گروه حوادث: پسر جوان که به اتهام قتل خواستگار مادرش در یک قدمی چوبه دار قرار داشت با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران با پرداخت دیه از مجازات مرگ رهایی یافت.رسیدگی به این پرونده از روز ۱۰ تیر سال ۹۰ و با کشف جسد مردی جوان در زمینهای کشاورزی اطراف پاکدشت ورامین آغاز شد. مرد کشاورزی که برای کار به سر زمین رفته بود با مشاهده یک پتو کنار زمین کشاورزی کنجکاو شد و وقتی پتو را باز کرد با دیدن جسد مردی جوان وحشتزده با پلیس تماس گرفت.مأموران بلافاصله راهی محل کشف جسد شدند و با توجه به اینکه هویت مرد جوان ناشناس بود تحقیقات در این پرونده را آغاز کردند. نخستین بررسیها نشان میداد مرد جوان بر اثر خفگی به قتل رسیده است؛ بنابراین با اعلام موضوع به بازپرس جنایی، تحقیقات برای حل این معمای جنایی آغاز و چند روز بعد نیز با بررسی پرونده افراد گمشده در اداره آگاهی سرانجام هویت مقتول بهنام بهنام شناسایی شد. خانواده بهنام به مأموران گفتند که وی چند روز قبل سوار بر خودروی پژو ۴۰۵ خود از خانه خارج شده و دیگر برنگشته بود.در ادامه رسیدگی به این پرونده چند هفته بعد خودروی مقتول در حالی که در اختیار مردی بهنام جواد بود شناسایی و توقیف شد، اما جواد در بازجوییها با ارائه اسناد و مدارکی مدعی شد خودرو را از فردی بهنام سعید خریده است.بدین ترتیب تحقیقات برای شناسایی سعید آغاز شد. در ادامه کارآگاهان دریافتند سعید از آشنایان بهنام بوده است بنابراین به سراغ وی رفته و به تحقیق و بازجویی از سعید پرداختند. این پسر ۲۵ ساله که ابتدا منکر آشنایی با بهنام بود وقتی مدارک را علیه خود دید، گفت: سعید خواستگار مادرم بود و من با او دوست نبودم. اطلاعی هم از سرنوشت او ندارم.
کارآگاهان نیز بلافاصله مادر سعید را احضار کرده و به تحقیق از وی پرداختند. زن جوان در حالی که گریه میکرد، گفت: من بهنام را کشتم. خودرواش را هم به پسرم دادم تا بفروشد.در حالی که زن جوان بازداشت بود چند روز بعد پسرش لب به اعتراف گشود و گفت: مادرم برای نجات من به دروغ اعتراف کرد که بهنام را کشته است. قاتل بهنام من هستم.وی سپس در تشریح ماجرا گفت: مدتی بود که متوجه رابطه او با مادرم شده بودم. وقتی به مادرم گفتم این پسر کیست گفت خواستگارش است و میخواهند ازدواج کنند.هر چه به مادرم گفتم او همسن و سال من است و این ازدواج درست نیست قبول نمیکرد. تا اینکه تصمیم گرفتم از بهنام بخواهم پایش را از زندگی ما بیرون بکشد. شب حادثه او را به خانه دعوت کردم و بعد هم دعوایمان شد. در این درگیری او را خفه کردم و جسدش را لای پتو پیچیده و به اطراف پاکدشت بردم.چند روزی خودرواش در اختیار من بود که مادرم شک کرد. به او گفتم خود بهنام خودرو را به من داده، اما بعد از چند روز واقعیت را به مادرم گفتم و سپس با جعل اسناد و مدارک خودرواش را فروختم.بدین ترتیب پس از اعترافات متهم، وی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به درخواست خواهر و برادران مقتول از سوی قضات به قصاص محکوم شد.در حالی که این رأی از سوی قضات شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور تأیید شده بود و پرونده برای اجرای حکم در اختیار مریم خلیفه، دادیار شعبه ۴ اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفته بود، وی با برگزاری ۵ جلسه صلح و سازش بین خانواده مقتول و متهم سرانجام موفق شد رضایت این خانواده را جلب کند و آنها با چشم پوشی از قصاص پسر جوان راضی به دریافت دیه شدند که روز گذشته دیه درخواستی با کمک نیکوکاران و خانواده متهم فراهم و پرداخت شد و وی از مجازات مرگ رهایی یافت. بدین ترتیب پسر جوان بزودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری محاکمه خواهد شد.