گروه حوادث: «برای اینکه زندگی جدیدم از هم نپاشد دختر 8سالهام را به قتل رساندم و جسدش را در بیابان رها کردم»؛ این اعترافات هولناک پدری است که میگوید دخترش را با آبمیوه مسموم بیهوش کرده و پیکر نیمهجانش را در بیابان رها کرده است. اما تاکنون اثری از کودک بهدست نیامده و تیم جنایی با یک معما روبهرو شدهاست. تحقیقات در این پرونده از یکی از روزهای اردیبهشت سال97 شروع شد. آن روز مادر زینب کوچولو، دختر 8سالهاش را به مدرسه برد اما ظهر که شد، هر چه منتظر بازگشت او شد، خبری از زینب نشد. او که نگران شده بود خودش را به مدرسه رساند و شنید که آن روز پدر زینب، یعنی همسر سابقش بهدنبال او رفته و وی را با خود برده است. مادر زینب با موبایل همسر سابقش تماس گرفت اما او تلفن را جواب نداد. به همین دلیل راهی اداره پلیس شد تا از شوهرش بهخاطر ربودن دخترش شکایت کند.
جستوجوی بینتیجه
با این شکایت مأموران سراغ پدر زینب رفتند اما ردی از او نبود. جستوجو برای پیدا کردن این مرد و دختر گمشده آغاز شد و در این شرایط مادر زینب نیز به امید پیدا کردن دخترش عکسهای او را در فضای مجازی منتشر کرد ولی همه این تلاشها نتیجهای نداشت. زن نگران وقتی در دادسرای جنایی تهران حاضر شد، درباره زندگیاش به بازپرس گفت: بعد از جدایی از همسر سابقم، برای اینکه حضانت دخترم را بگیرم بارها به دادگاه مراجعه کردم اما شوهر سابقم میگفت باید 100میلیون تومان به او بدهم تا حضانت دخترمان را به من بدهد.
با این حال دادگاه حضانت را به شوهرم داد و او مدتی بعد از جدایی از من دوباره ازدواج کرد. وی ادامه داد: در این مدت هرازگاهی زینب را میدیدم اما شوهر سابقم بهندرت اجازه میداد دخترم پیش من بیاید تا اینکه آخرین بار که دخترم پیش من بود، او را به مدرسه بردم و دیگر وی را ندیدم. در این مدت بارها خواب دخترم را دیدهام که با لحن کودکانهاش میگوید:«مامان مرا زندانی کردهاند بیا به دادم برس و نجاتم بده». خیلی نگرانم و احساس میکنم شوهرسابقم بلایی بر سر دخترمان آورده است چرا که او هیچ وقت به زینب علاقهای نداشت و انگار او را فرزند خودش نمیدید.
روایت عجیب متهم
تحقیقات برای بازداشت پدر زینب کوچولو ادامه داشت تا اینکه مدتی قبل زمانی که وی برای انجام یک کار حقوقی به یکی از دادسراهای تهران رفته بود شناسایی و بازداشت شد. او در ابتدا مدعی شد که اطلاعی از سرنوشت دخترش ندارد. وی حتی مدعی شد که روزی که زینب گم شد، اصلا به مدرسه نرفته و نمیداند چهکسی دخترش را با خود برده است. با این حال دستور بازداشت این مرد صادر شد و درحالیکه تحقیقات از او ادامه داشت، وی در بازجوییهای بعدی روایت دیگری مطرح کرد.او این بار مدعی شد که نیاز شدیدی به پول داشته و حتی قصد داشته از همسرش به بهانه حضانت پول بگیرد اما او زیر بار نرفته و وی ناچار شده دخترش را بفروشد. وقتی پدر زینب چنین روایتی مطرح کرد تحقیقات درخصوص ادعای وی آغاز شد. اما مشخص شد که ادعای او صحت ندارد چرا که هیچ اثری از خانوادهای که وی دخترش را به آنها فروخته، بهدست نیامد.
در این شرایط بازجویی از متهم ادامه داشت تا اینکه وی روایت دیگری را مطرح کرد. وی گفت که همسر جدیدش، جان دخترش را گرفته است. وی مدعی شد: همسر جدیدم رابطه خوبی با زینب نداشت. به همین دلیل او را به قتل رساند. با این ادعا، مأموران، نامادری کودک را بازداشت کردند اما مشخص شد که او هیچ نقشی در ناپدید شدن زینب کوچولو ندارد.
تصمیم هولناک
پدر زینب بازداشت بود و بازجویی از او همچنان ادامه داشت تا اینکه این مرد راز هولناکی را فاش کرد و مدعی شد که دخترش را به قتل رسانده است. وی گفت: وقتی از همسرم جدا شدم، دخترم نزد او بود. اما وقتی پای حضانت را پیش کشید تصمیم گرفتم دخترم را با خودم ببرم. میخواستم به این بهانه از همسرم پول بگیرم چون مشکلات مالی فراوانی داشتم. از سوی دیگر مجددا ازدواج کرده بودم و باید خرج زندگی را تهیه میکردم.
وی ادامه داد: همسر جدیدم اما با دخترم زینب سازگاری نداشت. وقتی دیدم مادر زینب اصرار دارد که بچه را پیش خودش ببرد به او گفتم باید پول تهیه کنی و به من بدهی تا حضانت را به تو بسپارم اما همسر سابقم حاضر نبود پولی به من بدهد. از سوی دیگر زندگی جدیدم بهخاطر وجود زینب در حال فروپاشی بود و به همین دلیل تصمیم گرفتم دخترم را به قتل برسانم. به او داروی بیهوشی دادم و وقتی از حال رفت و احساس کردم نفس نمیکشد، جسدش را در جاده امامرضا و حوالی یک جایگاه سوخت رها کردم و دیگر از سرنوشت او خبری ندارم.با اعتراف هولناک این پدر سنگدل، مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران راهی محلی شدند که متهم مدعی بود پیکر نیمه جان دخترش را در آنجا رها کرده است. اما هیچ اثری از کودک بهدست نیامد.با توجه به پیدا نشدن بقایای جسد، احتمال زنده ماندن زینب قوت گرفته و بازپرس جنایی تهران مجوز انتشار عکس او را در روزنامهها صادر کرده و از شهروندان خواسته درصورتی که اطلاعی از سرنوشت او دارند مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران را در جریان قرار بدهند.