گروه حوادث: قتلعام فجیع در غرب تهران، پرونده پیچیدهای را در برابر مأموران آگاهی گشود. در این حادثه هولناک مردی جوان همراه همسر و دختر ٦ سالهاش به قتل رسیدند. هر سه عضو این خانواده به طرز دلخراشی با ضربات متعدد چاقو بر سر و گردنشان از پای درآمدند.
این جنایت خانوادگی صبح روز یکشنبه در حوالی باغ فیض رخ داد. یک مظنون تنها سرنخ این پرونده است. جوانی ٣٨ساله به نام حسین که با این خانواده نسبت فامیلی دارد، دقایقی قبل از کشف اجساد در محل حادثه حضور داشت. اما اعترافات او هم تا لحظه تنظیم این خبر کمکی به کشف این پرونده نکرده و همچنان جزئیات این حادثه مبهم باقی مانده است. پلیس از انگیزه این جنایت اظهار بیاطلاعی میکند. با وجود این، فرضیاتی درخصوص این حادثه شکل گرفته که کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی درحال بررسی آن هستند. بازپرس «بخشوده» کار رسیدگی قضائی به این پرونده را عهدهدار شده و به دستور او اجساد به پزشکی قانونی منتقل شده است.حوالی ساعت ٨ صبح روز گذشته، ساکنان یک مجتمع مسکونی در باغ فیض با پلیس تماس گرفتند و از درگیری خونین در یکی از واحدهای این مجموعه خبر دادند. مأموران بلافاصله به محل حادثه اعزام شدند. راهروی منتهی به واحد مسکونی مذکور، پوشیده از خون بود. آثار درگیری و خون حتی بر دیوار و آسانسور هم مشهود بود. مأموران قصد ورود به منزل را داشتند، اما کسی در را باز نمیکرد. هیچ صدایی هم از داخل خانه به گوش نمیرسید. درنهایت با کمک نیروهای آتشنشانی درِ خانه شکسته و آنها وارد خانه شدند. پلیس همان ابتدا در راهروی ورودی با پیکر خونآلود مرد جوانی مواجه شد که دقایقی بیشتر از مرگش نمیگذشت. این جوان که بعدا در ادامه بررسیها هویتش فاش شد، «رسول» نام داشت.
به گفته شاهدان وقتی پلیس جنازه او را پیدا کرد، بدنش هنوز گرم بود، اما بریدگی گلو و خونریزی شدید کارش را تمام کرده بود. مأموران در ادامه بررسیها پیکر بیجان دختربچه ٦ سالهای را پیدا کردند که او هم مثل پدرش از ناحیه گلو مورد هدف چاقو قرار گرفته بود. در ادامه هم جسد غرق در خون زن جوانی پیدا شد. این زن جوان هم جایی بین آشپزخانه و اتاق خواب با گلویی پاره پاره روی زمین افتاده بود. موضوع بلافاصله از طریق کلانتری ١٤٠ باغ فیض به بازپرس جنایی تهران اطلاع داده شد. با توجه به حساسیت موضوع، تیم تشخیص هویت همراه اکیپ جنایی همزمان با بازپرس به محل جنایت آمدند.در بررسیهای ابتدایی مشخص شد که مرد جوانی به نام «حسین» ساعتی قبل از جنایت آنجا حضور داشته و حتی سرایدار او را دیده که از مجتمع خارج میشود. رسول و حسین دو پسرخاله هم سنوسالی هستند که سالهاست با داییشان در غرب تهران مشغول ساختوسازند. آنها از آپارتمانسازهای معروف و شناختهشده منطقه هستند و آنطور که پلیس میگوید، وضع مالی خوبی هم دارند.در نهایت حسین با تماس پلیس خودش را به صحنه جرم رساند و از سوی پلیس بازجویی شد. اما در اعترافاتش مدعی شد با وجود مراجعه به خانه پسرخالهاش اصلا از این حادثه خبر نداشته: «من و رسول قرار بود امروز به دفترخانه برویم تا کار سند چند ملک را انجام دهیم. قرارمان ساعت ٨ بود. من کمی دیر رسیدم، هرچه در زدم کسی در را باز نکرد، با خودم گفتم شاید برای پیگیری توقیف ماشینش به خیابان وزرا رفته باشد. من هم برای اینکه به موقع به محضر برسم، از آنجا خارج شدم.» اما او قبل از اینکه آنجا را ترک کند، چند کلمهای هم با سرایدار این مجموعه حرف زده. حسین خودش میگوید چند قطره خون روی سنگهای پاگرد و راهپلهها دیده و به تصور اینکه خون مرغ یا گوشت است، موضوع را به سرایدار اطلاع داده تا آنجا را تمیز کند. البته سرایدار هم در حضور پلیس این موضوع را تأیید کرده است.
براساس آنچه که تاکنون مشخص شده، ظاهرا «رسول» دقایقی بعد از همسر و فرزندش به قتل رسیده است. کفشی که او به پا داشته و همینطور لباسهایش نشان میدهد که قاتل در خانه منتظر مقتول بوده و رسول هم پس از ورود به خانه با قاتل درگیر شده و همان سروصدا هم باعث جلب توجه همسایه شده است. آنطور که شواهد نشان میدهد، درگیری میان قاتل و رسول به راهرو و نزدیکی آسانسور کشیده شده و درنهایت هم قاتل موفق به فرار شده است. رسول هم با جراحت شدید به داخل خانه رفته و احتمالا همانجا از حال رفته و به دلیل شدت خونریزی جانش را از دست داده است. اما چگونگی ورود قاتل به خانه هم یکی دیگر از پرسشهای اصلی این جنایت است که میتواند تا حدود زیادی انگیزه این جنایت را روشن کند. براساس بررسیهای میدانی قاتل بدون هیچ مقاومتی وارد خانه شده و ابتدا هم زن جوان را با چاقو از پا درآورده است.تا اینجای کار، حسین بهعنوان تنها مظنون در اختیار مأموران اداره دهم آگاهی است و پلیس به دستور بازپرس کشیک قتل درحال جمعآوری مستندات و مدارک بیشتر برای کشف این جنایت است.