گروه سیاسی: روزنامه همدلی نوشت: هنوز برجام خردهنفسی میکشد و بیش از همه کسی که از نفسهای آن خرسند میشود، شخص روحانی است. او وقتی احساس کند به دلیل نقش برجام برخی موفقیتهای دیپلماتیک همچنان نصیب دولتش میشود، به مردم تبریک میگوید و همین موفقیت را به رخ مخالفانش نیز میکشد. البته روحانی پیش از این، در مناسبتهای مختلف سعی کرد از مزایای برجام سخن بگوید؛ خصوصا وقتی که برجام به بار نشست، فکر میکرد نام او به عنوان بهترین رئیس جمهور، در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت خواهد شد و مردم بعد از پایان صدارتش برایش دست تکان خواهند داد.با این حال، روحانی در یک ماه اخیر دوبار در جلسه هیأت دولتش از پشت تریبون از ناکامی دستگاه دیپلماسی ترامپ با لذت سخن گفت و هر دو بار هم با شور و حرارت فراوانی به مردم ایران تبریک گفت و این دو مورد را به نوعی برای مردم یا خود و دولتش روز جشن تلقی کرد. بار اول که شورای امنیت به درخواست ترامپ برای کشیدن ماشه «نه» گفت و بار دوم برای فرارسیدن 27 مهر، یا 18اکتبر، که تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی پس از 5 سال از پذیرش برجام و بر اساس قطعنامه 2231 سازمان ملل به پایان رسید.
اما اکنون وضعیت به گونهای است که روحانی هر کاری کند و هر روزی را به گمان خود روز پیروزی تلقی کند، هیچ واکنش مثبتی از سوی جامعه ایران نخواهد دید، زیرا عامه مردم، که امروز به درد بیپولی و بینانی دچارند، هر روز نسبت به دیروز فقیرتر میشوند، و بیماری کرونا هم که درد بیدرمان آنها شده است، اصلا هیچ حسی نسبت به تبریکهای آقای روحانی و پیروزیهای دیپلماسی او و تیمش ندارند؛ زیرا مردم نیک میدانند که از گرمای این تبریکها آبی برایشان گرم نخواهد شد.
اگر روحانی روزی توانست به مردم وعده بدهد که ارزش پول ملی، یا همان دستمزد ناچیز روزانه آنها، به سر جای خود بر میگردد، فقر و ناامیدی دامن خود را از کوچهپسکوچههای شهرها جمع خواهد کرد و قیمت کالاها به صورت افسارگسیخته بالا نمیرود و رانتخواری، فساد و حقوقهای نجومی نورچشمیهای دولت و نهادها قطع خواهد شد، بیتردید در آن روز، مردم به خیابانها خواهند آمد و برای روحانی دست تکان داده و هورا خواهند کشید و مثل روزهای آخر دولت دهمش از او متشکر خواهند بود، اما اگر در همچنان بر این پاشنه بگردد و حتی بیشتر دَوَران بگیرد، این تبریکها کمترین لبخندی بر لب مردم نخواهند نشاند. تبریکها و پیروزیها زمانی شادیبخشاند که مردم آن شادیها و پیروزیها را در زندگی روزمره خود احساس کنند، نه آنکه هر چه بر عمرشان میگذرد، با شادی غریبتر و بیگانهتر شوند.