او به عنوان یک «ژورنالیست» گویا فراموش کرده که یکی از اصول بدیهی در قانون مطبوعات این است که هرکس حق دارد دفاعیات یا پاسخ خود را در همان رسانهای منتشر کند که ادعا یا اتهام در آن مطرح شده است. لذا بدیهی است که آقای علیخانی باید «دفاع» یا «پاسخگویی» خود را از طریق روزنامهی «شرق» منتشر کند، نه روی آنتن تلویزیون.با این حال برنامهی «حالا خورشید» ساعت ۱۷ و ۴۰ دقیقه روی آنتن رفت؛ در یک ساعت پربیننده و در پربینندهترین شبکهی تلویزیون. محتوای گفتوگوها دو رویکرد آشکار داشت: در لایهی اول «اعادهی حیثیت» احسان علیخانی -که خودش را «سرمایهی اجتماعی» معرفی میکند- در برابر اتهام زدوبند با مؤسسهی ثامن الحجج و در لایهی بعدی –و شاید اصلی- فرار به جلوی صداوسیما با هدف اینکه به بینندگان بگوید همکاری تلویزیون با یک مؤسسهی غیرمجاز نتیجهی کوتاهی و اهمالکاری بانک مرکزی بوده است.
اما این جلسهی دفاع چقدر هزینه داشت؟ همواره گفته شده که هزینهی هر دقیقه برنامهسازی در تلویزیون به میلیونها تومان میرسد؛ جدای از پولی که سازندگان حالا خورشید صرف تهیهی این برنامه کردهاند، برنامهی عصر روز شنبه که دست کمی از «رپورتاژ آگهی» نداشت، دقیقاً یک ساعت طول کشید.حالا اگر بخواهیم با یک حساب سرانگشتی میانگین هزینهی این «آگهی» را محاسبه کنیم، باید سراغ جدول تعرفههای تبلیغات تلویزیونی سال ۹۷ که توسط ادارهی بازرگانی صداوسیما منتشر شده برویم.در این جدول شش گونه آگهی وجود دارد که بر اساس زمان پخش به ۳۵ «طبقه» مشخص شده که از طبقهی یک تا ۳۵ افزایش قیمت دارد. قیمت میانگین این ۳۵ طبقه، بیش از ۲۴ میلیون تومان برای هرثانیه است. اگر برنامهی حالا خورشید را رپورتاژ آگهی صداوسیما برای خودش و سلبریتی محبوبش قلمداد کنیم، هزینهی این آگهی به ۸۶ میلیارد و ۴۵۵ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان میرسد!ظاهراً مهران مدیری که به ادعای خبرنگار روزنامهی «شرق» نام او هم در فهرست گیرندگان تسهیلات از مؤسسهی ثامن الحجج قرار دارد، از احسان علیخانی باهوشتر و به تبعات این حضور رسانهای واقف بوده که به جای حضور در «رسانهی ملی» مستقیماً به دادسرای فرهنگ و رسانه مراجعه کرده تا از طریق حقوقی به ادعاهای مطرح شده پاسخ بدهد.
علیخانی چه پرسشهایی را بیپاسخ گذاشت؟
رشیدپور دلیل دعوت علیخانی به تلویزیون را علاقهی او به «پاسخگویی» عنوان میکند و میگوید همانطور که دوست دارد مسئولان پاسخگو باشند، خودش هم دوست دارد «پاسخگو» باشد و به شبهات پاسخ بدهد. با وجود این، علیخانی و رشیدپور به همراه شخص سومی که «فعال رسانهای» معرفی شد، در طول برنامه نه تنها پرسشهای قبلی را بیپاسخ گذاشتند بلکه چند پرسش تازه نیز در اذهان ایجاد کردند.اولین و شاید مهمترین پرسشی که یکی از کاربران توییتر مطرح کرده بود و رشیدپور از علیخانی پرسید این بود که «مگر دادگاه و قانون برای اعادهی حیثیت نداریم؟ فرضاً اتهامات مطرحشده صحیح نباشد، چرا صداوسیما باید برایش رپورتاژ برود؟».اما علیخانی به این پرسش پاسخ نمیدهد و در عوض به این میپردازد که مراجع قضایی در حال تسویهحساب طلبکاران این مؤسسهاند و پول مردم را پس دادهاند. رشیدپور هم به جای پیگیری پاسخ که در عالم رسانه جزء اصول اولیهی هر مصاحبهای است، حرف علیخانی را پیمیگیرد و میگوید بله، مطالبات زیر یک میلیارد را پس دادهاند!
اما بخش دوم پرسش که بخشی از افکار عمومی را مشغول خود کرده هم بیپاسخ ماند: «چرا (مسئولان صداوسیما) فرصت دفاع در برابر تهمت را برای دیگران محفوظ نمیدانند؟». این پرسش ناظر به برنامههایی است که در سالهای اخیر بارها در قالب «خبر»، «گزارش» و «مستند» از تلویزیون پخش شده است؛ خبرنگار روزنامهی ایران در توییتر در این باره نوشت: «صداوسیما در حالی قرار است ... در برنامه حالا خورشید برای دفاعیات احسان علیخانی به او تریبون بدهد که سالها پایگاه اصلی اتهامزنی به چهرههای منتقد بود، بیآنکه حتی یک دقیقه تریبون برای دفاع به آنها بدهد» .در سالهای اخیر - از دوران ضرغامی گرفته تا سرافراز و حالا علی عسگری- نمونههای زیادی از این دست وجود داشته که اصول بیطرفی، انصاف و صحت مطالب صداوسیما را کاملاً زیرسؤال برده است. از ادعاهایی که محمود احمدینژاد در طول مناظرههای انتخابات سال ۸۸ دربارهی چهرههایی چون مرحوم هاشمی، ناطق نوری، موسوی، رهنورد مطرح کرد، تا اتهامات فعالان محیط زیست در ماههای اخیر نمونههایی است که صداوسیما هرگز حاضر نشد پاسخ یا اعادهی حیثیت طرف مقابل را پخش کند.
علیخانی در طول برنامه تأکید داشت که او تهیهکنندهی تلویزیونی است و موسسهی ثامن الحجج به عنوان اسپانسر برنامهها، تعهدات خود را به حساب تهیهکننده واریز کرده است. پرسش دیگر یکی از کاربران توییتر که رشیدپور آن را از علیخانی پرسید این بود که چرا سه میلیارد تومان مذکور به حساب شخصی احسان علیخانی واریز شده؛ آیا «نباید پول به حسابهای رسمی واریز میشد؟».اما او بازهم پاسخ شفافی نمیدهد و به موضوعات دیگری میپردازد و میگوید اغلب برنامههای تلویزیون مثل «حالا خورشید»، «دورهمی»، «خندوانه» و... هم با کمک اسپانسر تولید شدهاند. اما نه رشیدپور و نه علیخانی نمیگویند که آیا اسپانسر کمکهای مالی خود را مستقیماً به حساب شخصی تهیهکننده واریز میکند یا به حساب مورد تأیید و زیرنظر صداوسیما؟
توضیحات علیخانی دربارهی این پولها نه تنها روشنگر نبود بلکه به ابهامات دامن زد. علیخانی درتوضیح محل هزینهکرد سه میلیارد تومان گفت بین سالهای ۹۱ تا ۹۳ شش مجموعه برنامه با نامهای «دونیمهی سیب»، «ماه عسل ۹۲»، «ماه عسل ۹۳»، «سه ستاره»، «تحویل سال ۹۳»، «بهار نارنج ۹۴»، ساخته شده که حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر به مدت چند ماه سر هر پروژه درگیر بودهاند و دستمزد عوامل، بعلاوهی هدایای اسپانسر به میهمانان، هزینهی پرواز و ایابوذهاب میهمانان، هزینهی دکور و سایر مخارج با همان سه میلیارد تومان پرداخت شده است.اما به نظر نمیرسد سه میلیارد تومان کفاف این هزینهها را داده باشد. فرض کنید به قول علیخانی در هر برنامه ۱۵۰ نفر به مدت فقط یک ماه مشغول کار بوده باشند و فرض کنید دستمزد هر فرد بطور میانگین فقط سه میلیون تومان بوده باشد؛ هزینهی دستمزد این افراد در طول شش برنامه رقمی بالغ بر دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان میشود.حال با توجه به گفتهی علیخانی که صداوسیما هیچ بودجهای ندارد که به برنامهسازها بدهد، این پرسش مطرح میشود که آیا سایر هزینههای شش برنامه فقط با همان ۳۰۰ میلیون تومان باقی مانده پرداخت شده؟
جملهسازی با «مجوز، بانک مرکزی، صداوسیما»
آیا احسان علیخانی و صداوسیما باوجود اینکه میدانستند مؤسسهی ثامن الحجج مجوز فعالیت ندارد با آن همکاری کردند؟ پاسخ علیخانی به این پرسش منفی است. اما شنونده باید عاقل باشد.علیخانی مدعی است در طول مدتی که این مؤسسه حامی مالی برنامههای او بوده (۹۱ تا پایان ۹۳) مشکلی نداشته است و از زمانی که بانک مرکزی این مؤسسه را غیرمجاز اعلام کرد صداوسیما همکاری خود را با آن قطع کرد.به گفتهی علیخانی روند اداری جذب اسپانسر اینطور است که یک مؤسسه پیشنهاد ساخت برنامه مشارکتی میدهد و صداوسیما بعد از استعلام وضعیت آن مؤسسه از مراجع ذیربط، مدارک مؤسسه را اخذ میکند و بعد به برنامهساز نامه میزند که میتوانید باهم همکاری کنید.او میگوید «حتماً به سازمان صداوسیما مجوز ارائه دادهاند برای تبلیغات؛ امکان ندارد بدون مجوز» و محال است بدون تأیید صداوسیما یک برنامهساز بتواند چیزی را تبلیغ کند.رشیدپور هم در تکمیل حرف او میگوید برنامهساز هم مثل سپردهگذار به مجوز بانک مرکزی اعتماد میکند. دو مجری تلویزیونی در طول برنامه بارها تأکید میکنند که آنها مجوز مؤسسه را صادر نکردهاند و مؤسسه زیر نظر بانک مرکزی بوده و صداوسیما به اعتبار مجوز بانک مرکزی این مؤسسه را تبلیغ کرده است.
مجوز بهتر است یا ثروت!؟
در ۱۵ دقیقهی پایانی برنامه نفر سومی به عنوان «فعال رسانهای» به این جلسهی دفاع اضافه می شود تا به قول رشید پور «بحث پرحرارتتر» شود. او علی خضریان، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری است که بعد از فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی و تغییرات گسترده در دانشگاه آزاد اسلامی، سردبیر روزنامهی فرهیختگان شده است.او با خود چند کپی از مدارکی را به برنامه آورده بود که نشان میداد مسئولان وقت بانک مرکزی در سال ۹۰ به صداوسیما نامه زدهاند و اجازهی تبلیغات مؤسسهی ثامن الحجج را صادر کردهاند. البته او در این مرحله از بحث ادعا میکند که این دولت و دولت قبل برایش فرقی ندارد و باید «فراجناحی» نگاه کرد.اما نامهی دیگری که خضریان رو میکند، از طرف بانک مرکزی به نیروی انتظامی است که تاریخ اسفند ۸۹ روی آن درج شده؛ طبق آنچه رشیدپور قرائت میکند در این نامه نوشته شده «این مؤسسه در حال طی مراحل اداری برای تبدیل شدن به مؤسسهی اعتباری مجاز میباشد». یعنی به استناد همین نامه، این مؤسسه در همان سالهایی که با تلویزیون کار کرده فاقد مجوز و «درحال طی مراحل مراحل اداری» بوده است.
اما ظاهراً برای مسئولان وقت صداوسیما داشتن مجوز رسمی از بانک مرکزی ملاک نبوده بلکه یک نامه از طرف فلان مدیر در حکم مجاز بودن مؤسسه تلقی شده است.با وجود ادعای علیخانی و رشیدپور مبنی بر اینکه این مؤسسه تحت نظارت بانک مرکزی بوده، آذر ۹۴ حمید تهرانفر، معاون نظارتی بانک مرکزی دربارهی فعالیت این مؤسسه گفت : «این تعاونی تا کنون تحت نظارت بانک مرکزی نبوده و حتی تا ماههای گذشته به درخواستهای بانک مرکزی برای قرار گرفتن در مسیر ساماندهی و دریافت مجوز کمتر توجه کرده است».درحالی که به نظر میرسید این قسمت از برنامهی حالا خورشید مربوط به دفاع علیخانی از آبروی خودش است، اما روند گفتوگوها نشان داد که صداوسیما تلاش کرده با این بهانه اتهام تبلیغ و بالوپر دادن به مؤسسات غیرمجاز را از خود دور کند و با نگاهی «فراجناحی» توپ را به زمین بانک مرکزی بیندازد.این درحالی است که با رفتن دولت احمدینژاد، مسئولان بانک مرکزی با استناد به مصوبات شورای عالی امنیت ملی در راستای ساماندهی مؤسسات پولی، اسامی مؤسسات مجاز و غیرمجاز را به دفعات اطلاع رسانی کردند و حتی آقای سیف، رئیس بانک مرکزی، رسماً از صداوسیما خواست که تبلیغات مؤسسهی ثامن الحجج را ممنوع کند.
اما با وجود این ممنوعیت صریح هم مسئولان صداوسیما و آقای علیخانی که خود را یک «شهروند عادی» و بیخبر از همهجا معرفی میکند، راه حل دیگری برای همکاری با ثامن الحجج پیدا کردند: تغییر عنوان! اینطور شد که در برنامهی ماه عسل سال ۹۳ و بهارنارنج ویژهی نوروز ۹۴، مجری به جای عنوان «مؤسسهی مالی اعتباری ثامن الحجج» از عنوان «باشگاه فرهنگی ورزشی ثامن الحجج» برای معرفی اسپانسر برنامه استفاده میکرد. اما در همین برنامهها به وضوح اسم ابوالفضل میرعلی به عنوان مدیر مجموعه به کار برده میشد و برکسی پوشیده نبود که این ثامن الحجج، همان ثامن الحجج است.اما در برنامهی حالا خورشید تمام تلاش سه نفر حاضر و مدیران سازمان، این بود که مسئولیت تبلیغ و ترویج این مؤسسه را از خود دور کنند چراکه خوب میدانند یک مؤسسهی مالی تازهکار چطور در مدتی کوتاه، دارایی خود را از چندمیلیون به هزاران میلیارد تومان رسانده است: تبلیغات در برنامههای پربینندهی تلویزیون و وعدهی سودهای بالا.همچنان که یک روزنامهنگار در توییتر در این باره نوشت: «میگن رقم احسان علیخانی در مقابل دانهدرشتهای این پرونده عددی نیست. درسته اما مسئله اصلاً رقم نیست؛ مسئله اصلی، اعتمادسازی این برنامه منتهی به جذب سرمایه مردم هستش. مشخص نیست چقدر با دیدن این برنامهها تهش دلشون قرص شده که ثامن الحجج قابل اطمینانه».