گروه فرهنگی: پروین شمشکی که سالها پیش «کلاه قرمزی» با تهیه کنندگی او به تلویزیون آمد، با اعتقاد بر اینکه کار را باید به کاردان سپرد، یادآور می شود که در آن زمان برای ساخت عروسک های کلاه قرمزی سراغ استادهای این حوزه رفتند. او همچنین معتقد است، در زمان خودش برنامهسازان و مدیران، خیلی دلسوزانهتر برای بچهها برنامه میساختند.این تهیهکننده پیشکسوت حوزه کودک درباره اهمیت انتخاب درست عروسک برای برنامههای کودک عنوان کرد: خیلی مهم است که عروسک درست انتخاب شود. عروسک اگر بچه را جذب نکند ارتباطی برقرار نمیشود. ما برای ساخت عروسک دنبال هنرمندانی مثل خانم ها مرضیه محبوب و مریم سعادت، خدابیامرز کامبیز صمیمی مفخم و عادل بزدوده که استاد این کار بودند میرفتیم. برای مثال وقتی میگفتیم شخصیت ما لجباز است، واقعا تیپ صورت عروسک را لجباز درست میکردند. از قدیم گفته اند که کار را باید سپرد به کاردان.او درباره روندی که برای ساخت برنامه های عروسکی تلویزیون طی می شد، یادآور شد: وقتی عروسک سازها طرح میدادند، در ادامه با کارگردان و مدیر گروه درباره شکل و تیپ عروسک مشورت میکردیم. در حقیقت عروسک از چند خوان میگذشت تا به ضبط برنامه برسد. اصلا کار عجلهای نمیکردیم. برنامه ای می ساختیم که ماندگار باشد؛ مثلا اگر ساخت برنامه در بدو امر در ۱۳ قسمت برآورد شده بود، استقبال مخاطب بود که باعث ادامه تولید میشد.
شمشکی درباره علت کاهش محبوبیت برنامههای کودک تلویزیون در سالهای اخیر عنوان کرد: این اتفاق در درجه اول به خود برنامه سازان مربوط میشود. دیگر آنقدر برای برنامه سازی کودک دلسوزی نمیشود و برنامهها در جهت فرهنگسازی برای بچهها نیستند. در صورتیکه هر چیزی را باید از بچگی آموزش داد. اگر میبینید که در کشورهای پیشرفتهتر از ما، بچههای خیلی کوچک به چراغ راهنمایی اهمیت میدهند یا آشغال نمیریزند اینها همه به دلیل این است که از همان بچگی آموزش می بینند.او در عین حال فضای مجازی را یکی دیگر از علتهای دوری بچهها از برنامههای تلویزیونی دانست و افزود: البته یکی دیگر از دلایلی که بچه ها را از تلویزیون گریزان کرده، فضای مجازی، موبایل و تبلت است که در دست هر کودکی دیده می شود. من با پیشرفت تکنولوژی مخالفتی ندارم اما هر چیزی سنی دارد.این تهیهکننده در پاسخ به پرسشی درباره راز موفقیت و تاثیرگذاری بیشتر برنامههای کودک در زمانی که او با تلویزیون همکاری داشت، توضیح داد: ما در آن زمان خیلی تحقیق میکردیم و دنبال موضوعات مناسب کودک و خردسال بودیم. بعد بر اساس موضوع، ساختار برنامه را انتخاب میکردیم. زمانی که من کار می کردم تمام تلاشمان را میکردیم تا این کار انجام شود و به بچهها آموزشهای غیرمستقیم بدهیم. یکی از راههای آموزش غیرمستقیم هم عروسک است. اگر عروسک با کودک ارتباط برقرار کند حرفش را میپذیرد. هر چه به عقب برمیگردیم مدیران دلسوزتر و برنامه سازان دقیق تر بودند و دانششان بالاتر بود. همچنین کار تحقیقی هم زیاد انجام میشد تا موضوع انتخاب شود.
او افزود: برنامهها با هدفهای درست و زیر نظر مدیریتهای درست ساخته میشد. همه واقعا یک هدف داشتند و آن اینکه مخاطب برنامه را دوست داشته باشد. در گذشته حتی برای انتخاب تهیهکنندههای کودک مصاحبه میگرفتند و هر کس در یک گروه تولیدی کار میکرد. گروههای مختلف تولیدی در صداوسیما به همین علت است که شخص بر حسب علاقهاش انتخاب کند که در کدام گروه میخواهد کار کند. خودم که گروه کودک را انتخاب کرده بودم از کسانی بودم که میگفتم باید به بچههای مملکتم خدمت کنم و فرهنگسازی کنم. من هم آن موقع بیست و چند ساله بودم و تجربه زیادی نداشتم اما میتوانستم در ذهنم فکر کنم چه کاری میتوانم بکنم که مثمرثمر باشد.شمشکی تعدادی از برنامههای کودکی که در گذشته ساخته است را یادآوری کرد و گفت: «تا جایی که یادم میآید برنامههایی که من تولید کردم خیلی پربیننده و موثر بود. فقط «کلاه قرمزی» نبود که خیلی معروف شد، برنامه «اسون و ولسون» با انتخاب عروسکهای درست در قالب نمایش، لزوم رعایت بهداشت دهان و دندان را به بچهها آموزش میداد. برنامه «بچهها مواظب باشید» هدفش جلوگیری از حوادث خطرناک مثل ریختن آب جوش و بازی با چرخ گوشت برای بچهها بود و به قدری این برنامه موثر بود که از بیمارستان سینا به گروه کودک زنگ زدند، تشکر کردند و گفتند آمار بچههای سانحه دیده خیلی کاهش یافته است.
«غنچه و خاله جون کوکب» هم با بازی خانم امیرجلالی و رابعه اسکویی با هدف ارتباط کوچکترها با بزرگترها ساخته شد یا «مثل زندگی» که شقایق دهقان، علیرضا رئیسی و پرستو گلستانی بازیگرانش بودند که نشان میداد پدر و مادری که چند فرزند دارند، با چه مسائلی مواجه هستند و چگونه باید با آن کنار بیایند.یا اینکه شاگرد اولها را می آوردیم و با اجرای آقای محمود شهریاری میانشان مسابقه علمی برگزار میکردیم تا برای بقیه ایجاد انگیزه شود که درس بخوانند و آنها هم تلاش کنند.»پروین شمشکی که به گفته خودش ۲۱ سال پیش بازنشسته شده اما تا هفت هشت سال پیش هم کار میکرده است، در پایان گفت: ما خیلی دلسوزانه کار کردیم. ما افراد حقوق بگیری بودیم که شغلمان را با عشق دوست داشتیم. مردم وقتی میشنوند یکی تهیهکننده است فکر می کنند پولدار است و به ابعاد فرهنگیاش فکر نمیکنند. تهیه کننده تلویزیونی با سینمایی فرق دارد تهیهکننده سینمایی سرمایه دار است و کارگردان برایش فیلم میسازد و نویسنده هم برایش فیلمنامه مینویسد اما تهیهکننده تلویزیون باید برای برنامهاش ایده بدهد و طرح داشته باشد؛ البته این اتفاق مربوط به زمان ما است. تهیهکننده طرح را به مدیر ارائه میداد و بعد به دنبال نویسنده میرفت و ایده را میگفت. برای انتخاب آهنگساز، کارگردان، نویسنده و شاعران، دلسوزانه دنبال افرادی میرفتیم که گروه مخاطب ما را بشناسند. دنبال کسانی میرفتیم که آثارشان را دیده بودیم. مثلا شکوه قاسم نیا و مصطفی رحماندوست کسانی هستند که مخاطبان شعرهایشان را دوست دارند. نویسندهای که بچهها را دوست دارد برای بچهها خیلی دلسوزانه تر مینویسد.