آقاي م. و حادثه شليك به ماشين شما چطور رخ داد؟ آيا شما متعرض خودروي آقاي كريمي شديد و قصد آزار داشتيد؟
در تاريخ 5 دي ماه ساعت 5/12 شب در اتوبان شهيد بابايي به همراه همسرم در خودروي 206 مان به همراه دو خودروي ديگر در مسير، در حال تردد بوديم.
اتفاق چطور رخ داد؟
من با خودروام يك لحظه سبقت گرفتم و بعد دوباره كنار آمدم. نميدانم در ذهن آقاي كريمي چه گذشت و چرا احساس خطر كردند كه به ما شليك كردند. البته من ابتدا متوجه شليك نشدم؛ كمي كه از صداي عجيبي كه شنيده شد گذشت و ما مسافتي را همچنان ادامه ميداديم كه ايشان چراغ زدند و ما هم به كنار اتوبان آمديم و توقف كرديم. تازه آنجا متوجه شديم كه به خودرويمان شليك شده است.
يعني در حين حركت به شما شليك شده بود؟ به كجاي خودرو؟
بله، ما درحال حركت بوديم كه به در عقب ماشين سمت پايين شليك شد. گلوله به نحوي به در خورده بود كه از در عبور و به ستون ماشين برخورد كرده بود. چون من اصلا نميدانستم صداي گلوله چطور است، اصلا متوجه نشدم كه به سمت خودرو گلوله شليك شده و صدايي شبيه صداي ترقه را در حين حركت شنيدم.
چند بار شليك شد؟
به ماشين من يك گلوله اصابت كرده بود. آن دو خودروي ديگر هم رفته بودند و من با چراغ زدن آقاي كريمي كنار زدم. از خودرو كه پايين آمدم، با ديدن چهرهشان حدس زدم كه محمود كريمي هستند. اما فكرش را هم نميكردم كه طرفم مداح اهل بيت باشد.
خودروي ايشان چه بود و با چه سرنشينهايي؟
ايشان سوار يك ماشين شاسي بلند بودند كه سمت جلو پسرشان نشسته بودند و صندلي عقب هم دو خانم نشسته بودند. من از ايشان پرسيدم شما محمود كريمي هستيد و ايشان هم تاييد كردند اما باز هم باور نكردم و فكر كردم فردي شبيه ايشان است و دارد از هويت ايشان سوءاستفاده ميكند.
خب بعد پياده شدن چه بين شما گذشت؟ دليل شليك را چه مطرح كردند؟
اصلا در اين حد صحبت نشد. ايشان اعتراض كردند كه چرا سرعت داشتيد و چرا اينطور رانندگي كرديد و بحثهاي اينچنيني شد و اصلا مجالي نشد كه ما حرف بزنيم. آنقدر ترس و واهمه از اتفاق داشتيم كه اصلا در اين باره هيچ حرفي نزديم. شما هم جاي ما باشيد و ببينيد در آن موقع شب در اتوبان به خودرويتان شليك كردند، اصلا حرفي نميزنيد. خب هراس داشتيم. البته همين كه ايشان ديد من و همسرم افراد عادي هستيم و به يك خودروي شهروند عادي شليك كرده، سوار خودرويشان شدند و رفتند و من و همسرم در آن موقع شب تنها كاري كه توانستيم بكنيم اين بود كه به پليس زنگ زديم و آنها مامور فرستادند. و ما هم به كلانتري رفتيم و شكايت را تنظيم كرديم.
و چطور ثابت كرديد كه هويت ضارب محمود كريمي است؟
اصلا ما چيزي نگفتيم. ما فقط شرح ماوقع را داديم. انگار آنها خودشان پي بردند كه هويت واقعي ضارب همان آقاي كريمي است. چون موضوع شليك هم بود، خودشان پيگيري سريع كردند و انگار با ايشان تماس گرفتند.
بعد فرداي حادثه خبرش منتشر شد و شما شكايت كرديد؟
ما همان شب شكايت كرديم. چند روز بعد هم موضوع خبري شد. فرداي حادثه به همراه پرونده به دادسراي پل رومي رفتيم و پرونده در دستگاه قضايي تشكيل شد.
110 درباره سرعت خودروي شما چه اظهارنظري كرد. آيا شما مقصر بوديد؟
اصلا اين حرفها مطرح نبود. موضوع شليك به خودرو بود و پرونده سر همين موضوع تشكيل شد. چون پرونده هم امنيتي شده بود. همين كه ديدند ضارب، آقاي كريمي است، خودشان پرونده را سريعا به دادسرا فرستادند.
شما در دادسرا ايشان را ديديد؟
فقط يك بار در مراحل بازپرسي، متن اظهارات مكتوب ايشان را ديدم كه نشان ميداد ايشان هم به دادسرا تشريف آوردند. چون ميگفتند مساله امنيتي است، درباره جزييات زياد به من چيزي نميگفتند.
شما كي ايشان را در دادسرا ديديد؟
بعد رسانهيي شدن اتفاق هم ايشان را در دادسرا نديدم. من مستقيم با ايشان اصلا حرف نزدم؛ هر حرفي هم داشتم مستقيم فقط به بازپرس ميگفتم.
بعد از گرفتن اظهارات ايشان، بازپرس دليل شليك را به نقل از ايشان چه عنوان كردند؟ آيا به شما گفته شد كه ايشان عنوان كرده براي حفظ جان خانوادهاش و با اين تصور كه شما قصد مزاحمت داريد، شليك كرده است؟
هيچ توضيحي به ما ارائه نشد. فقط صحبتهاي ما شنيده ميشد. من در سايتها به نقل از نزديكان ايشان ديدم كه تهمتهايي زده شده كه خب با توجه به اينكه من به همراه خانمم تنها سرنشينان خودرو بوديم، كاملا بيدليل بود.
آقاي «م. ط» از نزديكان آقاي كريمي، مدعي شدند كه شما اراذل و اوباش هستيد.
پدر من بازنشسته نظامي هستند. درست است كه من يك شهروند عادي هستم با تحصيلات ليسانس اما يك خانواده مذهبي و محترم داريم كه از قضا از مريدان امام حسين(ع) هستيم و از قضا در شب حادثه هم نوار مداحي در ماشين من روشن بود. خود من و خانوادهام پاي همين مداحيها مينشينيم و از مخاطبان همين مداحها هستيم. اينطور نيست كه يك فرد اوباش باشيم.
اينكه اعتقادات مذهبي شما چه باشد، مسلما ربطي به نفس اتفاق ندارد.
همينطور است اما ميخواهم حاميان آقاي كريمي هم اين را بدانند كه من هم از حاميان آقاي كريمي بودهام و هستم و حتي اولش باورم نشد كه ضارب خودرويم آقاي كريمي هستند. فرد معتقدي هستم و تنها به خاطر ارادت به امام حسين(ع) و حرمت امام حسين(ع) وخواست مادرم، از شكايت در اين پرونده رضايت دادم. چون ايشان هم به حرمت امام حسين(ع) به اينجا رسيدند.
مردم چه تصويري از شما داشته باشند. جوان چند سالهيي هستيد. تحصيلات و شغلتان؟
من متولد اوايل دهه 60 هستم. ليسانس با شغل آزاد.
خودروي شما چقدر هزينه برداشت؟
به خاطر اين مسائل و شكايت هنوز به خودرو دست نزدهام و در پاركينگ گذاشتهام.
آسيبي كه نديديد؟
گلوله در عين حركت به پايين در خورده بود. اگر كمي بالاتر بود حتي ممكن بود به خود ما هم اصابت كند. همين الان هم با وجود گذشت دو هفته از حادثه خانم من بهشدت هراس دارد و هنوز ميترسد و با هر صدا يا اتفاقي دچار استرس ميشود.
به عنوان يك شهروند حتي اگر شكايت نميكرديد، آيا انتظار داشتيد كه مسوولان انتظامي خودشان از حق شما دفاع كنند و پرونده از سوي شاكي عمومي به دليل ارعاب يك شهروند مورد پيگيرد قرار بگيرد؟
من صريح ميگويم. واقعا از مقامهاي امنيتي و قضايي سپاسگزارم كه صادقانه در تمام اين مدت كار خود را انجام دادند. به ما اطمينان دادند كه تا انتهاي ماجرا در چارچوب قانون، در كنارمان هستند.
يعني احساس نكرديد كه شكايتتان بيفايده است؟
اصلا؛ حتي تا لحظه آخري هم كه به دليل اعتقادات مذهبيمان و به حرمت امام حسين، شكايت را پس گرفتيم به ما ميگفتند كه آيا فردي و گروهي به شما فشار آوردند؟ كه من جواب منفي دادم.
شما به عنوان يك شهروند، چنين اتفاقي را تجربه كرديد در حالي كه طبق عرف فقط مقامهاي امنيتي بايد اسلحه داشته باشند آن هم براي حفظ جان و امنيت مردم. از اينكه الان ميشنويد كه به دنبال شكايت و پيگيري شما و حمايت مردم و رسانهها، دستور جمعآوري اسلحه مداحها صادر شده، چه نظري داريد؟
شكر خدا اين اتفاق به خير گذشت هر چند ميتوانست به خير نگذرد و دور از جان اتفاقي بيفتد. اما من اميدوارم مسوولان امنيتي و انتظامي در اينباره تدبير كنند كه با خبرهايي كه شنيدم اميدوار شدم.
آخ ببخشید حواسم نبود طرف خودی بوده!! (198199)