گروه فرهنگی:گفتگو روزنامه جام جم با با لاله صبوری، بازیگر باسابقه تلویزیون که حالا چند سالی است دیگر نقشهای پررنگی بازی نکرده است را بخوانید.
رزومه شما نشان میدهد که در کنکور هنر رتبه دورقمی 26 را از آن خود کردید. معمولا کسانی که رتبه تک یا دورقمی میگیرند، بقیه انتظار یک آینده بسیار درخشان را از آنها دارند، اما در طول سالهای هنری شما خیلی نقشهای خاص نصیبتان نشدهاست که بتوانید هنرتان را نشان دهید. فکر میکنید دلیل این مساله چیست؟
با این سؤال موافق نیستم. منظور شما این است که من میتوانستم آینده درخشانی داشته باشم، اما حالا این آینده را ندارم.نه. منظور این است که میتوانست اتفاقهای بهتری در بازیگری برایتان رخ بدهد؟ و با گرفتن شاهنقشها بدرخشید.خوشبختی، موفقیت، درخشانبودن و ... از دیدگاه هر فردی مفاهیم متفاوتی است و معنای خاص خودش را دارد. بنابراین شما نمیتوانید در اینباره قضاوت کنید که چرا فردی هدفش از خوشبختی، موفقیت و ... چیز دیگری است. مثلا یک نفر الماس را درخشان میداند و فرد دیگری یک شمع را در یک اتاق تاریک، درخشان تصور میکند. بههرحال شرایط اجتماع، زمان و ... موثر است.
یعنی شما معتقدید این اتفاق از دست شما خارج بوده و شرایط اجتماع مانع رسیدنتان به نقشهای خاص بوده است؟
نه، من چنین چیزی نگفتم. کاملاً هم دست من بوده و خودم آینده ام را ساختم. نگاهم به زندگی متفاوت است و در طول زندگی هم این موضوع را ثابت کرده ام. ضمن اینکه کنکور هنر به ویژه در بخش تئاتر هم مصاحبه دارد و هم اینکه کنکور تخصصی محسوب میشود و از شما اطلاعات هنری می پرسند که قطعاً اطلاعات شخصی کمک زیادی به شما خواهد کرد، زیرا از شما اطلاعات عمومی از هنر، فیلم، تاریخ هنر و ... می پرسند. همان زمان که من رتبه دو رقمی کنکور هنر را گرفتم یک پسر هفت ساله و یک دختر چهار ساله داشتم و در مراحل جدایی به سر میبردم و در خانه پدری ساکن بودم. اما تلاشم را کردم و موفق شدم در کنکور رتبه دو رقمی به دست بیاورم.
این خیلی کار سختی بوده که هم مادر بودید هم بازیگری می کردید و در جایگاه خودش با ارزش.
این اشتباهی است که برای همه و حتی خود شما پیش میآید. ما با کتاب، موسیقی، فیلم و... بزرگ میشویم. لازم نیست شما بچه در بغل باشید و کتاب بخوانید و بگویید میخواهم کتاب بخوانم. من در17 سالگی فرزند اولم به دنیا آمد، اما از 12 سالگی کتاب میخواندم.
در زمینه رشته هنر از 12 سالگی کتاب می خواندید؟
نه. کتابهای مختلف به ویژه ادبیات روز را مطالعه میکردم. مادرم یک فرهنگی بود و کتابهای گوناگونی را به این دلیل مطالعه میکردم. اما امروز که بچهها میخواهند کنکور هنر بدهند، یک سال وقت میگذارند و فقط نام کتابها را حفظ می کنند بدون آنکه آنها را بخوانند. در ادامه حرفهای قبلیام درباره کنکور باید بگویم کنکور تئاتر یک مصاحبه دارد و بعد از اینکه فرد قبول میشود، باید مصاحبه کند. کسانی که با من مصاحبه کردند مرحوم کشن فلاح، آقای فلاحیان، آقای عادل و... بودند. در همان جلسه مصاحبه به من گفتند قدری بازی کن تا ببینیم چقدر استعداد بازیگری داری، به آنها گفتم من نیامدم بازیگر شوم که بخواهم تست بازیگری بدهم! آن عزیزان تعجب کردند و گفتند پس چرا اینجایی؟
و شما چه جوابی به این استادان دادید؟ پس برای چه در کنکور هنر شرکت کرده بودید؟
گفتم میخواهم بنویسم و نویسندگی و نمایشنامهنویسی را دوست دارم. در ادامه استادان گفتند حالا چه خواندی؟ گفتم همه چیز! یک جوری نگاهم کردند و فکر کردند منم مثل دانشجوهای دیگر فقط نام کتابها را حفظ کردم و به خاطر همین کلی سوالپیچ شدم، اما آن قدر این گفتوگوی ما پیش رفت که حتی در مورد شخصیتهای کتابها هم سوال کردند و من به راحتی قصه کتابها را به آنها میگفتم، چون از کودکی با این آثار مانوس بودم. بعد هم که وارد کار شدم.
خب با تمام این مسائل آیا معتقدید انتخاب های هر فردی، موفقیتهایش را در حرفه اش تضمین می کند؟
انتخابهای هر آدمی باعث موفقیتش می شود و این بحث خیلی مفصل است و تصور میکنم الان جای پرداختن به آن نیست. خلاصه بگویم کاملا با این عبارت شما که من موفق نبودم، کاملاً مخالفم.
البته منظورمان موفقیت در عرصه بازیگری و بازی در آثار مهم تلویزیونی یا سینمایی است و نه موفقیت در سایر ساحتهای زندگی؟!
من نمیخواهم وارد این بحث شوم که انتخابها و سیستم انتخاب بازیگر چطور است ،ولی در این حد باید بگویم خیلی از بازیگران نهایتا یک فرزند دارند اما من سه تا بچه داشتم. خیلی وقت ها ایران نبودم و همه اینها در انتخاب کارهایم تاثیر داشته است.
فکر نمیکنید بهتر بود در انتخابهایتان کمی سختگیرتر بودید؟
از همان روز اول که وارد کار شدم، همه میدانستند در انتخاب نقش بسیار سختگیرم و این را کارنامه هنریام نشان میدهد. اگر جلوی دوربین نبودهام دلیل نمیشود که بیکار بودهام. در تمام این سالها نوشتهام و کارگردانی برنامههایی مانند رنگینکمان را کردهام.