گروه بین الملل: بحرانهای اوکراین و تایوان تشدید میشوند و شاهد پیوند بیسابقه بین «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه و «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین دو رقیب اصلی آمریكا هستیم.
آنان دریافتهاند که میتوانند جو بایدن رئیس جمهوری آمریكا را وارد یک بحران دوجانبه در دو جبهه سازند چرا که این موضوع میتواند دولت را او بیش از حد ضعیف سازد تا توان پاسخگویی کافی به هر دو بحران را نداشته باشد. هم چنین، اگر جنگی صورت گیرد تضمین کمی وجود دارد که آمریكا در آن برنده شود.
«لایل گلدشتاین» کارشناس باسابقه مسائل چین و روسیه میگوید: «من فکر نمیکنم آمریكا آماده جنگ در اوکراین باشد. گمان نمیکنم آمریكا برای جنگ بر سر تایوان نیز آماده باشد». او اشاره میکند بعید به نظر میرسد آمریكا آماده جنگی تمام عیار باشد با این وجود، پنتاگون نیز تاکنون از بررسی مستقیم توانایی خود برای رویارویی در دو جبهه بزرگ به طور همزمان خودداری ورزیده است.اگرچه تعداد کمی از تحلیلگران با این موضوع موافق نیستند که آمریكا به تنهایی قدرتمندتر از چین یا روسیه است با این وجود، وضعیت همکاری تازه بین چین و روسیه از نظر استراتژیک موضع واشنگتن را تضعیف میکند. گلدشتاین میگوید: «من فکر میکنم مسکو و پکن محاسبه کردهاند که میتوانند سالها آمریكا را در سردرگمی حداکثری نگه دارند، زیرا دو جبهه بسیار دور از یکدیگر هستند و نیروهای درگیر در دو جبهه کاملا متفاوت هستند. به نظر میرسد چین و روسیه از این که آمریكا را همزمان به دو جبهه نبرد بکشانند سود میبرند».
پوتین به جای کاستن از سرعت رشد چین به تسریع رشد آن کشور در طول دو دهه تصدیاش در مقام ریاست جمهوری و نخست وزیری روسیه کمک کرده است. تجارت دو کشور در سطح بیسابقهای افزایش یافته و تسلیحات و منابعی مانند نفت و گاز از سوی روسیه به چین فروخته میشوند.از زمانی که «شی جین پینگ» در سال ۲۰۱۳ میلادی به قدرت رسید سرمایهگذاری چین در روسیه افزایش یافته و او رهبری ابتکار جهانی کمربند جاده ابریشم خود را به پروژه اتحادیه اقتصادی اوراسیا تحت هدایت مسکو پیوند زده است. پوتین تاکید کرده که روسیه روابط خود را با چین هر گونه که صلاح بداند گسترش خواهد داد و گفته این روابط میتواند عمیقتر و اساسیتر و به نفع مردم چین و روسیه باشد.
هفته گذشته، «شین گانگ» و آناتولی آنتونوف «سفرای چین و روسیه در آمریكا مقالهای مشترک را در نشریه «نشنال اینترست» نوشته بودند که در آن از یکپارچگی نظامهای حکومتی ملی خود دفاع کرده و هشدار دادند که برگزاری نشست پیش روی دموکراسی به میزبانی بایدن به برخورد ایدئولوژیک دامن خواهد زد. آنان آمریكا را بازیگری مداخله جو میدانند و به طور فرایندهای تقویت روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی با یکدیگر را بهترین فرصت برای مهار تلاش واشنگتن به منظور باقی ماندن در جایگاه تنها ابر قدرت جهان قلمداد میکنند.
«لیو پنگیو» سخنگوی سفارت چین در آمریكا به «نیوزویک» میگوید: «هر چه جهان بیثباتتر باشد چین و روسیه به همکاری بیشتری با یکدیگر نیاز دارند. آمریكا و غرب برای مدت طولانی به بهانه دموکراسی و حقوق بشر در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت میکردند این گونه اقدامات در جهان باعث ایجاد مشکلات و حتی منشاء بیثباتی و جنگ شد».
او افزود: «چین و روسیه همواره در همکاری نزدیک در کنار یکدیگر ایستادهاند و هژمونی و روشهای قلدرمابانه را رد کرده و به ستونی برای صلح و ثبات جهانی تبدیل شده اند. چین و روسیه به دنبال ایجاد یک محفل نیستند. ما متعهد به ایجاد الگویی از روابط بین الملل هستیم که در آن اعتماد مقابل استراتژیک، همکاری سودمند متقابل، ارتباط ملت با ملت، انصاف و عدالت و سهیم شدن بیشتر در صلح و ثبات جهانی معیار و اصل خواهد بود».همتای روس «لیو» میگوید: «مایلم تاکید کنم که ما از نزدیک با طرف چینی در طیف وسیعی از مسائل منطقهای و جهانی هماهنگ هستیم و همکاریمان به عامل تثبیت کننده در امور بین الملل تبدیل شده، زیرا مبتنی بر روابط بین المللی و منشور سازمان ملل متحد است».
دو کشور تاکنون از هرگونه اتحاد رسمی خودداری کردهاند چرا که چنین پیمانی به طور سنتی یک کشور را مجبور میسازد در صورت مورد حمله نظامی واقع شدن کشور دیگر از آن دفاع کند دقیقا مانند اصل پنجم ناتو.علیرغم آن که به نظر میرسد چین و روسیه لزوما به دنبال این نوع مشارکت نیستند با این وجود، سطح همکاری امنیتی آنان در واکنش به آمریكا در حال افزایش است. طبق اظهارات هر دو طرف، چین و روسیه متحد یکدیگر نیستند، اما هماهنگی آن دو کشور در حوزه امنیت بین الملل قطعا رو به افزایش است. این موضوع بدان خاطر است که آمریكا چین و روسیه را به عنوان رقیب قلمداد میکند و به تحریک هر دو طرف ادامه میدهد. هر دو طرف روسیه و چین، اما آماده ارتقای بیشتر روابطشان هستند در صورتی که تاکنون روابط بین کشور بیشتر پشت سر هم و نه در کنار یکدیگر بوده است.
«دیمیتری ترنین» مدیر مرکز مسکو اندیشکده کارنگی درباره ظرفیت همکاری استراتژیک چین و روسیه میگوید: «هیچ مدرک مستقیمی مبنی بر هماهنگی پوتین و شی در مورد اوکراین و تایوان وجود ندارد».او به «نیوزویک» میگوید: «موسسات دفاعی روسیه و چین مطمئنا با یکدیگر هماهنگی نزدیکی دارند. در مقایسه با برنامه ریزی استراتژیک مشترک ناتو در حال حاضر مسکو به تنهایی به دنبال بازدارندگی آمریكا و ناتو در اطراف اوکراین است و در مورد تایوان نیز تنها چین مسئولیت دارد».
او معتقد است همکاری چین و روسیه را در حال حاضر باید «یک توافق» قلمداد کرد. این به معنای توافقی گسترده در مورد برخی از مسائل اساسی مانند اصول نظم جهانی است. به طور خلاصه، چین و روسیه هرگز علیه یکدیگر نخواهند بود، اما هیچ یک از دو کشور لزوما از یکدیگر پیروی نخواهند کرد ترکیبی از اطمینان و انعطاف پذیری. از دید او این رابطه بین دو قدرت بزرگ با اندازههای متفاوت است و هر دو به شدت حاکم هستند و همواره بین آنان وضعیت روشنایی روز در جریان خواهد بود.
واقعیت آن است که آمریكا اگر تصمیم بگیرد همزمان با چین و روسیه در دو جبهه مقابله کند از نظر نظامی بسیار ضعیف خواهد بود. هم چنین، اگر کره شمالی به کره جنوبی حمله کند چنین توالیای از رویدادها یک سناریوی کابوسوار برای آمریكا خواهد بود چرا که آمریكا برخلاف دوران جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی، نیروهای نظامی متعارف کافی برای جنگیدن و پیروزی در دو جنگ را ندارد. واکنش موثر آمریكا برای هر یک از این درگیریها در عمل غیر ممکن میشود.به نظر میرسد یک نقطه بالقوه کاهش تنش، بازیهای المپیک زمستانی آینده باشد که قرار است در ماه فوریه به میزبانی پکن برگزار شود. اما آخرین باری که چین میزبان بازیهای المپیک بود جنگ بین روسیه و گرجستان یکی دیگر از همسایههای روسیه و کشوری مشتاق پیوستن به ناتو در گرفت. خصومتها در ۷ آگوست ۲۰۰۸ در آستانه افتتاحیه بازیهای المپیک تابستانی بیست و نهم در پکن آغاز شد.
این کنار هم قرار دادن یک رویداد ورزشی جهانی با یک درگیری خونین که یکی از قدرتهای بزرگ جهان درگیر آن است پیچیدگیهای روابط بین الملل بین دوستان و دشمنان را به طور یکسان نشان میدهد.یکی از راه حلهای پیش روی آمریكا، تنظیم دوباره تعهدات واشنگتن در قبال مرزهای دور دست مانند اوکراین و تایوان به همراه به کارگیری دیپلماسی است که به کاهش تنش کمک میکند و فرصتی را برای پنتاگون به منظور سازماندهی مجدد نیروهای آمریكایی فراهم میسازد. بدیل دیگر میتواند جنگ بزرگ آمریكا با روسیه و چین باشد که تهدیدی وجودی علیه آمریكا به وجود خواهد آورد و میتواند به موجودیت آمریكا پایان داده و دهها میلیون آمریكایی را به کشتن دهد.