گروه سیاسی: روزنامه ابتکار نوشت: یکی از پرشورترین انتخابات در سال۹۶ برگزار شد، اما خیلی زود شخص محبوب آن انتخابات، از بام اقبال افتاد و در عرض چند ماه تبدیل به کم اقبالترین رئیس جمهوری ایران شد.چه اتفاقی افتاد؟ یکی از پرمشارکتترین انتخابات جمهوری اسلامی درسال۹۶ خیلی زود رسید به کم مشارکتترین انتخابات جمهوری اسلامی در سال۹۸؛ فکر میکنید چه شد؟ آن فراز و این فرود چرا رخ داد؟ چرا این اینسان سریع و متوالی؟ این واقعهای است که حتماً نیاز به تبیین دارد. اما میتوان اجمالاً این سخن را از زبان مردم جویا شد که انگار صندوق رای از کارکرد افتاده است.مردم هر نسبتی که با صندوق رای پیدا میکنند چیزی عوض نمیشود. نه حضورشان به بار مینشیند و نه پیام غیبتشان درک میشود. این اصلاً نکته خوبی نیست. اینکه برای مردم این ادراک ساخته شود که از صندوق رای نمیتوانند سرنوشتشان را عوض کنند. خوب نیست این تلقی ایجاد شود که امامزاده دموکراسی شفا نمیدهد. کارآمدیِ دموکراسی، ضامن سلامتِ ارتباط مردم و حکومت است.
اما سوال این است که آیا این ناکارآمدیِ دموکراسی ناشی از ذات آن است؟ یعنی آیا ذاتاً دموکراسیها دیگر شفایی نمیدهند و علاجی نمیبخشند؟ و آیا نسخه نجات بخش عصر حاضر دیگر دموکراسی نیست؟ اگر پاسخ مثبت باشد باید نتیجه گرفت که یک رضاخان مصلح بهتر از یک برگزیده مردمی، ولی ناکارآمد است.اما اگر به کارکرد دموکراسی در عصر کنونی همچنان باورمند باشیم باید بپذیریم که ما به لوازم دموکراسی پایبند نبودهایم. صندوقی جلوی مردم گذاشتهایم، اما اختیاری به منتخب مردم ندادهایم. مردم انتخاب کردهاند، اما به انتخاب آنان احترام نگذاشتهایم. به سیاسیون اجازه ثبت نام دادهایم، اما با ردصلاحیت کشور را از بسیاری از ظرفیتها محروم کردهایم. نهادهای قانونگذاری، نظارت و اجرا را مردمی کردهایم، اما مجال ندادهایم که احزابی با منشور کشورداری شکل بگیرند و حکمران خوب تربیت کنند؛ لذا به پوستهای از دموکراسی تن دادهایم و طبیعتاً به ثمر نمینشیند.