گروه جامعه: سازمان ثبت احوال، روز شنبه هفتم دیماه، با انتشار آماری نوشت: «متوسط عمر ازدواجهایی که به طلاق منجر میشود 9 سال شده است.» خبری شوکهکننده که نشان از کاهش سن طلاق در میان زوجها دارد.
بر اساس اعلام سازمان ثبت احوال، در زمان طلاق میانگین سن زنان 32.3 سال و میانگین سن مردان 37.2 گزارش شده و این روشن میکند که سن طلاق در کشور کاهش یافته است. همچنین طبق این آمار تعداد ازدواجهای به ثبت رسیده سه برابر طلاقهاست.
نمیتوان روی آماری که مسئولان میدهند حساب باز کرد
اما بهروز رجبی، روانشناس و مشاور خانواده، با اشاره به پایین بودن میزان طلاق نسبت به ازدواجها در آمار اعلامشده گفت: متاسفانه این آمارها اصلاً قابل استناد نیستند. مسئولان ما نشان دادهاند یا به سختی آمار میدهند یا وقتی مجبور به اعلام برخی آمارها هستند آن رقم واقعی را، با هدف اینکه فضا را مسموم نکنند، نمیگویند. مدیران معتقدند پرداختن به این موارد سیاهنمایی است. اما فارغ از این موضوع، آنچه ما در فضای کاری خودمان میبینیم این است که آمار طلاق بسیار بیشتر از اعلام مسئولان است.رجبی با اشاره به فوبیای ازدواج که در جوانان پدید آمده عنوان کرد: هزینههای بالای زندگی، فشار اقتصادی، ترس از مهریه، مشکلات خانوادگی و بسیاری از معضلات دیگر باعث شده فوبیایی به نام فوبیای ازدواج در جوانان پدید بیاید که نتیجهاش هم کاهش میل جوانان به ازدواج است. قبح طلاق هم که دیگر به طور کلی از بین رفته و الان دیگر به هر خانوادهای نگاه کنید یک فرد مطلقه در آن خواهید دید. از سوی دیگر، آمار ازدواج سفید نیز رو به افزایش است.
وجود دفاتر مشاوره نشان میدهد آمار طلاق بیش از این حرفهاست
او ادامه داد: به نظر نمیرسد آماری که مسئولان اعلام کردند چندان با واقعیت جامعه همخوانی داشته باشد. دستکم ارجاعات قوه قضاییه به مراکز ما برای مشاوره طلاق که خودبهخود نشان میدهد طلاق تا چه اندازه افزایش یافته است. تعداد پروندهها بسیار زیاد است و با اینکه پروسه طلاق به خاطر مشاورههای اجباری و همچنین رجوع به شورای حل اختلاف بسیار طولانی شده، اما باز هم این آمار رو به فزونی است.رجبی معتقد است مسئولان اقدام جدیای برای مقابله با این آسیبهای اجتماعی نمیکنند: اتفاق بد آنجاست که مسئولان به جای ریشهیابی و حل مشکلات و بررسی عوامل دنبال پاک کردن صورتمساله هستند. با چنین رویکردی این مردم هستند که اعتمادشان را از دست میدهند؛ همانطور که بزه نوجوانان را اعلام نمیکنند.همانطور که درباره خودکشیها حرفی نمیزنند. در صورتی که تکتک این آسیبهای اجتماعی جای بررسی و کار دارد.
کاهش سن طلاق نشان میدهد در زمینه آموزش ضعیف عمل کردهایم
این روانشناس به بیتوجهی آموزش و پرورش در آموزش کودکان و نوجوانان هم اشاره کرد: کاهش سن طلاق خود به تنهایی نشان میدهد که ما تا چه حد در زمینه آموزش ضعیف عمل کردهایم. الان سه ماه است که من میخواهم برای دورههای روانشناسی به مدرسهای بروم اما آنقدر کاغذبازی و کار اداری و بررسیهای حراستی مقابل پایم گذاشتهاند که نمیشود کاری کرد. در حالی که همین مدارس برای جذب معلمان خود تست سلامت روان نمیگیرند. بچهها در مدارس فیزیک و علوم و ریاضی و احکام یاد میگیرند، اما درس زندگی و مهارتهای تعامل با انسانهای دیگر را نمیآموزند.
خیانت یکی اصلیترین علل جدایی زوجین است
رجبی در پایان خاطرنشان کرد: ایران در مرحله گذار است. شکی در این نیست که گذر از سنت به مدرنیته تبعات خودش را به همراه خواهد داشت.همه کشورها هم با این نوع آسیبها مواجه میشوند، اما شرایط در کشور ما به گونه دیگری است، چون هیچ فرهنگسازیای صورت نگرفته است. چون این حجم از بودجه فرهنگی که از خزانه روانه میشود مشخص نیست در کجا خرج میشود که مهمتر از انسانهای یک کشور، زندگیها و خانوادههاست. بعد چشممان را باز میکنیم و میبینیم به دفتر مشاورهای که میرویم، خیانت را اصلیترین علت جداییها ذکر میکنند. بدتر اینکه ریشه این خیانتها هم در ناآشنایی جوانان ما با مهارتهای زندگی است.