علی قلیزاده
"خط ویژه " بیان قصه رانت خواریهاي یک عده اندکی است که با ارتباطات و قلدری دم و دستگاهی برای خود دست پا کرده اند و با نفوذ به شبکه بانکی و برداشت تسهیلاتها کلان، خون مردم را ميمکند. و این ميشود که یکی تیپ کارگردان جوانی مثل "مصطفی کیایی" فیلمی را هر چند در لفافه یک داستان اکشن، بیان ميکند. "خط ویژه" فیلمی است که در جشنوارهها شانسی برای موفقیت ندارد ولی برای مخاطب ایرانی که از اقتصاد مرده این روزها را حاصل زد و بند با چند مفسد اقتصادی ميداند و هنوز از نتیجه بررسیهاي آن خبر درستی ندارد؛ جالب توجه است.
اگر چه بعد از جریان دزدیهاي اینترنتی دزدان اصلی از حساب یک " ویژه خوار" و چند رویداد، موضوع به سمت شعاری شدن ميرود ولی باز هم برای بیننده ایرانی که دل پری از وقایع تلخ اقتصادی سالهاي پیش دارد؛ جذاب و دیدنی است. آنجا که دزدان از دست یافتن به پولها خود را مستأصل ميدادنند و برای همین سعی در واریز پول به حساب مردمی که ميشناسند ميکنند و هکر ميگوید: "از 9 میلیارد تومان برای رفع گرفتاری 300 نفر پول واریز شد ولی هنوز 8 و نیم میلیارد باقی مانده است. " و مخاطلب فورا یاد آن 3 هزار میلیارد اختلاس شده ميافتد که چند خانواده ميتوانست باآن مبلغ گرفتاری هایش را رفع کند؟"
از خودبیگانگی جوانان ایرانی و دلباختگی آنها به خارج از ایران واقعیت تلخ دیگری است که باز خواننده این جمله را به سر آدم ميکوبد که " یکی اینجا نفس ميبره!" تا جوان بوی پول را حس ميکند؛ هنگام مواجه با پول کلان، همه آن حلال و حرام کردنها را از یاد برده، ميگوید: " وضع مون خوب میشه از این مملکت بریم بیرون. "و حتی برای دست یافتن به دختری که دلداده ی اوست در پلکان تردید ميماند و به عشق خود پشت پا ميزند که نميتواند دل از این همه پول بکند.
بدبختیهایی که از در و دیوار برای شخصیتهاي این فیلم ميآید گاه منطقیاند. مثل همدستی کردن با دزدان اصلی و شریک شدن آنها در تعقیب و گریز و بلاهای دیگر! ولی برخی از این بدبختیها، یک حالت هندی به خود گرفته و گویی از یک فیلتر سیاه رنگی به کاراکترهاي این فیلم، تحمیل شده و وضعیت شخصیتهاي بدبخت این فیلم مثل خواهر یکی از دو جوان حیرت انگیز ميشود. او که در یک شرکت خدماتی کار ميکند به خاطر مشکل مالیبا افرادی که یک شرکت را اداره ميکنند؛ رابطه برقرار کرده و پولی بابت تن فروشی دریافت ميکند. اگر چه این دختر شکست خورده ميگوید تا به حال این کار را انجام نداده اما دیگر افرادی که در آنجا کار ميکنند به این کار اشتغال دارند.
واقعیت تلخی که به گواه اخبار و رویدادهای موجود در شکایات و صفحات حوادث، تأییدش بیشتر از تکذیبش قوت دارد. "خط ویژه" پایانی تلخ از واقعیتهاي تلخ جامعه دارد. دزدان اصلی وقتی از سرقت بخشی از پولهاي سرقت شده که به دلار تبدیل شده است ناامید ميشوند پولها را از بالای پل هوایی به زمین ميریزند. مردمی که سوار بر خودرو هستند با دیدن این صحنه وسط اتوبان متوقف ميشوند و شروع به جمعآوری پولها ميکنند.
این صحنه همان شعار چند سکانس گذشته فیلم است که چون نميتوان 10 میلیارد را به جیب زد؛ آنها را به حساب مردم واریز ميکنند برای همین دیدن این صحنه نه تنها شوک برانگیز نیست بلکه کاملا در راستای سکانسهاي قبل است. به خصوص این که مأموران نیز اجرای این هنرنمایی را از دزدها به نمایش نشستهاند و در کل شعار اصلی این فیلم است که با تیتر دهنپرکن "محاکمه مفاسد اقتصادی" و گریه نوزادی که فرزند آینده این مرز و بوم است در تصویر تهران امروز، طنین مياندازد.