گروه بین الملل: در حالی که فرانسه در بحبوحه پنجمین موج وحشیانه شیوع ویروس کرونا قرار گرفته خود را برای مبارزات انتخابات ریاست جمهوری آماده میکند. برای نخستین بار در تاریخ آن کشور نامزدهای زن سه محور اصلی طیفهای سیاسی در آن کشور را نمایندگی میکنند و ممکن است سکان دار آینده فرانسه شوند.
«مارین لوپن» از جریان راست افراطی؛ «آن هیدالگو» شهردار سوسیالیست و «والری پکرس» فرماندار محافظه کار منطقه پاریس هر یک چالشی منحصر به فرد برای «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری فعلی فرانسه ایجاد میکنند. با این وجود، در حال حاضر او هنوز به طور رسمی نامزدی خود را اعلام نکرده است و مکرون کماکان گزینه مورد علاقه برای کسب دومین و آخرین دوره پنجساله ریاست جمهوری است.
این زنان وظیفه بزرگی برعهده دارند، اما رسالتشان غیر ممکن نیست. در تلاش برای تبدیل شدن به اولین رئیس جمهوری زن فرانسه آنان باید در دور نخست رای گیری که در اوایل آوریل برگزار خواهد شد طیف گستردهای از بیش از ده نامزد را شکست دهند. اگر هیچ یک در آنجا اکثریت را کسب نکنند دور دوم بسیار مهمی بین دو نامزد برتر دو هفته پس از دور نخست رای گیری برگزار خواهد شد.
نامزدهای زن در این دوره از سوی احزاب سیاسی جریان اصلی بیش از هر زمان دیگری هستند. این موضوع نقطه عطفی در سیاست و جامعه فرانسه محسوب میشود. با توجه به این که آخرین رئیس جمهوری فرانسه که مجددا پیروز انتخابات شد «ژاک شیراک» بود و از آن زمان دو دهه میگذرد مکرون ۳۹ساله باید کارت تازهای را ارائه کند تا بتواند دوباره انتخاب شود به ویژه اگر رقبای او راه حل تازهای را برای مشکلات لاینحل فرانسه ارائه کنند.
اکنون پس از شکست دادن میدان شلوغی از سیاستمداران مرد تثبیت شده، پکرس ماه گذشته از سوی حزب محافظه کار جمهوری خواهان به عنوان نامزد آن حزب معرفی شد و اصلیترین رقیب مکرون خواهد بود. این نامزد جریان راست میانه تاکنون موفق شده چهرهای سرسخت از خود برای مقابله با جرم و جنایت نشان دهد و خود را حافظ بسیاری از ارزشهای سنتی فرانسه معرفی کند.
پکرس در اوایل دسامبر به مخاطبان رادیوی ملی گفته بود: «ارزش راست ارزشهای اقتدار، اصلاحات و شجاعت هستند و این آن چیزی است که لازم است و به آن نیاز داریم. آنان میگویند زمانی که زنان وارد عرصه میشوند اقتدار از بین میرود. این تصوری اشتباه است. به مثال، به» گلدا مایر «(نخست وزیر پیشین اسرائیل) یا» ایندیرا گاندی «(نخست وزیر پیشین هند) نگاه کنید که از مردم خود دفاع میکردند». هم چنین، پکرس پیشتر خود را با «آنگلا مرکل» صدراعظم پیشین آلمان و «مارگارت تاچر» نخست وزیر اسبق بریتانیا مقایسه و تشبیه کرده بود.
با این وجود، برای برنده شدن در دور دوم، پکرس باید فرمولی بیابد که برای بخشی از رای دهندگان میانه فرانسه جذاب باشد و در عین حال افرادی که به سمت لوپن و راست افراطی متمایل شدهاند را نیز جذب خود سازد.در آخرین انتخابات پنج سال پیش، در دور دوم مکرون با کسب ۶۶ درصد آرا در مقایسه با لوپن با ۳۴ درصد آرای کسب شده به پیروزی قاطعی دست یافت. این بار لوپن با یک چالش بغرنج دیگر مواجه است: او رقیب راست افراطی خود را دارد که طرفدارانی فداکار از وی حمایت میکنند.
«اریک زمور» مفسر و مجری تلویزیونی ملی گرای افراطی با یک پلتفرم مسموم اسلام هراسانه که دوبار به اتهام تحریک خشونت نژادی و سخنان نفرتانگیز مجرم شناخته شده وارد منازعه شده است. حزب راه اندازی شده او با عنوان «فتح دوباره» یادآور قرن یازدهم میلادی است زمانی که مسیحیان، مهاجمان مسلمان را از اسپانیا بیرون راندند. انتخاب این نام برای حزب از سوی زمور زیرکانه بوده و با هدف جلب افکار عمومی به سوی لزوم کاهش پذیرش مهاجران انجام شده است. او موفق شده حتی فراتر از مخاطبان راست افراطی را نیز به سوی خود جذب کند.
لوپن از بیان بسیاری از لفاظیهای افراطی زمور خودداری کرده است، اما او و پدرش برای چندین دهه در میان کسانی که از فرانسه برای فرانسویها حمایت میکنند پیروان دائمی داشته است. با این وجود، دو نامزد (لوپن و زمور) اکنون عمیقا در تضاد با یکدیگر هستند و همین اختلاف باعث تفرق و چنددستگی میان اقلیتی از رای دهندگان (البته سرنوشت ساز در نتیجه نهایی آرا) میشود که به شدت به سوی نامزدهای جناح راست متمایل بوده اند. این وضعیت تصور پیروزی در دور نخست انتخابات برای زمور یا لوپن را دشوار میسازد.
این نامزدهای میانه رو و راست افراطی ترس چندانی از چپ فرانسه ندارند که ۱۹ سال تحت فرمان «فرانسوا میتران» و «فرانسوا اولاند» بر فرانسه حکمرانی کردند چرا که چپ امروزی فرانسه دچار تفرقه و به حاشیه رانده شده است. هیچ یک از نامزدهای چپ که در احزاب مختلف از کمونیستها گرفته تا سبزها پراکنده شدهاند در نظرسنجیهای وضعیت خوبی را کسب نکرده اند.
سومین زن برجسته در انتخابات پیش روی فرانسه هیلدالگو نامزد سوسیالیستها است. هیلدالگو ماموریت خود را در پاریس مقابله با ترافیک سنگین آن شهر با ایجاد خطوطی منحصرا برای دوچرخه سواران، اسکوتر سواران و دوندگان انجام داده بود. با این وجود، ترافیک شدید، اهالی پاریس را آن گونه که انتظار میرفت به استفاده از مترو یا خطوط دوچرخه سواری ترغیب نکرده است. در عوض، انتقادهایی نسبت به روشهای مدیریتی هیلدالگو مطرح شده است. هیلدالگو در خارج از پاریس، فراتر از برنامههایش برای مدیریت ترافیک و سوء مدیریت بودجه شهر، کمتر شناخته شده است. بدهی پاریس از زمان روی کار آمدن او با افزایش دو برابری همراه بوده است.
البته مکرون نیز در این عرصه نقش دارد. در حالی که فرانسه ریاست دوره شش ماهه اتحادیه اروپا را در میان سایر کشورهای عضو اتحادیه برعهده میگیرد مکرون خود را به عنوان وارث بر حق مرکل صدراعظم طولانی مدت پیشین آلمان در میان چهرههای اروپایی معرفی کرده است. همان گونه که مکرون در پیام سال نوی خود به فرانسویها گفت: «من تقریبا پنچ سال تلاش کرده ام. ما بیوقفه کار کردهایم تا اطمینان حاصل کنیم که فرانسه در اروپا و در میان کشورهای دیگر مورد احترام قرار گرفته و حرفهایش شنیده میشود».
این که آیا رهبری فرانسه در اروپا بر رای دهندگان تاثیرگذار خواهد بود یا خیر در انتخابات مشخص میشود. اخیرا پرچمی از اتحادیه اروپا که به نشانه ریاست فرانسه بر آن اتحادیه بر روی طاق پیروزی در پاریس برافراشته شده بود ساعاتی پس از برانگیخته شدن خشم سیاستمداران فرانسوی از جریان راست افراطی و افراد بدبین نسبت به سیاستهای اروپایی برداشته شد.
در موضوعات دیگر، برای مثال در مقابله با موج پنجم کرونا که سراسر فرانسه را فرا گرفته مکرون موفقیت بهتری داشته است. دولت فرانسه با اجباری ساختن پاسپورت بهداشتی در سراسر کشور کار را برای رستوران ها، تئاتر و مراکز برگزار کننده رویدادهای ورزشی آسانتر ساخته و باعث فعال ماندن آنان شده است.
لوپن، اما میگوید اقدامات تنبیهی هیچ معنایی ندارند. پکرس که در تلاش برای قدم گذاشتن بر روی خط باریک بین چپ و راست امیدوار است آرای هر دو اردوگاه را به نفع خود جذب کند از لزوم اتخاذ «اقدامات دیگر» گفته است. هیلدالگو، اما قرنطینه را محکوم کرده و از واکسیناسیون گستردهتر حمایت کرده است. رقابت برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری با طیفی از نامزدهای زن که پیشتر دیده نشده بودند ادامه دارند و همگی امیدوارند که بتوانند در این انتخابات تاریخ ساز شوند. در نهایت آن که فرانسویها همیشه برنده را بدون، چون و چرا پذیرفتهاند و این نقطه قوتی اساسی است که پیشتر در کشورهای غربی وجود داشت و اکنون در آن سوی اقیانوس اطلس، در ایالات متحده وجود ندارد.